بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب در آن تابستان که گریستم | طاقچه
تصویر جلد کتاب در آن تابستان که گریستم

بریده‌هایی از کتاب در آن تابستان که گریستم

دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأی
۱٫۰
(۱)
در دنیا چه کسی هستم وقتی تو مرا از یادت برده‌ای.
behrad ghasemzade
منجوق و دکمه نداری دمِ دست، ولش کن، من چشم نمی‌خوام، نخ رنگی نداری ولش کن، من ناخن نمی‌خوام من تن نمی‌خوام من نمی‌خوام بدن نمی‌خوام وقتی تو هستی تن می‌خوام برای چی وقتی تو نیستی بدن می‌خوام چی‌کار.
behrad ghasemzade
اون‌وخ رودخونه داشت می‌نالید توی دلش: تا کی بنالم، تا کی بگردم، تا کی در به در... از کوه و کمر بگذرم بیفتم توی گودی با یک عالمه کف‌هایی که عین حباب می‌ترکن ترق ترق! بعداً تابستون و زمستون، نه برگی، نه باری، نه ثمری بعدم دریا منو می‌بلعه، هیچی به هیچی.
behrad ghasemzade
مُلکِ سلیمان در رگ‌های من است اگر می‌آیی در خونم پا بِنِه اگر می‌خواهی قلبم را بپذیر.
behrad ghasemzade
ای شوکت افسانه‌ای کوتاه که باز می‌ماند از من در دنیا در مسیر این رهگذران.
behrad ghasemzade
دل مسکین مرا به وسوسه‌ای بی نظم وامَنِه بی هلاکت آن دلبر آن صنم تابیده‌مو.
behrad ghasemzade

حجم

۳۲۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۳۲۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۱۳,۰۰۰
تومان