بریدههایی از کتاب بازگشت به رام الله
نویسنده:مرید برغوثی
مترجم:هاجر زمانی
ویراستار:سیما سرشار
انتشارات:انتشارات کتابستان معرفت
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۰از ۶ رأی
۴٫۰
(۶)
غریب کسی است که پیوندش با مکانها و موقعیتها نابود شده. در آنِ واحد، هم به آنها دلبسته است و هم از آنها فراری
f.r
اسرائیلیها افسار امور را در دست دارند. آنها هستند که به ما مجوز ورود به کشور خودمان را میدهند، مدارکمان را بررسی میکنند، برایمان پرونده تشکیل میدهند و ما را منتظر نگه میدارند. من مزر مخصوص خودم را میخواهم؛ مزری مخصوص به وطنم، فلسطین. آیا این عجیب نیست که غریبهها نگران مرزهای کشور من باشند؟
f.r
بالش، روز حسابرسی و قیامتی دائمی است؛ روز حسابرسی دائمی برای آن که هنوز زنده است و وجدانش بیدار؛ روز قیامتی زودهنگام که منتظر ورود نهایی ما به استراحتگاه ابدیمان نمیماند. گناهان کوچک ما که هیچ قانونی به آنها رسیدگی نمیکند و در حکم اسرار پنهان ماست، در تاریکی شب و در پرتو بالشهایی که هیچ رازی را مخفی نمیکنند و به دفاع از شخص خفته اهمیتی نمیدهند، منتشر میشوند.
love.is.books
با یک ترفند سادۀ زبانی میتوان حقیقت را پنهان کرد: داستان خود را از «قسمت دوم» آن شروع کنید!
بله و این کاری است که رابین بهسادگی انجام داد و از صحبت دربارۀ «قسمت اول» داستان، امتناع کرد؛ یعنی حملۀ اسرائیل به فلسطین.
کافی است داستان را از «قسمت دوم» آغاز کنید تا دنیا برعکس شود.
داستان را از «قسمت دوم» شروع کنید تا تیرها و نیزههای سرخپوستان، عامل اصلی جنایت شناخته شوند و تفنگ سفیدپوستان، قربانی اصلی.
کافی است داستان خود را از «قسمت دوم» شروع کنید تا خشم سیاهپوستان علیه مرد سفیدپوست، عملی وحشیانه و خشونتبار تلقی شود!
کافی است داستان خود را از «قسمت دوم» شروع کنید تا گاندی مسئول بدبختیهای انگلیسیها شناخته شود!
love.is.books
بالش، روز حسابرسی و قیامتی دائمی است؛ روز حسابرسی دائمی برای آن که هنوز زنده است و وجدانش بیدار؛ روز قیامتی زودهنگام که منتظر ورود نهایی ما به استراحتگاه ابدیمان نمیماند. گناهان کوچک ما که هیچ قانونی به آنها رسیدگی نمیکند و در حکم اسرار پنهان ماست، در تاریکی شب و در پرتو بالشهایی که هیچ رازی را مخفی نمیکنند و به دفاع از شخص خفته اهمیتی نمیدهند، منتشر میشوند.
love.is.books
او در مخفیگاه آرام و ساکتش زندگی میکند و دائم میکوشد تا پیچیدگیهای آن را حفظ کند. دوست ندارد کسی این پیچیدگیها را بیحرمت سازد. زندگی او پس از مهاجرت، جزئیات مهمی دارد که برای اطرافیان هیچگونه اهمیتی ندارد و حرفش، بهجای اینکه آن را جار بزند، پنهانش میدارد. او عاشق صدای زنگ تلفن است؛ اما پیوسته از شنیدن صدای آن میهراسد.
f.r
انسان همان گونه که دچار آسم و نفستنگی میشود، دچار غربت نیز میشود و از هیچکدام گریزی نیست؛ و در این میان، اوضاع شاعر بدتر است؛ چراکه شعر، خودش نوعی غربت است.
f.r
چند سی سالِ دیگر باید بگذرد تا هزاران فلسطینی بار دیگر به سرزمین خودشان بازگردند؟ هنوز مردگان ما در آرامستانهای دیگر کشورها خوابیدهاند و هنوز زندگانمان آویزانِ مرزهای کشورهای دیگر هستند.
f.r
این را میدانم که سادهترین کار برای بشر، خیرهشدن به اشتباهات دیگران و بزرگکردن آنهاست. کسی که مدام به دنبال خطاها و نقصهای دیگران است، جز خطا و نقص نمیتواند چیز دیگری ببیند. به همین دلیل است که من همیشه بابت تکرار خطاها و اشتباهاتمان تعجب میکنم که باز هم فرصت را به دست دشمن دادهایم.
f.r
«عموجان، بسیاری از مردم مانند همین پرندگاناند! دانه را میبینند؛ اما دام را نه.»
f.r
او دلش میخواهد به سیارهای خارج از زمین برود
جایی که همهچیز به آغوش کسی که دوستش دارد، ختم شود
جایی که هیچ خبری از وداع نیست
او از هواپیماها فقط بازگشت را میخواهد!
