یکی از پرستارهای جوان و مجرب بخش، با صدایی شوخوشنگ میگوید: «بازهم یه مورد س.ز.س داریم.» و همانطور که از کنار من رد میشود بی هیچ تشریفاتی، چارتی را بغلم میاندازد. سندرم زندگی سگی. اصطلاحی میان پزشکها که به زبان ساده ترجمه میشود: «در واقع شما هیچ درد و مرضی ندارین. تنها مشکلتون اینه که واقعاً ناراحت و افسردهاین چون زندگی خیلیخیلی سخته و متأسفانه درمانی برای این درد ندارم.»
نــےآیش🐋
«چیزهای بد و چیزهای خوب میتونن کنار هم وجود داشته باشن. ماییم که باید هرجا میتونیم خوبیها رو پیدا کنیم.
Sophie
خیلیخیلی به من افتخار میکرد. میدونی، خیلی کم پیش میآد کسی رو پیدا کنی که واقعاً از ته دلش، بدون هیچ اوقاتتلخی یا غروری، بهت افتخار کنه.
Sophie
میگویم: «دوستت دارم.» یادم میآید چند سال پیش در اورژانس به زنی برخوردم. بعد از دعوای سختی با شوهرش او را در اتاقخوابشان و درحالیکه خودش را از یک میلپرده حلقآویز کرده بود پیدا کرده بود. میگفت رفته بود داخل اتاق که از او معذرت بخواهد و آشتی کنند. هیچوقت این را برای ویل تعریف نکردم اما از آن زمان بهبعد فارغ از اینکه جرّوبحثمان چقدر شدید باشد همیشه قبل از اینکه از اتاق خارج شوم به او میگویم که دوستش دارم. این طاعون دارد با سرعت هرچه تمامتر مردهایمان را از ما میگیرد. لازم نیست ما هم آتشش را تندتر کنیم.
«من هم دوستت دارم. متأسفم.»
میدانم عزیزم. اما هرگز نمیبخشمت.
Sophie
وقتی یک نفر از زندگیات برود، کمکم به نبودش عادت میکنی.
Sophie
فکر میکنم خیلی اوقات بهاشتباه تصور میشود فمنیسم دنبال حقوق بیشتری از مردان است درحالیکه در واقعیت مطالبهٔ فمنیسم برخورداری از حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یکسان با مردان است.
Sophie