بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مولکول های شادی | طاقچه
تصویر جلد کتاب مولکول های شادی

بریده‌هایی از کتاب مولکول های شادی

امتیاز:
۳.۵از ۶ رأی
۳٫۵
(۶)
هرکسی تجربهٔ گذشته‌ای از درد اجتماعی داره. همهٔ ما با وابستگی به دیگران برای زنده موندنمون به دنیا اومدیم. به‌عنوان بچه، یاد می‌گیریم وقتی که تهدید می‌شیم حمایت دیگران رو جلب کنیم. ولی دیر یا زود، اون حمایت رو از دست می‌دیم. همهٔ پستاندارا، گذاری از وابستگی به سمت استقلال رو در مسیرشون دارن. اگه این اتفاق نمی‌افتاد، با مردن والدین گونه‌شون منقرض می‌شد. وقتی یک پستاندار محافظت بزرگ‌ترها رو از دست می‌ده، خطری که ادراک می‌شه کورتیزول رو تحریک می‌کنه. این اتفاق مغزش رو برنامه‌نویسی می‌کنه که در آینده به از دست دادن حمایت اجتماعی واکنش نشون بده.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
رابطهٔ بین دوپامین و بقا همیشه واضح نیست. برای مثال، با اینکه بازی‌های کامپیوتری نیازهای واقعی رو برطرف نمی‌کنن، باعث تحریک دوپامین می‌شن. بازی‌های کامپیوتری با امتیاز دادن، بهتون پاداشی می‌دن که ذهنتون ممکنه با پاداش اجتماعی مرتبط بدونه‌شون. شما با فعال کردن مکانیسم -بگرد و پیداش کن- که برای جست‌وجوی غذا تکامل پیدا کرده امتیاز می‌گیرین. هر نوبت با کسب امتیازی که دنبالشین دوپامین فوران می‌کنه. اگه وقتی که حال بدی دارید بازی کامپیوتری بهتون احساس خوبی بده، مغزتون یاد می‌گیره که این راهیه برای دور کردن احساس بد. از نظر مغز پستانداری، بازی خطرات بقا رو دفع می‌کنه. دفعهٔ بعدی که حس بدی داشتید، امتیاز گرفتن توی بازی کامپیوتری راهیه که مغز برای گرفتن حس خوب می‌شناسه.
احسان رضاپور
«انتظار پاداش» هست که دوپامین رو فعال می‌کنه.
احسان رضاپور
هر مغزی براساس اطلاعاتی که به خوردش رفته انتظارات رو می‌سازه. اگه به مغزتون یه عالمه ورودی درمورد زجر بدین، مدارهایی می‌سازید که برای پیدا کردن زجر بیشتر مناسبن. دنیا به‌نظرتون خیلی بد خواهد اومد و نیّات خوبتون شما رو با یه عالمه کورتیزول تنها می‌ذارن.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
«نشئهٔ دونده‌ها» تجربهٔ خوب شناخته‌شدهٔ اندورفینه. اما دویدن روزانهٔ معمولی شما رو «نشئه» نمی‌کنه. شما باید بیشتر از ظرفیتتون و تا مرز زجر به خودتون فشار بیارید تا اون حس خوب رو به دست بیارید. این ضرورتاً راه خوبی برای افزایش بقا نیست. اندورفین برای انگیزه دادن به شما برای درد کشیدن تکامل پیدا نکرده. تکامل پیدا کرده تا کمک کنه از درد فرار کنید.
احسان رضاپور
من منظورم این نیست که باید مثل گرازهای وحشی رفتار کنیم، منظور اینه که تلاشی که برای رفع نیازهامون می‌کنیم ما رو تبدیل به آدمی که هستیم می‌کنه. خوک اهلی این پتانسیل رو داره که یک گراز باشه، ولی وقتی که نیازهاش توسط مزرعه‌دار برآورده می‌شن، صفت‌های گراز رو بیان نمی‌کنه. یک خوک اهلی صفت‌های جوانی یک گراز وحشی رو داره، چون با چالش‌های بقا مواجه نشده تا صفات بالغانه رو بروز بده. چالش‌های بقا مدرکی بر این نیستند که چیزی در دنیا اشتباهه. اونا شاهد اینن که شما یک فرد بالغ آزاد هستید، نه یک حیوون مزرعه.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
من منظورم این نیست که باید مثل گرازهای وحشی رفتار کنیم، منظور اینه که تلاشی که برای رفع نیازهامون می‌کنیم ما رو تبدیل به آدمی که هستیم می‌کنه. خوک اهلی این پتانسیل رو داره که یک گراز باشه، ولی وقتی که نیازهاش توسط مزرعه‌دار برآورده می‌شن، صفت‌های گراز رو بیان نمی‌کنه. یک خوک اهلی صفت‌های جوانی یک گراز وحشی رو داره، چون با چالش‌های بقا مواجه نشده تا صفات بالغانه رو بروز بده. چالش‌های بقا مدرکی بر این نیستند که چیزی در دنیا اشتباهه. اونا شاهد اینن که شما یک فرد بالغ آزاد هستید، نه یک حیوون مزرعه.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
