بریدههایی از کتاب واژه نامه حزن های ناشناخته
۳٫۶
(۱۱۰)
کایرواسکلروسیس kairosclerosis /kahy-roh-skluh-roh-sis/
اسم. لحظهای که به اطراف نگاه میکنید و درمییابید در آن لحظه شادید و آگاهانه میکوشید آن لحظه را بهتمامی تجربه کنید
مها؛ فرزند ماه
میدینگ midding /mid-ing/
اسم. لذت آرام و آسودهٔ نزدیکی به یک دورهمی، اما با قدری فاصله؛ مثلاً پرسهزدن در اطراف آتش اردوگاه، گفتوگویی آهسته در جایی دور از مرکز مهمانی، بستن چشمها در صندلی عقب ماشین و گوشسپردن به گفتوگوی دوستان در صندلی جلو. احساس میکنید سرخوشانه نادیدنی هستید و درعینحال بهتمامی بخشی از گروهید. بهخوبی آگاهید که همه باهماند و حال همه خوب است. تمام شور و هیجانِ بودن در آنجا را حس میکنید، بیآنکه نیاز باشد بارِ این حضور را بپذیرید. برگرفته از کلمهٔ انگلیسی میدینگ /midding/، املای جایگزین میدن /midden/، توده زبالهای که در نزدیکی مکان یا خانهای قرار گرفته.
|ݐ.الف
دِ وو /dès vu/: آگاهی از اینکه این لحظه به خاطره بدل خواهد شد.
|ݐ.الف
وِندز the wends /thuh wends/
اسم. ناامیدی از اینکه از یک تجربهٔ خاص آنچنان که باید لذت نمیبرید
مها؛ فرزند ماه
برخی برای رسیدن به حال حاضرِ شما به سالها رواندرمانی نیاز دارند
مها؛ فرزند ماه
تکهای از وجود شما میل دارد خودرو را در میانهٔ ترافیک رها کند، از بالای حصار بپرد و بهسوی جنگل بگریزد.
مها؛ فرزند ماه
چه کسی میداند که باید از انسانی معمولی انتظار چه میزان از طاقت و تحمل داشت؟ شاید زندگی انسان چنان سخت و نامساعد باشد که همهٔ ما سزاوار قدری همدردی باشیم. یا شاید زندهبودن بهخودیِخود موهبتی چنان بزرگ است که هیچیک از ما حق شکوه و ناله نداریم.
Sheyda Shojaei
فالِزیا falesia /fuh-lee-zhuh/
اسم. این آگاهی اضطرابآور که شاید اهمیت فردی برای شما و اهمیت شما برای او لزوماً باهم مطابقت نداشته باشد؛ آگاهی از اینکه شاید بهترین دوستتان شما را تنها یک دوست خوب بداند یا کسی که بهسختی میشناسید، به چشم مرشد خود به شما بنگرد، یا کسی که عشق بیقیدوشرطی به او دارید، برای دوستداشتنتان یکیدوتایی شرط داشته باشد. برگرفته از کلمهٔ پرتغالی فالِزیا
باغبان 🤗🌱
نخستین بار که ایکاروس بالهایش را برای پرواز گشود، هشداری شنید: «بیش از اندازه به خورشید یا دریا نزدیک نشو. یکی موم پرهایت را ذوب میکند و دیگری پَرهایت را سنگین میکند. مسیر میانه را پیش بگیر.»
|ݐ.الف
سِیفیش sayfish /say-fish/
اسم. احساسی ناب و خالص که گویی بهمحض آنکه میکوشید آن را در قالب کلمات بیان کنید، پژمرده و تباه میشود؛
مها؛ فرزند ماه
هارمونویا harmonoia /hahr-muh-noi-uh/
اسم. احساس بیقراری ناشی از ترس، آن زمان که زندگی تنها اندکی زیادهازحد راحت و بیدردسر است؛ آن زمان که گویی همه طوری مشکوک باهم خوب و خوشاند، بههمراه سکون وهمانگیزی که سبب میشود بخواهید برای فروپاشی اجتنابناپذیر این آرامش آماده شده یا خود آن را از هم بپاشید.
مها؛ فرزند ماه
اما اگر در بستر مرگ از شما بپرسند که زندگی روی زمین چگونه بود، شاید تنها پاسخ صادقانه این باشد: «نمیدانم. تنها یک بار از آن گذر کردم، اما بهراستی هرگز آنجا نبودم.»
