بریدههایی از کتاب حسین وارث آدم
۴٫۰
(۳۳)
عمار پنجاه سال جهاد کرد و یک روز شهادت.
و از او جالبتر، حُر! یک عمر خیانت کرد و یک روز شهادت.
|هیـچِمطلقـ|
علی به دست مقدسین بیشعوری که مثل همیشه بازیچه دشمنان باشعورند، کشته شد.
Ahmad
«کلُّ شَهرٍ مُحَرَّمٌ، وَ کلُّ یومٍ عاشورا، وَ ُکلُّ اَرضٍ کربلا»
در قبایل عرب همواره جنگ بود. اما مکه زمین حرام بود و سه ماه رجب، ذیالقعده، ذیالحجه و محرم، زمان حرام. یعنی که در آن جنگ حرام است. دو قبیله که با هم میجنگیدند، تا وارد ماه حرام میشدند، جنگ را موقتا تعطیل میکردند. اما برای آنکه اعلام کنند که در حال جنگاند و این آرامش از سازش نیست، ماه حرام رسیده است و چون بگذرد، جنگ ادامه خواهد یافت، سنت بود که بر قبه خیمه فرمانده قبیله پرچم سرخی برمیافراشتند تا دوستان، دشمنان و مردم، همه بدانند که: جنگ پایان نیافته است.
آنها که به کربلا میروند، میبینند که جنگ با پیروزی یزید پایان گرفته و بر صحنه جنگ، آرامش مرگ سایه افکنده است. اما میبینند که بر قبه آرامگاه حسین، پرچم سرخی در اهتزاز است.
بگذار این سالهای حرام بگذرد!
نون صات
آنها که رفتند، کاری حسینی کردند،
و آنها که ماندند، باید کاری زینبی کنند.
وگرنه یزیدیاند!
Ahmad
در این مکتب انسان تنها نیز در برابر قدرت مطلق و تعیینکننده سرنوشتها مسئول است زیرا مسئولیت، از آگاهی و ایمان پدید میآید نه از قدرت و امکان! و هر کس بیشتر آگاه است، بیشتر مسئول است.
surrender
این تضاد میان واقعیت باطل حاکم و حقیقت نجاتبخش محکوم را جز انتظار به پیروزی جبری و قطعی حقیقت، نمیتواند حل کند،
Rara,the real snowwhite
وقتی که در صحنه حق و باطل نیستی، هرجا میخواهی باش. میخواهی به نماز بایست؛ میخواهی به شراب بنشین؛ هیچ فرقی ندارد. موقعی که حسین سنت حج را نیمهتمام گذاشت و حرکت کرد و بیرون آمد، آنهایی که همچنان به طواف بر گرد خانه خدا ادامه دادند، با آنها که بر گرد در کاخ سبز معاویه طواف میکردند، برابرند. تو خودت باید تکلیفت را معلوم کنی که میآیی بیرون، یا آنجا میمانی.
Ahmad
عمار پنجاه سال جهاد کرد و یک روز شهادت.
و از او جالبتر، حُر! یک عمر خیانت کرد و یک روز شهادت.
پس در فرهنگ ما شهادت مرگی نیست که دشمن ما بر مجاهد تحمیل کند. شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه آگاهی و همه منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب میکند!
Ahmad
جهانبینی ما آنقدر کوچک است که تمام عاشورا تازه از روز تاسوعا شروع میشود و بعد از ظهر فردا هم تمام میشود و بعد دیگر در تاریخ خبری نیست، تا روز چهلم که باز اربعین است و شلهای؛ و بعد قضیه تمام میشود تا سال بعد. یعنی یک روز و نیم[ طول میکشد ]. در صورتی که مسئله یک روز و نیم نیست؛ مسئله ابدیت تاریخ است، در این همه وسعت.
Ahmad
هابیل و قابیل، ابراهیم و نمرود، موسی و فرعون، یحیی و هیرودیس، عیسی و قیصر، محمد و قریش یا خسرو و سزار (کسری و قیصر) ، علی و معاویه و...
اکنون... حسین و یزید! و فردا... حسینهای دیگر و یزیدهای دیگر، در عاشوراهای دیگر و کربلاهای دیگر...
و شگفتا! در یک سو روشنگران، یعنی وارثان پیامبران؛ و عدالتخواهان، یعنی، همصفان و همدردان پیامبران. در سوی دیگر خناسها، پنهان و پیدا، که در درون خلق وسوسه میافکنند.
مینا
منتظر بودن، یعنی آمادهبودن، یعنی آماده بودن نه واداده بودن!
