بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ایده های بزرگ فلسفی | طاقچه
تصویر جلد کتاب ایده های بزرگ فلسفی

بریده‌هایی از کتاب ایده های بزرگ فلسفی

۳٫۴
(۹)
انجام کار خوب و جالب چه فایده‌ای دارد اگر نتوانید آن کار را در رسانه‌های اجتماعی به رخ بکشید؟ چرا باید خیّر و نیکوکار باشید اگر هیچ کس نباشد که شما را به خاطر آن ستایش کند؟ اگر مهربانی‌ای می‌کنید، مطمئن شوید که کسی در حال تماشای شماست. به دنیای «خودمحوری منطقی» آین رَند خوش آمدید. از اقامت خود لذت ببرید و (فقط) مراقب خودتان باشید.
مرتضی بهرامیان
پس دفعهٔ بعد که مطمئن نیستید چگونه با کسی رفتار کنید، از خود بپرسید: «آیا من به این شخص به خاطر انسانیت او احترام می‌گذارم؟ یا از او مانند ابزار استفاده می‌کنم؟» این قاعده‌ای آسان و عملی برای زندگی است.
مرتضی بهرامیان
«همیشه، همه جا و برای هر کس نادرست است که با شواهدِ ناکافی به چیزی اعتقاد داشته باشد.»
پروا
«در دایرهٔ قدرت ماست که جهان را از نو آغاز کنیم.»
پروا
«تنها راه معقولِ زندگی کردن در این جهان، زندگی بدون قواعد است.»
پروا
«لبخند بزن و بی‌خیال پیش برو، چون این کار راحت‌تر از توضیح آن چیزی است که تو را از درون می‌کُشد.»
پروا
«هرگز سعی نکنید آن‌چه را که با فریب می‌توان به دست آورد، با زور به دست بیاورید.»
پروا
سیاستِ هیچ نسل قبلی حق ندارد امروزِ ما را مقید کند. در واقع «هر عصر و نسلی باید آزاد باشد که بر اساس خواست خودش عمل کند. بی‌حاصلی و فرض حکمرانیِ فراتر از قبر مسخره‌ترین و وقیحانه‌ترین استبداد است.»
پروا
امروز واقعاً مصلوب ماشین شده‌ایم. نتیجه این است که همه چیز را از دریچهٔ تکنولوژی می‌بینیم. خیلی از مردم به جای تماشای آتش‌بازی‌ها از آن‌ها فیلم می‌گیرند، اولین قدمی که کودک برمی‌دارد باید از آن عکس بگیرند به جای این‌که شیرینیِ این اتفاق را مزه‌مزه کنند و هیچ چیز واقعی نیست مگر این‌که به صورت آنلاین به اشتراک گذاشته شود. انگار واقعیت تا ثبت نشود، رسمیت ندارد. نتیجه این است که دچار گم‌گشتگی شده‌ایم. ما از طبیعت فاصله گرفته‌ایم و این فراق و جدایی در اعماق جان ما اشتیاقی غریب و غم‌زده به جا گذاشته است.
bec san
اگزیستانسیالیسم یا فلسفهٔ وجودی، «نفی» و «تصدیق» است. نفی قوانین و هنجارهای مطلق، عینی و محدودکننده، و تصدیق انتخاب، آزادی، تعیین سرنوشت و هویت انسانی. فلسفهٔ وجودی ما را برمی‌انگیزد که نقاب‌هایی را که به صورت می‌زنیم و دروغ‌هایی را که با آن‌ها زندگی می‌کنیم، ببینیم. این نگرش فلسفی از ما می‌خواهد راه‌های زندگی را بر پایهٔ معیارهای خودمان انتخاب کنیم. اگزیستانسیالیسم تن ندادن به آن کاری است که دیگران می‌گویند «باید انجام دهید». این رویه و نگرش مستلزم آن است که سررشتهٔ زندگی‌مان را خود در دست بگیریم.
پروا
«فرد زن به دنیا نمی‌آید، بلکه زن می‌شود.»
پروا
دوبووار ادعا می‌کند جامعه از «زن» می‌خواهد به نحو مشخصی بنگرد و رفتار کند و زن هم این نقش را آگاهانه و ناآگاه ایفا می‌کند.