از نقطه‌نظر بقا، داده‌های ورودی‌ای که قبل از لحظهٔ درد تجربه می‌کنید اطلاعات اساسی هستن. اونا به شما این امکان رو می‌دن که سیگنال‌های خطر پیشرفته رو بشناسید و در نتیجه از آسیب پرهیز کنید.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
مادرهای پستاندار می‌تونن تعداد فرزند کمتری داشته باشن و مقدار بیشتری روی هرکدوم سرمایه‌گذاری کنن. سرمایه‌گذاری مادرانه به پستاندارا کمک می‌کنه به‌جای این‌که از قبل برنامه‌نویسی شده باشن، مغزهایی داشته باشن که از تجربه آموزش بگیره.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
یک جریان یک‌نواخت کورتیزول براتون احساسِ -باید بلافاصله «یه کاری بکنم»- رو می‌آره تا از فاجعه پیشگیری کنه. اما هرکاری بکنید کورتیزول متوقف نمی‌شه چون شما اون رو با افکار خودتون می‌سازید. به فکر آینده بودن تهدیدکننده‌ترین فکر رو ایجاد می‌کنه: واقعیت اینه که یه روزی دنیا بدون شما ادامه می‌ده. این فکر اون‌قدری آزاردهنده‌ست که آدما ترجیح می‌دن فکر کنن دنیا با مردن اونا تموم می‌شه. من طی یک سخنرانی درمورد ذخایر انرژی آینده متوجه این موضوع شدم. وقتی به مخاطبا نموداری نشون داده شد که بیان‌گر ذخایر انرژی صد سال بعد از امروز بود، هرکسی باید دنیایی رو تصور می‌کرد که خودش عضوی از اون نباشه. این کورتیزول رو تحریک می‌کنه، و ما دنبال توضیح منطقی می‌گردیم.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
قشر مغز انسان در پیش‌بینی پاداش هم به اندازهٔ درد خوبه. وقتی به پاداشی که در انتظارشیم نرسیم درد بیشتری تحریک می‌شه. قشر مغز می‌تونه دنیای بهتری رو تصور کنه که توی اون تا ابد شاد هستید. اما واقعیت خیلی با دنیای تصوراتتون فاصله داره، پس واقعیت یک دلسردی دنباله‌داره. ما از اون‌جایی که اون قدری نورون داریم که می‌تونیم دنیایی رو توی سرمون خلق کنیم که به اندازهٔ دنیای واقعی احساس می‌شه، این دلسردی رو می‌سازیم. توی دنیای خیالیمون درد اجتماعی و درد جسمی به آسونی از بین می‌رن، پس درک این‌که چرا در دنیایی که تجربه‌ش می‌کنیم این‌طور نیست، سخت می‌شه
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
دنیا سرشار از تهدیدهای بالقوه‌ست. ولی وقتی مولکول‌های شادی در فورانن شما کمتر متوجه تهدیدها می‌شید. وقتی فوران تموم می‌شه مولکول‌های ناشادی توجهتون رو به دست می‌گیرن. شما می‌مونید چطور احساس خوب رو برگردونید
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
نورون‌های آینه‌ای با مشاهدهٔ اتفاقی حرکات دیگران فعال نمی‌شن، اونا وقتی فعال می‌شن که می‌بینن بقیه در انتظار پاداش یا در معرض درد باشن. تماشا کردن باعث تحریک الکتریسیتهٔ خیلی کمتری نسبت‌به عمل کردن می‌شه. تخمین زده می‌شه حدود ۱۵ درصد نورون‌های نواحی به‌خصوصی از مغز نخستی‌ها نورون‌های آینه‌ای باشن. اما اگر به‌طور مکرر رفتار کسی رو تماشا کنید، ارتباطاتی ساخته می‌شن که انجام اون رفتار رو برای شما آسون‌تر می‌کنن.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
مولکول‌های شادی برای خلسهٔ طولانی‌مدت ساخته نشدن. برای این ساخته شدن که به سمت چیزهایی که بقا رو افزایش می‌دن هدایتمون کنن. وقتی تلاش می‌کنیم ازشون شادی مداوم بگیریم، دلسردی خیلی محتمله.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
مولکول‌های شادی برای خلسهٔ طولانی‌مدت ساخته نشدن. برای این ساخته شدن که به سمت چیزهایی که بقا رو افزایش می‌دن هدایتمون کنن. وقتی تلاش می‌کنیم ازشون شادی مداوم بگیریم، دلسردی خیلی محتمله.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