ح. دوست حافظ
آیا حسین هم میتواند همانند زاهدان به گوشه خلوت عبادت بخزد و به نام اینکه فرزند علی و فاطمه است و نواده عزیز پیغمبر و بنابراین بهشت برایش تضمین شده است، خاموش باشد؟ او اطمینانی را که مؤمنین ما دارند ندارد؛ او مسئول است. او میتواند مسئولیت جهاد را برای رسیدن به تقرب خداوند، با کتاب دعا که سادهتر است عوض کند؟ نمیتواند. سال شصت هجری است و کتاب دعا هنوز چاپ نشده است!
surrender
وقتی زور، ردای تقوا به تن میکند، بزرگترین فاجعه به بار میآید (۱۲۶) و مگرنه تاریخ همواره شاهد بوده است که این ردا را همیشه از معبدها به قصرها میبردهاند؟
Ahmad
حسین میخواهد با ناتمام گذاشتن سنت حج که بزرگترین شعار اسلام و بزرگترین عبادتی است که به آن میخواند، اعلام کند که: «روح از بین رفته به کالبد معطل نشو؛ هدف و جهت نابود شده، بیخود نچرخ.»
Ahmad
اینان هم که مرید مقلدند و خود گستاخی تعقل و اجتهاد شخصی ندارند، برایشان دین شمشیر و دین صلیب یکی است و اسلامِ ابوذر و اسلامِ عثمان یکی...
k.t
قرآنها را سپاهیان معاویه بر سر نیزهها بلند کردند و فریاد برآوردند که «ما همه برادران یک دین و پیروان یک کتابیم، چرا بر روی هم شمشیر بکشیم؟ بیایید قرآن را حکم قرار دهیم و به هرچه حکمیت مقرر کرد تسلیم شویم!» یکباره موج وسیعی از سپاه علی عقب نشست و از صحنه بازگشت و خرمقدسهای شیعه اعلام کردند که: «ما بر روی قرآن شمشیر نمیکشیم!» علی فریاد زد که «این فریب است، بزنید. این قرآنها ابزار توجیه شرک و تقدیس پلیدی و حفظ دستگاه زور و ظلم و جنایت است...! بزنید، قرآن ناطق منم!» اما اینها که عقلشان به چشمشان بود و دینشان نیز پرستش ظاهرها و قالبها و اشیاء مقدس و تعصبهای کور در قالبهای منجمد، و از تجزیه و تحلیل مسائل و درک ریشههای کار و عواقب رویدادها و توطئهها عاجز بودند، در برابرش ایستادند و اعلام کردند که «اگر فرمان دهی که بر روی قرآن شمشیر کشیم، بر روی خودت شمشیر خواهیم کشید. باید به حکمیت تن دهی وگرنه تو را به نام عصیان بر قرآن خواهیم کشت!
Ahmad
شهادت، آمیزهای است از یک عشق گدازان و از یک حکمت عمیق و پیچیده؛
Ahmad
در قبایل عرب همواره جنگ بود. اما مکه زمین حرام بود و سه ماه رجب، ذیالقعده، ذیالحجه و محرم، زمان حرام. یعنی که در آن جنگ حرام است. دو قبیله که با هم میجنگیدند، تا وارد ماه حرام میشدند، جنگ را موقتا تعطیل میکردند. اما برای آنکه اعلام کنند که در حال جنگاند و این آرامش از سازش نیست، ماه حرام رسیده است و چون بگذرد، جنگ ادامه خواهد یافت، سنت بود که بر قبه خیمه فرمانده قبیله پرچم سرخی برمیافراشتند تا دوستان، دشمنان و مردم، همه بدانند که: جنگ پایان نیافته است.
آنها که به کربلا میروند، میبینند که جنگ با پیروزی یزید پایان گرفته و بر صحنه جنگ، آرامش مرگ سایه افکنده است. اما میبینند که بر قبه آرامگاه حسین، پرچم سرخی در اهتزاز است.
بگذار این سالهای حرام بگذرد!
Husayn Parvarde
اگر این داستان واقعیت نداشته باشد، بیشتر نشان میدهد که حقیقت دارد؛ زیرا اگر واقعیت میداشت، یک واقعه بود، یک رویداد جزئی و فردی، نشانه تعصب ویژه انحصاری. و اگر واقعیت نداشته باشد، نشانه یک کلیت و واقعیت عام است و حالتی عمومی که در چنین حکایاتی تجلی پیدا میکند و افکار عمومی، روح مشترک جمعی و وجدان اجتماعی، این گونه داستانها را میسازد.
k.t
باز از خانه خاموش و غمزده فاطمه ـ این خانه کوچکی که از همه تاریخ بزرگتر است ـ مردی بیرون آمد: خشمگین و مصمم، در هیئتی که گویی بر سر همه قصرهای قساوت و پایگاههای قدرت، آهنگ یورش دارد و گویی قله کوهی است که آتشفشانی بیتاب را در دل خود به بند کشیده است و یا تندبادی است که خداوند بر این قوم عاد فرو فرستاده است و اکنون به وزیدن آغاز میکند!