خاتون
اکسولانسیس exulansis /ek-suh-lan-sis/
اسم. میل به دستبرداشتن از تلاش برای صحبت از تجربهای خاص، چراکه مردم نمیتوانند بهدرستی با آن ارتباط برقرار کنند؛ خواه بهسبب حسادت، خواه ترحم یا صرفاً بیگانگی. تصمیمی که سبب میشود تا آن تجربه در حین بازگویی از باقی داستان شما حذف شود، تا بدانجا که دیگر برای خودتان نیز به شکل افسانهای درآید که با بیقراری در میانهٔ مهی غلیظ سرگردان است و دیگر حتی در پی یافتن مکانی برای فرودآمدن و آراموقرارگرفتن نیست.
کوثر
کایرواسکلروسیس kairosclerosis /kahy-roh-skluh-roh-sis/
اسم. لحظهای که به اطراف نگاه میکنید و درمییابید در آن لحظه شادید و آگاهانه میکوشید آن لحظه را بهتمامی تجربه کنید.
فئودور میخائیلوویچ داستایفسکی
مولِدرو moledro /moh-leh-droh/
اسم. احساس اتصالی پُرطنین با نویسنده یا هنرمندی که هرگز نخواهید دید، فردی که ممکن است قرنها پیش از این و هزاران مایل دورتر زیسته باشد، اما همچنان قادر است به ذهنتان نفوذ کند و قطعاتی از تجربیات خود را بر جای بگذارد، همچون توده سنگهای کوچک بهجامانده از کوهنوردان که نشانی از مسیری پنهانی در قلمرویی ناآشنا هستند.
Nova
کریسالیزم /kris-uh-liz-uhm/ chrysalism
اسم. آرامش آمنیوتیکیِ بودن در خانه (مثلِ بودن در کیسهای که جنین در آن رشد میکند)
مها؛ فرزند ماه
اِسکَبیولس scabulous /skah-bi-oh-les/
صفت. احساس غرور بهسبب جای زخم معینی بر بدن
مها؛ فرزند ماه
رینگلورن ringlorn /ring-lawrn/
صفت. آرزوی اینکه جهان مدرن، بهقدر جهانی که در داستانها و افسانههای قدیمی به تصویر کشیده میشود، شکوهمند و حماسی بود
مها؛ فرزند ماه
واتاشیاتو watashiato /wah-tah-shee-ah-toh/
اسم. کنجکاوی درمورد میزان اثرگذاری خود بر زندگی افرادی که میشناسید، این سؤال را از خود پرسیدن که کدام یک از اعمال ساده و بیضرر یا کلمات فراموششدهٔ شما شاید طرح داستان زندگی آنها را به شکلی تغییر داده که شما هرگز قادر به دیدنش نخواهید بود. برگرفته از کلمهٔ ژاپنی واتاشی /私/، من + آشیاتو /⾜跡/، رد پا، جای پا.
باغبان 🤗🌱
سیثِلِس sitheless /sih-thuh-les/
صفت. احساس حسرتی که در پی عبور از کنار شخصی جان میگیرد که زمانی در زندگی هم شریک بودید؛ همان تماس دست، همان لبخند و همان خندهای که پیشتر برایش جان میدادید. ناگهان به این حقیقت پی میبرید که هیچیک از اینها دیگر متعلق به شما نیست و دیگر معنای سابق را ندارد.
newgin.h
لِدسام ledsome /led-suhm/
صفت. احساس تنهایی در میانهٔ جمعیت؛ حرکت بیهدف در دریایی از چهرههای ناشناس، بیآنکه قادر به برقراری ارتباط یا اعتماد به آنها باشید. برگرفته از کلمهٔ انگلیسی میانه لید /leed/، هموطنان، همشهریان + لونسام /lonesome/، یکه و تنها.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
آنِمویا ANEMOIA /an-uh-moi-uh/
احساس دلتنگی برای دورانی که هرگز تجربه نکردهاید
به عکسهای قدیمی که نگاه میکنید، سخت است نوعی میل به سفر و سیاحت در شما زنده نشود. حسی از دلتنگی برای دورانی که هرگز در آن نزیستهاید.
Ahmad
نایتهاک nighthawk /nite-haak/
اسم. اندیشهای تکرارشونده که گویی تنها در اواخر شب به سرتان میزند؛ مثلاً کاری عقبافتاده، احساس گناهی آزاردهنده، آیندهٔ پیش رو. گاهی هفتهها این اندیشه را به فراموشی میسپارید، اما دیر یا زود حضورش را احساس میکنید که بار دیگر بر شانههایتان فرود آمده و بیسروصدا برای خود لانه میسازد.
