بریدههایی از کتاب کنت دومونت کریستو (جلد دوم)
۴٫۴
(۱۰)
امّا نفوذ کردن در روح این مرد، خصوصآ هنگامی که او پردهای از لبخند به روی آن میکشید، کار مشکلی بود.
کتاب دوست
در تمام سرزمینهای دنیا مردم مبارزه میکنند، امّا فقط فرانسویها هستند که مبارزه را هم با خنده انجام میدهند.
آریا سلطانی نجف آبادی
زن مقدّس است و زنی که دوستش دارم قدّیس است.
آریا سلطانی نجف آبادی
دادستان خود را برای جواب آماده کرد و گفت:
«آقا، شما چنانکه خودتان میگویید خارجی هستید. گمان میکنم قسمتی از عمر شما در ممالک شرقی گذشته، پس نمیدانید که عدالت انسانی که در آن سرزمینهای وحشی شتابزده اجرا میشود، در نزد ما چه روش محتاط و دقیقی دارد.»
چرا آقا، خوب میدانم. روش شما درست مثل پای لنگ است و روش بسیار قدیمی است. همه اینها را میدانم، زیرا درست درباره عدالت همه سرزمینهاست که من به مطالعه مشغولم. اصول محاکمات جنایی هریک از ملل را با عدالت طبیعی مقایسه میکنم، و باید بگویم که هنوز هم همان عدالت ملل بدوی، یعنی قصاص است که من به قلب خداوند نزدیکتر میبینم.
MoonSun
من به شما این حرف را هرچند خشن است میگویم: برادر، شما خودتان را قربانی غرور میکنید. اگر شما برتر از دیگران هستید، برتر از شما خداوند هست.
مونت کریستو با لحنی چنان عمیق که ویلفور را بیاراده به لرزه افکند گفت:
خداوند از همه برتر است آقا. غرور من برای انسانهاست، این مارهایی که همیشه آمادگی دارند علیه کسانی که سرشان از آنها بالاتر است و آنها را با پا لگدمال نمیکنند، راست شوند. غرورم را در برابر خداوندی که مرا از نیستی بیرون کشیده است تا به آنچه امروز هستم تبدیلم کند، وامیگذارم.
MoonSun
پس این دارو در واقع سمّی خطرناک است؟
اوّل این مسأله را قبول کنیم که سمّ وجود ندارد، زیرا در پزشکی سمهای بسیار شدیدی را به عنوان دارو به کار میبرند و با طریقی که به کار میرود دارویی شفابخش است.
MoonSun
پاریس شهری است چنان متمدّن که شما در هشتاد و پنج شهرستان آن هیچ کوه کوچکی نمیبینید که یک تیر تلگراف روی آن نباشد؛ و هیچ غاری نمییابید که پلیس در آن یک شیر گاز کار نگذاشته باشد.
آریا سلطانی نجف آبادی
هایده نامی است که در فرانسه خیلی کم است، ولی در آلبانی و در اپیر زیاد است، و معنی پاکی، شرم، بیگناهی میدهد. به قول شما پاریسیها نوعی اسم تعمیدی است.
آریا سلطانی نجف آبادی
نجات یک انسان از مهلکه، مانع عذاب یک پدر شدن، احساس مادری را مراعات کردن، عملی نیکوکارانه به حساب نمیآید، بلکه کاری است انسانی.»
معین کرمانی
پاره شدن یک رگ در نیمکره مغز، همه این ادّعاها را نابود کرده است، نه در یک روز، نه در یک ساعت، بلکه در یک ثانیه. روز پیش آقای نوارسیه، ژاکوبن سابق، سناتور پیشین به گیوتین میخندید، توپ را مسخره میکرد، خنجر را به هیچ میشمرد؛ آقای نوارسیه که انقلاب را به بازی میگرفت، آقای نوارسیه که فرانسه برایش فقط یک صفحه وسیع شطرنج بود که در آن پیاده، رخ، اسب و وزیر میبایست نابود و شاه مات شود، آقای نوارسیهای که چنین خطرناک بود، روز بعد به «این آقای نوارسیه بینوا» پیرمرد بیحرکتی تبدیل یافت که به اراده ضعیفترین فرد خانه، یعنی نوه او والانتین واگذار شده است. جسدی است بیزبان و منجمد که زنده نیست مگر برای زمان دادن به بهانهای که او را بدون حرکت به تجزیه کامل برساند.
معین کرمانی
کسی خوب میخندد که آخر بخندد.»
soroosh7561
مگر شما هوایی را که تنفّس میکنید و بدون آن زنده نخواهید ماند، میبینید؟
soroosh7561
حجم
۵۰۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۵۳۱ صفحه
حجم
۵۰۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۵۳۱ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان