بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیگانه | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیگانه

بریده‌هایی از کتاب بیگانه

نویسنده:آلبر کامو
انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۲۲ رأی
۳٫۶
(۲۲)
به نوعی بنظر می‌رسد که خارج از من دارند به این قضیه رسیدگی می‌کنند. همه چیز بدون دخالت من دارد پیش می‌رود. تقدیر من بی‌اینکه نظرم را بخواهند دارد تعیین می‌شود
Mahiii ka
دچار هجوم خاطرات یک زندگی شدم که دیگر به من تعلق نداشت اما در آن زندگی ساده‌ترین و ماندگارترین شادی‌ها را یافته بودم: بوهای تابستان، محله‌ای که دوست داشتم، یک‌جور آسمان شب‌هنگام، خنده و پیراهن‌های ماری و تمام کارهای بیهوده‌ای که کرده بودم مثل بغضی آمد توی گلویم
Mahiii ka
«می‌دانید، او دوست زیاد داشت. دوست‌هایی هم‌سن خودش. دلشان را با چیزهایی که مال زمان خودشان بود خوش می‌کردند. شما جوان هستید و حتماً حوصله‌اش با شما سر می‌رفت.»
Arash Milani
یک تابستان کامل و یک زمستان کامل مانده تا بتوانم چند هفته‌ای بیایم و آسمان سبز آن‌جا را بازیابم. تمام اینها بسیار از من دورند و نمی‌توانم فکر کنم که می‌توانم به آن‌جا برسم. شاید برای همین است که وقتی این چیز را تمام کردم از خوشحالی به هوا نپریدم ...
Mahiii ka
خلاء قلبی‌ای که در این مرد کشف می‌شود تبدیل به حفره‌ای می‌شود تا جامعه در آن سرنگون گردد
Mahiii ka

حجم

۱۲۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۱ صفحه

حجم

۱۲۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۱ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان