بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عطر بهارنارنج | طاقچه
تصویر جلد کتاب عطر بهارنارنج

بریده‌هایی از کتاب عطر بهارنارنج

انتشارات:انتشارات آرنا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۳۴۴ رأی
۳٫۶
(۳۴۴)
«باید ببخشی تا آرام شوی.»
Hadis
«دخترم عزیز دلم. اشتباه منو نکن مادرجان. همیشه با کسی باش که اون، تورو دوست داره، نه کسی که تو اونو دوست داشته باشی. آخه اگه کسی که باهاش باشی، دوستت نداشته باشه، دیر یا زود تنهات می‌ذاره و میره و تو می‌مونی و دل شکسته.»
Zahra Amraiee
«گفتم ای دل، نروی خار شوی، زار شوی بر سر آن دار شوی؛ بی بر بی‌بار شوی نکند دام نهد، خام شوی، رام شوی نپری جَلد شوی بی پَر و بی‌بال شوی نکند جام دهد، کام دهد؛ از لب خود وام دهد. در بَرت ساز زند، رقص کند، کافر بی‌عار شوی. نکند دل نَکنی، دل بِکند بهر تو دل، دل نکند برود در بَر یار دگری»
haniyeh
«هرچه را دوست داری باید دنبالش بدویی و نفس نفس بزنی، شاید روزی از آن تو شود.»
Hadis
خدایا جهنمت فرداست؛ پس چرا حالا می‌سوزم؟
haniyeh
درست پول خوشبختی نمیاره ولی بی‌پولی حتماً بدبختی میاره.
مریم
«می‌روی بی‌من برو، چون بی‌تو عادت کرده‌ام. بارها در این مصیبت استقامت کرده‌ام. شد اَجل جان برلب از دست تقلاهای من. بس‌که در امید دیدارت سماجت کرده‌ام. ناخوش احوالم ولی بی‌شک تو شاد و سرخوشی. چون که تو نفرین و من از جان دعایت کرده‌ام. من کجا؟ باران کجا؟ باران کجا؟ راه بی‌پایان کجا؟ آه این دل، دل، زدن تا منزل جانان کجا؟» طفلکی دل، کنج سینه بعد تو کز کرده است. بس‌که در این حادثه او را شِماتت کرده‌اند. چون حسودم، لایسودم من به آن که بعد از این بوسه خواهد زد به لب‌هایت، حسادت کرده‌ام.»
~Y~
«دلی که بشکند، فریادش را نمی‌فهمی ولی نفرینش به زمینت می‌زند
Ha Mim
«برادر یعنی کوه، یعنی دل‌گرمی، یعنی آرامش.»
Armita
من پذیرفتم شکست خویش را پندهای عقل دوراندیش را من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است می‌روم شاید فراموشت کنم در فراموشی هم‌آغوشت کنم می‌روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را
haniyeh
«ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم. امید به هر کس که بریدیم، بریدیم. دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم.»
haniyeh
«تو را می‌خواهم و دانم که هرگز به کام دل در آغوشت نگیرم. تویی آن آسمان صاف و روشن من این کنج قفس مرغی اسیرم.»
haniyeh
«من پذیرفتم شکست خویش را پندهای عقل دوراندیش را من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است می‌روم شاید فراموشت کنم در فراموشی هم‌آغوشت کنم می‌روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را دیدار به قیامت.»
Ha Mim
تلخ‌ترین کلمه‌ای که می‌شناسم. کلمه‌ای برای ترجمه. تمام دنیا بود و دیگر نیست. یعنی تو ماندی و تنهایی، یعنی صدایی که دیگر نخواهی، شنید. یعنی تمام هست هایی که نیست شد. یعنی یک جای خالی.
faezehss
می‌روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را دیدار به قیامت.»
faezehss
«عالم از شُور و شَر عشق خبر، هیچ نداشت. فتنه‌انگیز جهان غمزده جادوی نگاه تو بود.
faezehss
ـ «دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است.»
محدثه
من بیشتر به این قانون طبیعت ایمان باور قلبی پیدا کردم که: «هرچه را دوست داری باید دنبالش بدویی و نفس نفس بزنی، شاید روزی از آن تو شود.»
کتابخون.
«هیچکس نمی‌فهمد اندوهِ مرا، چه بگویم به تو ای رفته ز دست شدم از مَستی چشمان تو مست، شده‌ام بت‌پرست. مرگ بر آن‌که دلش را به دل سنگِ تو بست.»
faezehss
عشق من... عشق من، خواهش می‌کنم... از من دور نشو... من ساعت‌ها را می‌شمارم.... تا وقتی که او را ببینم
faezehss
«هرچه را دوست داری باید دنبالش بدویی و نفس نفس بزنی، شاید روزی از آن تو شود.»
zahra
«گفتم ای دل، نروی خار شوی، زار شوی بر سر آن دار شوی؛ بی بر بی‌بار شوی نکند دام نهد، خام شوی، رام شوی نپری جَلد شوی بی پَر و بی‌بال شوی نکند جام دهد، کام دهد؛ از لب خود وام دهد. در بَرت ساز زند، رقص کند، کافر بی‌عار شوی. نکند دل نَکنی، دل بِکند بهر تو دل، دل نکند برود در بَر یار دگری»
Ha Mim
«دخترم عزیز دلم. اشتباه منو نکن مادرجان. همیشه با کسی باش که اون، تورو دوست داره، نه کسی که تو اونو دوست داشته باشی. آخه اگه کسی که باهاش باشی، دوستت نداشته باشه، دیر یا زود تنهات می‌ذاره و میره و تو می‌مونی و دل شکسته.»
Zahra Amraiee
«هرچه را دوست داری باید دنبالش بدویی و نفس نفس بزنی، شاید روزی از
faezehss
«ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم. امید به هر کس که بریدیم، بریدیم. دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم.»
faezehss
«ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم. امید به هر کس که بریدیم، بریدیم. دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم.»
helma
«من پذیرفتم شکست خویش را پندهای عقل دوراندیش را من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است می‌روم شاید فراموشت کنم در فراموشی هم‌آغوشت کنم می‌روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را دیدار به قیامت.»
کاربر ۷۰۷۸۵۸۱
«عشق یعنی جسم و جانم مال تو عشق یعنی پرسش از احوال تو عشق یعنی از خودم من خسته‌ام عشق یعنی من به تو وابسته‌ام.»
امین انصاری
در کنار حصار خیالم تا مرز بی‌نهایت پرواز کردم و به جایی رسیدم که عطر بهارنارنج مستم کرد.
ɴᴇɢᴀʀ
«تو را می‌خواهم و دانم که هرگز به کام دل در آغوشت نگیرم. تویی آن آسمان صاف و روشن من این کنج قفس مرغی اسیرم.»
faezehss

حجم

۱۲۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

حجم

۱۲۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

قیمت:
رایگان