Parla Pashayy
لایلو lilo /lahy-loh/
اسم. رفاقتی که میتواند سالها در خاموشی فرورود و سپس بار دیگر چنان از سر گرفته شود که گویی از دیدار قبلی یک هفته بیشتر نگذشته است. از آنجا که در گفتوگو با افراد دیگر، سکوتی کوتاه بهقدر ابدیتی طولانی جلوه میکند، چنین رفاقتی بسیار ارزندهتر خواهد بود.
me
باید عاشق باشید. باید احساس کنید. دلیل بودن شما اینجا بر روی زمین همین است.
مها؛ فرزند ماه
ژوسکا jouska /zhoos-ka/
اسم. گفتوگویی فرضی که بیاختیار در ذهن خود انجام میدهید؛ تحلیلی دقیق، پاسخی کوبنده، صحبتی صمیمانه و روانپالا؛ مکالمهای بهمثابهٔ نوعی قفس مبارزهٔ روانشناختی که بسیار رضایتبخشتر از تدابیر اسمال بال /small ball/ (تدابیر کوچک و هیجانی) در زندگی روزمره است. برگرفته از کلمهٔ فرانسوی ژوسکا /jusqu’à/، تا، تا وقتیکه. در بازی بیسبال، فن «اسمال بال» یا توپ کوچک فنِ تهاجمی محتاطانهای است که به رسیدن به بیس /base/ (پایگاه) از طریق فنونی چون راهرفتن، ضربهزدن و دزدیِ بیس اختصاص دارد و در این فن، از لحظات هوم ران /home run/ که هواداران سخت از آنها لذت میبرند صرفنظر میشود.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
آمورانسیا amoransia /ah-moh-ran-see-uh/
اسم. هیجانهای ملودراماتیک عشقی نافرجام؛ اشتیاقِ سوختن در غم کسی که هرگز نمیتوانید به او برسید، سرسپردگی تام و تمام به شخصی که بودن با او ناممکن است، کسی که حتی با نبودنش میتواند به زندگیتان معنا دهد.
کاربر ۲۹۶۰۵۶۲
نودوس تولِنز /nodus tollens/: این احساس که طرح زندگی شما دیگر معنایی برایتان ندارد.
hasti alaee
زمانی که هنوز در دوران کودکی به سر میبردید، هنوز بسیاری از اتفاقات شما را هیجانزده میکرد. آن هیجان شدید را در آخرین روز مدرسه، صبح روز تولد یا پیچ آخرِ راه منتهی به خانهٔ پدربزرگ و مادربزرگتان احساس میکردید. میتوانستید با چند سکهای که در جیب داشتید یا تکه آدامسی که به شما تعارف میشد خود را ثروتمند بپندارید. خوب به یاد دارید که دنیا در آن زمان چه اندازه بزرگ و پهناور بود و چگونه پرسهزدن در محلهٔ کناری به قدمگذاشتن به کشوری بیگانه میمانست. بزرگترها همچون موجوداتی غولپیکر از کنارتان میگذشتند. هر قانونی یک فرمان بود و هر فرمان حکمی ابدی.
مجید رستگار
جاستینگ justing /juhst-ing/
اسم. این عادت که مدام به خود بگویید فقط یک تلنگر کوچک میتواند تمام مشکلاتتان را حل کند؛ فقط اگر مدل موی مناسبی داشتید، فقط اگر گروه دوستان خوبی برای خود پیدا میکردید، فقط اگر درآمدتان اندکی بیشتر بود، فقط اگر او به شما توجه میکرد، فقط اگر عاشق شما بود، فقط اگر میتوانستید زمان مناسب را پیدا کنید، فقط اگر اعتمادبهنفس داشتید. تمام این «فقط اگر» ها سبب میشود همیشه خود را در آستانهٔ یک زندگی بهتر احساس کنید و آن بالا، بر فراز سرسره، در انتظار تلنگری کوچک بایستید. برگرفته از کلمهٔ جاست /just/، فقط، بهسادگی، صرفاً + جاوستینگ /jousting/، ورزشی که با قراردادن نوک نیزه در نقطهٔ مناسب و درست در لحظهٔ مناسب امتیاز میگیرد.
Parla Pashayy
حجم
۹۳۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۹۳۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۶۹,۰۰۰
۲۰,۷۰۰۷۰%
تومان