و دوست دارد فرودگاهها پر از بازگشتکنندگان باشد
و هواپیماها دیگر هرگز پرواز نکنند.
f.r
یکی از زیباییها و شگفتیهای رامالله این است که جامعهای پذیرا و شفاف است. بافت آن مسیحیاسلامی است که در آن آیینهای دو مذهب بهطور شگفتانگیزی با هم ترکیب شدهاند. خیابانها و مغازهها و مؤسسات آن، همگی با فرارسیدن کریسمس، سال نو، رمضان، عید فطر، عید پاک و عید قربان آذینبندی میشوند.
f.r
باید گفت که فلسطینیان هم شادیهای مخصوص خود را دارند. برای فلسطینیها شادی و غم به هم آمیخته است. زندگی آنها مملو از تضادهای شگفتانگیز است؛ چراکه قبل از اینکه سرتیتر خبر ساعت هشت باشند، موجود زنده هستند.
f.r
یک بار سربازی اسرائیلی حیرت و تعجب خودش را از چیزی که در طول سالهای طولانی انتفاضه بارها تکرار شده بود، برای او بیان میکند که وقتی زنان فلسطینی، جوانی را میبینند که بهدست سربازان اسرائیلی دستگیر شده، به سرباز حمله میکنند و بر سر او فریاد میزنند: «پسرم، پسرم، پسرم را ول کن!» سرباز برسرزنان فریاد میزند و جوان را به دنبال خود میکشد: «دروغ نگویید. مگر یک پسر چند مادر میتواند داشته باشد؟ صد مادر برای یک پسر؟! راه بیفت! یالا!» و زنان بر سر او فریاد میزنند: «بله. لعنتی! پسران ما صد مادر دارند؛ نه مثل بچههای شما که هر پسری صد پدر دارد!»
f.r
برای ما خواندن تراژدی و کمدی بهطور همزمان و در یک صفحه، چیزی معمولی است. در همان صفحه، حادثه، توافقنامه و پیمان، خطبه و موعظه، اخبار مربوط به شکستها و پیروزیها و عروسیها و تشییعجنازهها را هم میخوانیم. چه در وطن باشیم و چه در غربت، همۀ اینها هر روز صبح مقابل دیدگان ماست.
f.r
گاهی اوقات ممکن است نگهبانی از شما در برابر تروریسم محافظت کند یا شاید هم شانس و هوشتان از شما محافظت کنند؛ اما شخص غریب را هیچ نیرویی در جهان در برابر «زنگ تلفن» محافظت نخواهد کرد و هر زنگ تلفنی مطمئناً او را میترساند.
f.r
احساس او دربارۀ آیندۀ خود و خانوادهاش، دقیقاً مانند احساس کارگران مهاجر و روزمزد است. هر عیشونوشی بین او و معشوقش عمری کوتاه دارد. او یاد میگیرد که چگونه عاشقی محتاط و محبوبی ترسو باشد. او مدام بین دور و نزدیکشدن در نوسان است. او موقعیت خود را دوست دارد. هر خانهای که دارد، برای دیگران هم هست. گویی ارادۀ او وابسته به ارادۀ دیگران است.
f.r
در تبعید غصه هرگز تمام نمیشود؛ بلکه دائم از سر گرفته میشود.
f.r
تمام دنیا چه در جنگ و چه در صلح به فلسطینیها فشار میآورند، در حالی که هیچکس به اسرائیل فشار نمیآورد. ما برای مذاکره میرویم و از نخستوزیرشان میخواهیم که یک قدم برای فلسطین بردارد، اما قبول نمیکند. رنجیدهخاطر میشویم و جلسه را ترک میکنیم و گلایههای خود را پیش همسرانمان و چند خبرنگاری که این مسئله به آنها هیچ ربطی ندارد، میبریم؛ در حالی که نخستوزیر اسرائیل میز مذاکره را ترک میکند تا در سرزمین ما، بیتالمقدس، بخوابد!
f.r
یک اسرائیلی ممکن است با ما همدردی کند؛ اما هرگز دربارۀ قضیۀ فلسطین کوتاه نمیآید. او ممکن است مانند برندهها برای آدم شکستخورده دلسوزی کند یا ممکن است مانند دشمن با کسانی که با او مخالفت میکنند، بجنگد. در فلسطین این مطابقت تکمیل شد: فلسطین مال دشمن است. فلسطین مال ماست. قصه، قصۀ دشمن است و قصۀ ما.
f.r
از سال ۱۹۶۷ تمام کارهایی که انجام میدادیم، موقتی بود و همه منتظر بودیم تا تکلیف جنگ روشن شود؛ اما مسئلۀ جنگ تاکنون و بعد از گذشت سی سال هنوز روشن و مشخص نشده است. در جنگ ۱۹۴۸ بین عربها و اسرائیل، مردم «موقتی» به کشورهای همسایه پناهنده شدند. آنها به امید اینکه چند ساعت بعد بازخواهند گشت، غذاهای خود را روی اجاقها رها کردند و در چادرها و اردوگاههای ساختهشده از ورقههای فلزی که زندگی در آنها دشوار بود، «موقتی» جای گرفتند.
f.r
شهدا جزئی واقعی از تاریخ بشرند و خون آنها تا ابد در رگها جاری است. شهدا مانند فیلمهای کارتونی، توهم نیستند. آنها جزء آثار والت دیزنی یا توهمات منفلوطی هم نیستند. حقیقت این است که هرچه با گذشت زمان، زندگان پیرتر میشوند، شهدا جوانتر میشوند و نامشان ماناتر.
محمد
حجم
۲۱۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۲۱۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۳۱,۰۰۰
۹,۳۰۰۷۰%
تومان