پروا
وابی سابی نگرشی است که نقص یا گذرا بودن زندگی را به رسمیت می‌شناسد و می‌کوشد درک عمیق‌تری از آن پیدا کند.
پروا
فرهنگ بخشی از زندگی ماست و چنان حضور عادی و جاافتاده‌ای در آن دارد که نمی‌توان درک کرد چه‌قدر کل آن تصنعی است. جز چند استثنا، هر فیلمی که تماشا می‌کنیم یا هر کتابی که می‌خوانیم، از فرم و موضوع مشابهی پیروی می‌کند. آن‌ها هنجارها یا ارزش‌های خاصی را هم تثبیت می‌کنند و ما حتی متوجه آن نمی‌شویم.
پروا
آدورنو معتقد بود «صنعت فرهنگِ» طبقات حاکم آن‌قدر موفق بوده که نهایتاً هر گونه میل به انقلاب را از بین برده است. سرمایه‌داری فضائل و ارزش‌های خاصی را در جایگاهی مقدس و یکسره تخلف‌ناپذیر جا انداخت و با هر فیلم و کتاب و آهنگی که فروخت، این دروغ را بیش‌تر و بیش‌تر تقویت کرد. این دروغ خصلت درونی پیدا کرد و مانند پیش‌فرض پذیرفته شد. حتی ستمدیدگان هم نمی‌توانستند راه دیگری پیش روی خود ببینند.
پروا
معرفت ما همیشه تنها به آن چیزهایی محدود می‌شود که تجربه می‌کنیم. نمی‌توانیم از این تجربه فراتر برویم.
پروا
«اگر ببینم عصایی داری، آن را به تو می‌دهم. اگر ببینم عصایی نداری، آن را از تو می‌گیرم.»
پروا
قهرمان باید روستا را ترک کند، زیرا روحی به او چنین گفته است. او غول چندسر را از پا درمی‌آورد، اژدهای بزرگ شرق را مقهور می‌سازد، به سه معمای نگهبان پل پاسخ می‌دهد و اکسیر قدرت را سر می‌کشد. قهرمان اینک تحول یافته است و به روستای خود برمی‌گردد. اکنون با حکمتی که اندوخته، می‌تواند جامعهٔ خود را راهنمایی کند و پیش ببرد. بنا بر نظر استاد ادبیات و اسطوره‌پژوه آمریکایی، جوزف کَمبل، هر داستان و اسطورهٔ بزرگ چنین سیری دارد. داستان‌های عیسی، بودا، محمد و موسی هم الگوی یکسانی دارند: جدایی، تشرّف یا رَهروی و بازگشت. داستان‌های فرودو، لوک اسکای‌واکر و سیمبا هم از این الگو پیروی می‌کنند.
پروا
«اگر مجبور شدید به کسی آسیب بزنید، باید آن‌قدر شدید باشد که لازم نباشد از انتقام او بترسید»
پروا
۱. فتح فراگیر مردمانی که روحیهٔ متکی بر عصبیت دارند. ۲. رو آوردن از یک حکومت جمعی‌تر به قدرت متمرکزتر در دست پادشاه، خلیفه، یا پیشوا. ۳. حکومت خردمندانه و مرفه یک پادشاه عادل در جهت خیر و صلاح همه. ۴. نفوذ خزنده و موذیانهٔ اعتمادبه‌نفس بیش از حد، غرور، رشوه‌خواهی و پارتی‌بازی. ۵. شکست و از دست دادن قدرت و برآمدن یک گروه جدید با عصبیتی دیگر.
پروا
لحظه‌ای که یک مرجع، که معمولاً ردای «سنت» بر تن کرده است، تأثیر بدی بر این آزادی‌ها می‌گذارد، هر نسلی دلیل موجهی دارد و حتی احساس وظیفه می‌کند که برای سرنگونی آن نظام انقلاب کند.
پروا
«به انسان رنجکش دوران مدرن مجال کمی داده می‌شود که به رنج خود افتخار کند و آن را مایهٔ شرف و بزرگی ببیند.»
bec san

حجم

۶۹۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۶۹۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان