- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب آسو
- بریدهها
بریدههایی از کتاب آسو
۳٫۵
(۷۲)
اصلا بعضیها را نمیشود دوست نداشت. دوست داشتنشان آرامآرام میآید و توی قلبت مینشیند. نگاهشان، لحنشان و... تو تعجب میکنی چرا یک روزی، یک جایی، به یک دلیلی از این آدم متنفر بودهای! مینشینی و نگاهشان میکنی، در خواب، در بیداری و شاید سالها بعد و سالها بعد و هنوز در قلبت نفس میکشند. مهم نیست فردا چه اتفاقی خواهد افتاد، تو در لحظهای و این لحظه شاید ثانیهای از بهشتی باشد که به تو وعده داده شده است.
mahi
دنیا با من فرق داشت. میدانست از زندگی چه میخواهد. شاید اثر همان چند کلاس سواد بیشتری بود که من نداشتم.
پدرم میگفت:
ـ تا پنجم بسه، سپاهی دانش نبود که اینم نمیذاشتم. دختر رو چه به درس خواندن. پسر بخوانه حداقل شاید رفت تو نظام، دختر کجا میخواد ببره سوادشه.
و حالا دنیا با سوادش، در جایی ایستاده بود که حسرت منی بود که یک تنه، اما به روش خودم داشتم از همه دفاع میکردم و کسی نبود از من دفاع کند.
mahi
او هم میدانست دنیایی که در انتظارش است خالی از هر شور و هیجان دخترانهای او را به زودی مجبور به ازدواج با مردی خواهد کرد که بخواهد و نخواهد، باید دوستش داشته باشد.
mahi
حالا که نمیدانستم کیستم و کجای زندگی حتی خودم ایستادهام، او را میدیدم که میخواهد مرا به هر ترتیبی شده برای خودش حفظ کند. دنیای مرا سیاهی مطلق احاطه کرد. به دنیا و به خودم قول داده بودم دایان را در دورترین زوایای ذهنم برای همیشه پنهان کنم. حالا این مرد، به خاطر من، به خاطر زنی که به خونبس قدم به خانهاش گذاشته بود، داشت میجنگید. میجنگید تا برایم اعتبار بخرد و جایگاهم را به اثبات برساند.
mahi
گمان میکنم همهٔ انسانها همینگونه باشند. پای منافع خودشان که در میان باشد همه چیز را فراموش میکنند. حتی یادشان میرود آدمهای روشنفکری بودهاند که یک روز میتوانستهاند الگوی دیگران قرار بگیرن
بوسلیکی
حجم
۴۵۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۵۶ صفحه
حجم
۴۵۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۵۶ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان