بریدههایی از کتاب دفترچه خاطرات شانزده زن ایرانی
۳٫۴
(۱۰)
بابام تو بازار بود، تاجر بود اما متجدد هم بود. وقتی که میآمد منزل، چون شاهنامه را خیلی دوست داشت به من میگفت بیا سه صفحه شاهنامه بخوان بعد برو درسات را بخوان. میگفت برای هر دختری لازمه سه صفحه چهار صفحه شاهنامه را بخواند. پدرم شاهنامه و سعدی و حافظ را خیلی دوست داشت، با کتاب حافظ فال میگرفت برای مادرم. داستان امیرارسلان را هم برای مادرم میخواند
hamideh
«همینقدر باید بگویم که در طول زندگی زناشوییمان، شوهر من از هر نظر، روشنفکر بود، به معنای واقعی کلمه، روشنفکر بود. برای نمونه در آن زمان هیچ شوهری قبول نمیکرد هر شب تا ساعت ۸/۵-۹ زنش بیرون باشد و ساعت ۲ بعد از نصف شب برود بیرون، چون من کار داشتم یا جراحی میکردم پس باید میرفتم.»
hamideh
ما در خانه پدری، کتابخانه داشتیم که الان اصلاً عادت است که همگی تو منزلمان یک کتابخانه داشته باشیم. برادر بزرگ من یک کتابخانه خیلی بزرگ داشت. خواهرم شمسالملوک مصاحب، که دکتر ادبیات و شخصیتی فاضل و برجسته بود او هم یک کتابخانه داشت که هنوز هست و آثار تمام شعرا، تمام عرفا و بزرگان ایران را در کتابخانهاش گرد آورده بود
hamideh
هنگامیکه زنان مصاحبهشونده که در این کتاب خاطراتشان چاپ شده، به سن مدرسه رسیده بودند، با تصویب قانون معارف اجباری در دورهٔ دوم مجلس شورای ملی، یعنی در سال ۱۲۹۷، آموزش دختران بهطور رسمی جزو مسئولیتهای دولت محسوب شد و حکومت رضاشاه به گسترش نقش دولت در اجرای آموزش دختران و زنان ادامه داد. در این سال یعنی در ۱۲۹۷ تعداد ۱۰ مدرسهٔ دخترانه در تهران وجود داشته است که ۹۳۷ شاگرد در آن درس میخواندهاند
hamideh
از جمله حوادث مهمی که در اوایل زندگی مصاحبهشوندگان اتفاق افتاده و اکثر قریب به اتفاقشان، بسیاری از رویدادهای آن را ـ حتا در جزییات ـ همچنان در حافظهشان نگه داشتهاند، «واقعه کشف حجاب» در ۱۷ دی ۱۳۱۴ است.
در حقیقت، تنها کشوری در دنیا که حجاب را بهلحاظ قانونی ممنوع کرد و حدود چهار دهه بعد نیز پوشیدن حجاب را به لحاظ قانونی اجباری کرد ایران است.
hamideh
حجم
۳۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۸۷ صفحه
حجم
۳۳۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۸۷ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان