
بریدههایی از کتاب تلخ و شیرین
۳٫۳
(۱۶)
چطور است صرفاً دردهایی را که نمیتوانیم از دستشان خلاص شویم، به چیز دیگری تبدیل کنیم؟ میتوانیم بنویسیم، بازی کنیم، مطالعه کنیم، آشپزی کنیم، شعر بنویسیم، بداههگویی کنیم، دربارهٔ کسبوکاری جدید رؤیا بپردازیم، آشپزخانهمان را زیبا کنیم؛ صدها کار میتوانیم انجام دهیم و اینکه «خوب» یا خاص انجامشان دهیم اهمیتی ندارد.
katy
ابن عربی، صوفی بزرگ، در نیایش خود میگوید: ‘پروردگارا، مرا نه از عشق، که از عطش عشق برخوردار ساز.’
کاربر ۱۸۴۴۷۵۸
در هر چیزی شکافی هست که نور از آن وارد میشود.
katy
هر دردی را که نمیتوانید از آن خلاص شوید، به پیشکشی خلاقانه تبدیل کنید.
katy
شکستگی راه را برای تعالی میگشاید
katy
بهخاطر اینکه شکوفههای گیلاس در جوانی میمیرند. (ژاپنیها که بیش از همه عاشق شکوفههای گیلاس یا بهقول خودشان ساکورا هستند، این علاقه را به مونو نو آواره نسبت میدهند، یعنی حالت مطلوب اندوهی لطیف که از «سوزِ چیزها» و «حساسیت به ناپایداری» به وجود میآید.)
کاربر ۳۲۰۶۸۵۴
این متانت نسبت به مرگ شاید سه دقیقه بیشتر دوام نداشته باشد، اما هر بار که رخ میدهد، مرا اندکی عوض میکند. اگر تعالی را آن لحظهای تعریف کنید که منیّت رنگ میبازد و به تمام عالم هستی متصل میشوید، پس این لحظات تلخوشیرین موسیقایی نزدیکترین چیزیاند به این حالتی که تجربه کردهام. اما بارها و بارها رخ داده.
و هرگز نفهمیدم چرا.
((: noor
پیش از آنکه مهربانی را ژرفترین خصلت باطن بشناسید،
باید اندوه را نیز در همان ژرفا درک کنید.
نعومی شهاب نای
minoo
مهم نیست خود را «سکولار» بدانیم یا «مذهبی»: همهٔ ما در عمق جانمان دست بهسوی آسمان بردهایم.
m.alavi
اینها در ابتدا سؤالات جالبی بودند. اما وقتی دنبال پاسخ گشتم، دریافتم که مهمترین سؤالاتاند و فرهنگ امروزیْ ما را طوری تربیت کرده که آنها را نپرسیم؛ بسا که این تربیت غنای روحیمان را از ما گرفته.
((: noor
این باور باستانی بود که بدن انسان حاوی چهار نوع خلط یا مادهٔ مایع است که هرکدام با یک مزاج مرتبطاند: سودایی (غمگین)، دموی (شاد)، صفرایی (پرخاشگر) و بلغمی (آرام). میگفتند مقدار نسبی این مایعات به شخصیت ما سروشکل میدهد.
((: noor
تلخوشیرین به این درک نیز برمیگردد که نور و تاریکی، زایش و مرگ (تلخوشیرین) همواره جفتاند. بهقول آن ضربالمثل عربی، «روزهایی عسل، روزهایی پیاز.»
((: noor
اما ازقضای روزگار، زیستن در این دوگانگیها (هم تاریکی و هم نور) تنها راه گذر از آنهاست. و هدف چیزی جز این گذر نیست. تلخوشیرین یعنی میل به وحدت، اشتیاق به وصل.
((: noor
آلبرشت دورِر، هنرمند آلمانی سدهٔ شانزدهم، در نقاشی مشهور خود سودازدگی را فرشتهای مطرود نشان داده که نمادهای خلاقیت و دانش و عطش محاصرهاش کردهاند: شکلی چندوجهی، یک ساعتشنی، نردبانی بهسوی آسمان.
((: noor
آلبرشت دورِر، هنرمند آلمانی سدهٔ شانزدهم، در نقاشی مشهور خود سودازدگی را فرشتهای مطرود نشان داده که نمادهای خلاقیت و دانش و عطش محاصرهاش کردهاند: شکلی چندوجهی، یک ساعتشنی، نردبانی بهسوی آسمان.
((: noor
زیگموند فروید در جستار تأثیرگذارش در سال ۱۹۱۸، سودازدگی را تقبیح کرد و آن را خودشیفتگی خواند و ازآنپس، سودازدگی در چنگال آسیبشناسی روانی ناپدید شده. روانشناسی جریاناصلی آن را مترادف افسردگی بالینی میداند.(۲)
((: noor
تلخوشیرین، برخلاف آنچه فکر میکنیم، احساس یا رویدادی آنی نیست. بلکه نیرویی خاموش است، نوعی از هستی، سنتی نامآور که ازقضا با وجود پتانسیل شگرف انسانی، همواره مغفول مانده. تلخوشیرین پاسخی است اصیل و تعالیبخش به مشکل زندگی در دنیایی بسیار پرنقص اما واقعاً زیبا.
مهمتر از همه، تلخوشیرین به ما یاد میدهد چگونه به درد واکنش نشان دهیم
((: noor
«خداوند آهِ روح است
مهری
ویولنیستها ندا میدهند: ما رزمنده نیستیم. نوازندگان ویولا اضافه میکنند: قربانی هم نیستیم. ویولنسلها آواز سر میدهند: ما فقط انسانیم؛ فقط انسان: انسانهایی جایزالخطا و زیبا که دلشان برای عشق پر میکشد.
minoo
اگر اندوهها و تمناهای خود را دگرگون نسازیم، چهبسا آنها را از طریق بدرفتاری و سلطهجویی و بیاعتنایی بر دیگران نیز تحمیل کنیم. اما اگر دریابیم که انسانها فقدان و رنج را میشناسند (یا خواهند شناخت)، میتوانیم بهسوی هم بگرویم.(۳)
m.alavi
جایی که رنج میکشید همان جایی است که واقعاً اهمیت میدهید؛ آنقدری اهمیت میدهید که دست به اقدام بزنید.
m.alavi
«غریزهٔ شفقت» است، یعنی این انگاره که ما انسانها برنامهریزی شدهایم تا با محبت به مشکلات همدیگر واکنش نشان دهیم. دستگاه عصبی ما ظاهراً تمایز چندانی میان درد خودمان و درد دیگران قائل نمیشود؛ واکنشش به هر دو یکی است. این غریزه درست مثل میل به خوردن و تنفس در وجود ما جای دارد.
m.alavi
واژهٔ «شفقت» (compassion) در لغت بهمعنای «رنج کشیدن با یکدیگر» است و کلتنر آن را یکی از بهترین و سعادتبخشترین خصلتهای ما میشمرد.
m.alavi
اندوه و اشک یکی از قویترین سازگاریهای پیوندزنندهای هستند که در اختیار داریم.
m.alavi
اگر کمی بیشتر برای غم احترام قائل باشیم، شاید بتوانیم آن را بهجای لبخندهای زورکی و خشم محقانه بهعنوان پلی ضروری برای پیوند با دیگران ببینیم.
m.alavi
نگرش بالابهپایینْ ما را از واکنش به غم دیگران و حتی غم خودمان بازمیدارد.
m.alavi
همیشه باور داشتهام که غم زیباست و حکیمانه.
m.alavi
حجم
۴۰۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۴۰۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان