از آن به بعد یکی از تکیهکلامهای مارتا شد: شعور به سواد نیست.
اشک انار
فکر کردم حوصلهٔ چه کاری را دارم؟ فقط نشستن و تماشای بنفشهها شاید.
pegah
بعد از چهار سال هنوز باید حواسم را جمع کنم. گاهی که حواسم پرتِ سکوت خانه میشود یا نگاهم به عکسی میافتد و فکرم پی خاطرهای میرود، دستهایم به عادت بیست و چند ساله، دو فنجان قهوه درست میکنند. خالی کردن فنجان دوم توی ظرفشویی عذاب است.
ایران آزاد
مردها اسم حماقتهایشان را میگذارند غرور.
•TAHEREH•
«من فقط به یک چیز تعصب دارم، تعصب نداشتن!»
pegah
این روزها همه خستهایم.
pegah
باید حواسم را جمع کنم. گاهی که حواسم پرتِ سکوت خانه میشود یا نگاهم به عکسی میافتد و فکرم پی خاطرهای میرود، دستهایم به عادت بیست و چند ساله، دو فنجان قهوه درست میکنند. خالی کردن فنجان دوم توی ظرفشویی عذاب است.
pegah
«نگه داشتن چیزهای زیبا آسان نیست، مثل نگه داشتن من!»
pegah
با هیچ کس حرفش را نزده بودم. حتی خودم جرئت نمیکردم به موضوع فکر کنم.
pegah