بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زال و رودابه | طاقچه
تصویر جلد کتاب زال و رودابه

بریده‌هایی از کتاب زال و رودابه

نویسنده:الهام فلاح
ویراستار:آمنه رستمی
انتشارات:انتشارات هوپا
امتیاز:
۴.۲از ۳۳ رأی
۴٫۲
(۳۳)
عشق راز بزرگیه که هر کسی محرم شنیدنش نیست.»
Lara Aram
به صحرا شدم؛ عشق باریده بود و زمین تَر شده بود. چنان‌که پای مرد به گِل فرو شود، پای من به عشق فرو می‌شد. ذکر بایزید بسطامی، تذکرۀ‌الاولیاء، عطار نیشابوری
محسن
خوشبختی یعنی همین. یعنی یک عمر زندگی با کسی که از ته دل دوستش داری
sahar1370326
دیگه از این دنیا هیچی نمی‌خوام سوران، خوشبختی یعنی همین. یعنی یک عمر زندگی با کسی که از ته دل دوستش داری.
محسن
حمام بخارگرفته و گرم بود و نفس‌کشیدن در آن گرما سخت. حوض بزرگ میان حمام پر از آب بود و فوارهٔ کوچکی میانش قل‌قل می‌کرد. بوی بخار جوشاندهٔ انواع گیاهان دارویی از چهار گوشهٔ حمام به هوا بلند شده بود و راه نفس را می‌سوزاند. شربت و میوه‌های فصل را در گوشه و کنار حمام چیده و صابون زیتون و کیسه و قطیفه‌ها را روی سکوی کنج حمام گذاشته بودند و همه‌چیز برای بانوی جوان کاخ فراهم بود.
محسن
در عمرش شبی را ندیده بود که دو ماه در دل آسمان بدرخشند. در حیرت بود. پیکر زنانه‌ای مانند فرشته در بلندترین نقطهٔ برج ایستاده بود. کمر خم کرده، دست‌های ظریفش را بر لبهٔ حصار تکیه داده بود و چشم‌به‌راه پایین برج را نگاه می‌کرد.
narry612
«چه حال خوشی داری جوان. برو که حالا فقط تن تو مقابل من ایستاده و روحت در دالان‌های کاخ مهراب کابلی سرگردانه.»
narry612

حجم

۶۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

حجم

۶۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۲ صفحه

قیمت:
۲۰,۵۰۰
تومان