
بریدههایی از کتاب پیرمرد و دریا
نویسنده:ارنست همینگوی
مترجم:احمد کسایی پور
انتشارات:انتشارات شرکت کتاب هرمس
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۵از ۲۱ رأی
۳٫۵
(۲۱)
«امید نداشتن کار احمقانهایه. ازین گذشته، به عقیدهٔ من گناه هم هست.»
حوریا
«ماه همون اثری رو روی دریا داره که روی زن داره.
معصومه سادات صدری
همهچیزِ پیرمرد کهنه بود جز چشمهایش و چشمهایش همرنگ دریا بود و شاد و شکستنخورده بود.
معصومه سادات صدری
با خود گفت «نه من میتونم از دستش خلاص شم، نه اون میتونه از دستم خلاص شه. البته تا وقتی که همینجور ادامه بده.»
مرتضی بهرامیان
ـ ولی آدمیزاد برای شکست خوردن ساخته نشده. آدمیزاد رو میشه نابود کرد ولی نمیشه شکستش داد.
hossein68
پیرمرد، با اینکه کاملاً مطمئن بود از اهالی محل کسی از او چیزی نمیدزدد، عقیده داشت با رها کردن چنگک و نیزه در قایق نباید بیخود و بیجهت کسی را به وسوسه انداخت.
معصومه سادات صدری
من ترجیح میدم کارم رو درست انجام بدم. اینطوری وقتی بخت بهم رو کرد، من هم آمادهم.»
alirezataheri
متوجه شد چه لذّتی دارد کسی را داشته باشد که با او حرف بزند، به جای آنکه فقط با خودش و با دریا حرف بزند.
Sarisablog
«بذار ماهی من رو ببره اگه دوست داره. من فقط به لحاظ دوزوکلک ازش بهترم، ولی اون هیچ قصد آزار من رو نداشت.»
مرتضی بهرامیان
«بذار ماهی من رو ببره اگه دوست داره. من فقط به لحاظ دوزوکلک ازش بهترم، ولی اون هیچ قصد آزار من رو نداشت.»
مرتضی بهرامیان
حالا دیگر بارها افکارش را با صدای بلند به زبان میآورد زیرا کسی نبود که از شنیدنشان ناراحت شود.
Sarisablog
ولی آدمیزاد برای شکست خوردن ساخته نشده. آدمیزاد رو میشه نابود کرد ولی نمیشه شکستش داد
مرتضی بهرامیان
ولی آدمیزاد برای شکست خوردن ساخته نشده. آدمیزاد رو میشه نابود کرد ولی نمیشه شکستش داد
مرتضی بهرامیان
«ماهی رو فقط برای زنده موندن و فروختنِ گوشتش که نکشتی. برای غرورِ خودت کشتیش و برای اینکه ماهیگیری. وقتی زنده بود دوستش داشتی و بعدش هم دوستش داشتی. اگه دوستش داشته باشی، کشتنش گناه نیست. یا اینکه از گناه بدتره؟»
مرتضی بهرامیان
منتها دیگه بختم بلند نیست. ولی خب کی میدونه؟ شاید همین امروز. هر روز یه شروع تازهست. خوبه البته بخت هم یاری کنه. ولی من ترجیح میدم کارم رو درست انجام بدم. اینطوری وقتی بخت بهم رو کرد، من هم آمادهم.»
حوریا
ولی آدمیزاد برای شکست خوردن ساخته نشده. آدمیزاد رو میشه نابود کرد ولی نمیشه شکستش داد.
حوریا
پیرمرد، با اینکه کاملاً مطمئن بود از اهالی محل کسی از او چیزی نمیدزدد، عقیده داشت با رها کردن چنگک و نیزه در قایق نباید بیخود و بیجهت کسی را به وسوسه انداخت.
معصومه سادات صدری
با اینکه کاملاً مطمئن بود از اهالی محل کسی از او چیزی نمیدزدد، عقیده داشت با رها کردن چنگک و نیزه در قایق نباید بیخود و بیجهت کسی را به وسوسه انداخت.
alirezataheri
دلم میخواست ببرمش ماهیگیری، ولی روم نمیشد بهش بگم. بعد به تو گفتم بهش بگی، تو هم که روت نشد.
ـــ میدونم. عجب اشتباهی بود. آخه شاید با ما میاومد. اونوقت خاطرهش تا آخر عمر باهامون بود.
farad98
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۲ صفحه
قیمت:
۷۸,۰۰۰
تومان