مهدی نادریان
داستان کربلا نه از آغاز تاسوعا (و یا محرم) شروع میشود و نه به عصر عاشورا یا اربعین تمام میشود. این است که از دو طرف قیچیاش کردیم و آن را از معنی انداختیم، مثل قلبی که از داخل بدن در بیاوریم، که دیگر قلب نیست.[ باید قلب را ]در این سینه و اندام بزرگ بشری و در تسلسل عظیم یک دست تاریخ انسان بگذاریمش. آن وقت تپش پیدا میکند و آن وقت خون حسین، خون میشود. الان از آن، ماده تخدیری درست کردهایم. و چه معجزهای کردهاند!
Ahmad
حسین بزرگترین شکستخورده پیروز تاریخ بشر است و میبینیم که حسین بعد از قیام خودش، مقاومت منفی را در اسلام و نهضت همه روشنفکران و دانشمندان و پارساها آغاز کرد
Ahmad
فتوای حسین این است: آری! در نتوانستن نیز بایستن هست. برای او زندگی، عقیده و جهاد است. بنابراین اگر او زنده است، و به دلیل اینکه زنده است، مسئولیت جهاد در راه عقیده را دارد.
sarah_khani
مکه را ترک کرد و مراسم حج را تمام ننمود و به قیام آغاز کرد تا به مسلمانان بیاموزد که هرگاه بیداد و استبداد بر سرنوشت آنان چیره بود و زمام جامعه در چنگ جاهلیت قرار داشت، انجام مراسم و تعظیم شعائر مذهبی که روحش و معنایش و جهتش را از دست داده است، بیثمر است. چرخیدن بر گرد کعبه، خلق اسیری را سودی نمیبخشد.
Ahmad
حسین بزرگترین شکستخورده پیروز تاریخ بشر است
مهدی نادریان
اینها هیچکدام دردآور نیست؛ که خصومت دشمن ایمان را بارور میکند و امید را سیراب، و به وجود معنی و نیرو میبخشد؛ و خصومت دوست نومیدکننده است و ضعیفکننده و... بد!
بیخودی نیست که علی در اُحُد هنگامی که در برابر سیل مهاجم خصم شمشیر میزند، میغرد؛ و در کوفه هنگامی که بر سر منبر سخن میگوید، ناگهان از بیتابی درد و عجز، محکم بر صورت خویش سیلی میزند!
مصطفی
آنها حکمیت را بر علی تحمیل کردند و اینها به جرم حکمیت، از سپاه علی خارج شدند (خوارج) و جنگ نهروان را علیه خود علی به راه انداختند! و هردو جناح، متعصب و مقدس و مذهبی و به شدت مؤمن و معتقد و حتی در عبادت و زهد و تقدس مشهور! اما فقط یک نقطه ضعف داشتند و آن هم این بود که شعور نداشتند و بیشعوری هم از نظر شرعی اشکالی ندارد! گروهی به حرمت قرآن که نباید بدان اهانت کرد و گروه دیگر به حرمت آیه قرآن که إِنِ الْحُکمُ إِلاَّ لِلّهِ! و هردو گروه، دشمن معاویه! و در این میان، علی است که قربانی میشود و معاویه است که موفق میشود! و علی را ببین که چه میکشد! آن هم نه از دشمن، که از دوست؛ نه از کافر، که از مؤمن؛ نه به دست جور، که به دست جهل. و علی قربانی میشود، نه با شمشیری که بیمذهب آگاه رویاروی میکشد؛ با خنجری که مذهبی ناآگاه از پشت میزند! و علی زرهش پشت ندارد!
Ahmad
عظمت حسین از یک سو و شخصبینی ما از سوی دیگر، موجب شده است که آنچه را از حسین بزرگتر است، در زیر درخشش عظمت حسین، نبینیم. و آنچه از حسین بزرگتر است آن چیزی است که حسین به خاطر آن قربانی شده است.
Ahmad
انفاق این نیست که دو پول بدهیم به این، مقداری زغال بدهیم به آن گدا؛ از ماده نفقه، به معنای حفره است. «انفاق نمیکنند» یعنی «حفرهای را پر نمیکنند» چه حفرهای را پر نمیکنند؟ حفره طبقاتی و فاصله اجتماعی را، با این گنجهایی که در خانهشان نهادهاند، پر نمیکنند.
Ahmad
سلام بر تو ای وارث آدم، برگزیده خدا
سلام بر تو ای وارث نوح، پیامبر خدا
مژده
حجم
۳۵۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۵۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۵۶,۰۰۰
تومان