جملات زیبای کتاب ۶۴۱۰ روز تنهایی | طاقچه
تصویر جلد کتاب ۶۴۱۰ روز تنهایی

بریده‌هایی از کتاب ۶۴۱۰ روز تنهایی

نویسنده:پونه نیکوی
دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۵از ۸ رأی
۳٫۵
(۸)
باز هم شب رسید و درد آمد، باز هم لحظهٔ نبرد آمد سرد شد چای و بردی از یادت لحظهٔ خوب هم نشینی را
میم حا یا الف
آسمان روی سقف همسایه از سر شب ستاره باران است آسمان زیر سقف خانهٔ ماست، چون تو وقتی ستاره‌ای باشد
rghye
صد و هفتاد و پنج دریا را می‌توان دست بسته پنهان کرد صدوهفتاد و پنج مادر را می‌توان سال ها پریشان کرد می توان سال ها بدون هوا زندگی کرد در دل یک رود می توان دست بسته جنگید و می‌توان دست بسته طوفان کرد سنگری ساختند در گودال زیر آوار موجی مجنون آخرین اشک آخرین غواص، قلب نیزار را مسلمان کرد
rghye
در پیکری که عشق تراشیده، جانی نمانده است مدارا کن
میم حا یا الف
این روزها طنین پَر هر کبوتری راوی عاشقانه‌ترین نامه‌های ماست
rghye
تو انتقام چی رو می‌گیری از بچه ها، با دستای صیهون بوی جنایت میده پای تو با پرسه تو دنیای نفت و خون هر روز مرگ و وحشت و کشتار هر روز تو خون غوطه ور هستی هر روز طعمه ات بچه ها هستن کوری یا اینکه چشماتو بستی؟! وقتی به طبل جنگ می‌کوبی هر قرن با تو قرن آشوبه وقتی نباشی اَمنه این دنیا حال تمام نقشه ها خوبه
rghye
بیدار شو وجدان خواب آلود خاموش کن موج نظامی رو قلب هواپیما پر از بچه ست اجرا نکن این تلخکامی رو قلب حریم آبی ایران گهواره مرگ هما می‌شد دریا چشاش و بسته بود و موج تابوت سرخ بچه ها می‌شد یکشنبه ها دریا غم انگیزه خون از دل امواج می‌جوشه یکشنبه ها ماه خلیج فارس پیراهن سرخش رو می‌پوشه
rghye

حجم

۲۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۸ صفحه

حجم

۲۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۸ صفحه

قیمت:
۱۶,۳۰۰
۸,۱۵۰
۵۰%
تومان