بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب در دل طوفان | طاقچه
تصویر جلد کتاب در دل طوفان

بریده‌هایی از کتاب در دل طوفان

ویراستار:سیما سرشار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۲۶ رأی
۴٫۲
(۲۶)
یا شجاع باش یا وانمود کن شجاعی. جفتش یکیه.
Roghayeh
عشق در بهترین روزهای زندگی شبیه رؤیاست؛ در بدترین روزها مایهٔ نجات و رستگاری.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
چیزی به اسم شجاعت نداریم. شجاعت همون ترسه که تو بهش بی‌محلی می‌کنی.»
reyhaneh
واضح است که آدم نمی‌تواند دست از دوست‌داشتن بعضی‌ها بکشد یا نیازش به دوست‌داشته‌شدن از طرف آن‌ها را سرکوب کند؛ حتی اگر منطقش چیز دیگری بگوید.
Roghayeh
«آرزو مثل رعدوبرق و طوفانه. یه‌هو می‌آد و یه‌هو هم می‌ره. آدم رو تا آسمون‌ها می‌بره؛ درست؛ ولی بعدش با سر می‌کوبونه زمین. چیزی که تو رو نجات می‌ده و ازت محافظت می‌کنه، همین زمین‌هاست.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
ما قدرتمان را از همان نومیدی‌ای می‌گیریم که محکوم به زیستن با آنیم. ما مقاوم و پایدار خواهیم ماند.
Roghayeh
این درد عمیق‌تر از آن بود که در کلام بگنجد؛ مخصوصاً وقتی می‌دانست حرف‌زدن چیزی را تغییر نمی‌دهد.
Ha.lh
فقط در صورتی می‌توانی بدون عشق زندگی کنی که هرگز طعمش را نچشیده باشی.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
فقر روح‌وروان آدم‌ها را خرد می‌کند. غاری است تنگ که با سپری‌شدن بدون تغییر روزهایی مملو از درماندگی، روزنهٔ نورش مدام تنگ و تنگ‌تر می‌شود.
reyhaneh
عشق همان است که وقتی همه‌چیزت را از دست دادی، برایت باقی می‌مانَد.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
فقط در صورتی می‌توانی بدون عشق زندگی کنی که هرگز طعمش را نچشیده باشی.
reyhaneh
غم‌واندوه، مثل کارهای روزمره، روزبه‌روز و به‌تدریج قابل‌تحمل خواهد شد.
Roghayeh
«پدربزرگم از کلانترهای تگزاس بود. بهم می‌گفت چیزی به اسم شجاعت نداریم. شجاعت همون ترسه که تو بهش بی‌محلی می‌کنی.»
Roghayeh
عشق در بهترین روزهای زندگی شبیه رؤیاست؛ در بدترین روزها مایهٔ نجات و رستگاری.
Roghayeh
وقتی به زمین آسیب می‌رسانیم، داریم به بچه‌هایمان آسیب می‌رسانیم. وِندِل بِری، کشاورز و شاعر
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
من اومدم غرب... دنبال یه زندگی بهتر... ولی فقر و سختی و طمع، رؤیای آمریکایی من رو به کابوس تبدیل کرد.»
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
«می‌دونی خاصیت گذشته چیه؟ اینکه تموم شده و رفته پی کارش.» «می‌گن کسی که از گذشته درس نگیره، محکومه به اینکه دوباره تکرارش کنه.» «کی گفته؟ من که تا حالا نشنیده‌م. به‌نظر من کسی که زیادی به گذشته بچسبه، فرصت‌های آینده‌ش رو می‌سوزونه.»
Roghayeh
چند بار تابه‌حال پای این پنجره ایستاده بود و آرزوهایش را روانهٔ جهان‌های ناشناخته کرده بود؟
Ha.lh
فقط در صورتی می‌توانی بدون عشق زندگی کنی که هرگز طعمش را نچشیده باشی.
Ha.lh
واضح است که آدم نمی‌تواند دست از دوست‌داشتن بعضی‌ها بکشد یا نیازش به دوست‌داشته‌شدن از طرف آن‌ها را سرکوب کند؛ حتی اگر منطقش چیز دیگری بگوید.
Ha.lh
یا شجاع باش یا وانمود کن شجاعی. جفتش یکیه.
Ha.lh
گاهی زندگی خودش مسیر رو برای آدم انتخاب می‌کنه»
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
فقط حیوانات و آدم‌ها نبودند که گرفتار خشک‌سالی شده بودند. زمین هم داشت جان می‌داد.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
اگه توی جامعه فقط یه طبقه داشتیم و مردم به‌نفع کل جامعه کار می‌کردن، دنیا جای بهتری می‌شد. همهٔ پول‌ها برای زمین‌دارها و همهٔ زحمت‌ها مال آدم‌هایی مثل ما نبود. ما روزبه‌روز بدبخت‌تر می‌شیم و هی به پول پول‌دارها اضافه می‌شه.»
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
عشق همان است که وقتی همه‌چیزت را از دست دادی، برایت باقی می‌مانَد.
nina61
با این حال اگر موقعیتش پیش می‌آمد، السا باز آن کار را تکرار می‌کرد و اجازه می‌داد پدرش او را کتک بزند، سرش داد بکشد، به او تهمت بزند یا از ارث محرومش کند. او حالا چیزی می‌دانست که تا پیش از این، روحش هم از آن خبر نداشت و حتی به ذهنش هم خطور نمی‌کرد. او حاضر بود هر کاری بکند، هر رنجی را تحمل کند تا دوست داشته شود؛ حتی به‌اندازهٔ یک شب.
rezahasibi
احساس می‌کرد لبهٔ پرتگاهی ایستاده که اگر بیفتد، استخوان‌هایش خردوخمیر خواهد شد.
Ha.lh
او ظرفیت بی‌انتهای وجودی‌اش برای عشق‌ورزیدن را کشف کرده بود
Ha.lh
از گرفتارشدن در تلهٔ عشق بدش می‌آمد. دلش می‌خواست کسی به او بگوید می‌تواند پرواز کند و اوج بگیرد، می‌تواند هر کاره‌ای بشود و هرجا که می‌خواهد برود.
Ha.lh
کلمات چیزهایی بودند که السا هیچ‌وقت نتوانسته بود با آن‌ها احساسش را بیان کند
Ha.lh

حجم

۴۹۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۶۰ صفحه

حجم

۴۹۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۶۰ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
۲۴,۰۰۰
۵۰%
تومان