ای ادریس! هرکه مرا شناخت، رستگار شد و هرکه نشناخت، ضایع و تباه گردید. شگفتا کسی که از من منحرف و رویگردان است، درحالیکه هیچ لحظه از زندگیاش بدون من نبوده و چگونه بدونمن میتواند باشد، وقتی من از رگ گردنِ هرکس به او نزدیکترم!
زینب
قلب مادر را متوجه تو ساختم و مهر و محبتش را به تو اختصاص دادم تا با وجود آزار و اذیت تو، ملول و دلخسته نشود و برای بیتابیها و بدرفتاریهایت، خسته و ملول نشود و بهبهانۀ بسیاریِ درد و بیماری و نقص، از تو رویگردان و بیزار نشود و با وجود پلیدی و نجاستهای پیدرپی [که از تو دفع میشود]، تو را کثیف و آلوده و نجس نشمارد. گرسنگی میکشید تا تو را سیر کند و تشنه میماند تا سیرابت کند. نمیخوابید تا تو را خواب کند و بر خود سخت میگرفت تا به تو استراحت و آسودگی دهد.
زینب
ای نفس! هرکس در میدان جنگ با دشمن، سلاح را کنار بگذارد و تسلیم شود، به بند اسارت درمیآید و هرکس اسلحه بهدست بگیرد و بجنگد و تسلیم نشود، کشته میشود. زمانی که نفس وارد دنیای مادی و جهان طبع میشود، ناچار باید یکی از این دو حال را برگزیند: یا اسارت یا کشته شدن. هرکس حبس و گرفتاری را انتخاب کند، بهسوی عذاب طولانی میرود و هرکس مرگ را بر اسارت ترجیح دهد، با عزت میمیرد و این مرگ در حقیقت برای او زندگی و حیات است و سبب رستگاری و رهایی از عذاب طولانی اسارت است.
زینب
اما ضرربارترینِ شهوات، میل به خوردن است؛ زیرا خوردن باعث برانگیخته شدن سایر امیال همچون آشامیدن و آمیختن با همسر میشود. هرچیزی که مردم در دنیا به آن میل میکنند، برخاسته از شهوت خوردن است. این میل است که نفس را بهسوی مهالک میکشاند و به پستی و رذالت میافکند.
زینب
زلت و لغزش عالِم، همچون شکستن کشتی است که غرق میشود و فرومیرود با او خلق بسیار.
کاربر ۷۲۱۵۸۷