عشق رومانتیک احتمالاً آشناترین مثال برای دلسردی دوپامین باشه. آدما وقتی «عاشقن»، نمی‌دونن که سوار بر دوپامینی هستن که درنتیجهٔ ارضاء یک نیاز قدیمی تحریک شده. پاداش یکسان برای همیشه آدم رو تهییج نمی‌کنه. دوپامین افت می‌کنه و مولکول‌های ناشادی توجهتون رو جلب می‌کنن. از اونجایی که دلسردی دوپامین رو درک نمی‌کنید ممکنه فکر کنید که همسرتون باعث ناشادیتون شده. ممکنه چون مغزتون این رو از رابطهٔ قبلی یاد گرفته فکر کنید یه آدم جدید می‌تونه شادتون کنه. اما اگه توقع داشته باشید که هیجان عشق تازه رو برای همیشه تجربه کنید، احتمالاً خودتون رو توی یه سیکل معیوب می‌بینید.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
در طبیعت هر گونه‌ای با کمترین تعداد نورونِ ممکن کار می‌کنه چون نورون‌ها از نظر متابولیک پرهزینه‌ان. اونا اکسیژن و گلوکز بیشتری از عضله‌های فعال مصرف می‌کنن. زنده نگه داشتن یک نورون انرژی زیادی می‌بره که درواقع بقا رو سخت‌تر می‌کنه. نورون‌ها فقط در صورتی باعث افزایش بقا می‌شن که شما با برنامه‌نویسی کردنشون با اطلاعات مربوط به بقا، واقعاً ارزش ثروت ناشی از وجودشون رو بدونید. انتخاب طبیعی، تعداد خیلی خیلی زیادی نورون به آدما داده، که معنیش اینه که باید از تجربه‌هایی که در نورون‌هامون ذخیره می‌کنیم استفاده کنیم نه این‌که نادیده بگیریمشون.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
شما با اتفاقات شکل می‌گیرید، مگه این‌که شروع به تکرار چیزهایی به انتخاب خودتون کنید.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
اگه یک رفتار رو هرروز تکرار کنید، می‌تونید بعد از ۴۵ روز یک مسیر جدید رو توی مغزتون هموار کنید. شما باید هرروز بدون وقفه انجامش بدید تا راه جدید ساخته بشه؛ وگرنه رشد منفی شروع می‌شه و مسیری که به‌سختی برای ساختنش کار کردید محو می‌شه. مجبور می‌شید دفعهٔ بعد از صفر شروع کنید.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
پیروز شدن از راه‌هایی بکنید که یکی دیگه باید شکست بخوره، آخرش دچار عوارض جانبی می‌شید. شما می‌تونید به‌جای شکست دادن کسی، خلق کردن چیزی رو جشن بگیرید.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
به نظر می‌رسه خندیدن با رهایی از ترس همراه باشه. یک ترس مشترک، بیان احساساتیه که مقبول نیستن. وقتی یک طنزپرداز همچین احساسی رو بیان می‌کنه و زنده می‌مونه حس خوبی می‌ده. این حس خوب رو، به‌جای این‌که فکر کنید بی‌خوده، برای ۴۵ روز در لیست اولویت‌هاتون قرار بدین. اگه یه مقدار خرید نیاز داشت بی‌خیالش نشید. من اغلب چیزایی که بقیه ازشون لذت می‌برن رو «بامزه» نمی‌دونم، ولی یک گروه بداهه‌گوی محلی پیدا کردم که همیشه به نظرم خنده‌دار می‌آن. پس براش وقت می‌ذارم.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
خیلی از آدما دنبال بدی بقیه می‌گردن. در مقایسهٔ با خودشون حس خوبی بهشون دست می‌ده، و این سروتونین رو تحریک می‌کنه. ولی این لذت هزینهٔ زیادی برمی‌داره
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰
اگه انتظار دارید کارها رو دفعهٔ اول درست انجام بدید، دلسردی خیلی محتمله. اگه انجام کارها رو تا زمانی که مطمئن باشید درست انجامشون می‌دید به تعویق بندازید، خودتون رو خیلی محدود می‌کنید. ارادهٔ شکست خوردن به شما قدرت می‌ده، و از این‌که یک کار قدیمی رو دوباره و چندباره انجام بدید آزادتون می‌کنه. تحمل شکست داشتن به معنی منتظر شکست بودن نیست؛ به معنی انتظار موفقیت بعد از یه دورهٔ آزمون و خطاست، و خطا نشونهٔ عدم کفایت نیست. نشونهٔ اینه که شما با چیز ناشناخته‌ای مواجه می‌شید که قبل از این‌که بهش مسلط بشید نیاز به بررسی داره.
کاربر ۴۱۴۸۸۹۰

حجم

۳۴۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۱۹ صفحه

حجم

۳۴۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۱۹ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
۸,۱۰۰
۷۰%
تومان