
بریدههایی از کتاب در ستایش شرم
۲٫۸
(۵)
لازم میبینم تأکید کنم آن نوع خشمی که معرف شرم است هیچ نسبتی با نفرت و انزجار از خود ندارد. حتی میتوان گفت که نفرت و بیزاری از خود اصلا به معنای محال شدنِ خشمی است که معرف شرم به شمار میآید. چرا که نفرت و بیزاری معرف نوعی قطع ارتباط درونی با آن موضوع یا دیگرانی است که انزجار و نفرت فرد را برانگیختهاند. از این لحاظ، نفرت و بیزاری نسبت به خود نیز نهایتآ به قطع ارتباط درونی با خویش و دستکم بیاعتنایی به خود میانجامد که اصلا زمینهساز بیشرمی است. در عین حال اگر هم بتوان بین نفرت و بیزاری از خود و احساس شرم ارتباطی قایل شد باید گفت انزجار و نفرت از خویشتن نتیجهٔ انفعال و تسلیمشدگی فرد در برابر احساس شرم است.
Zohreh Abbasi Far
ما ایرانیانِ تحت ستم و چپاول استبدادی، برای بقای خویش به دو شیوهٔ افراط و تفریطِ ادغام در جمع و یا کناره گرفتن از جمع و در خود فرو رفتن متوسل شدهایم. با ادغام در جمع، خود را در پناه و حمایت جمع قرار دادهایم و یکی از خیل و انبوهِ بینشان ماندهایم تا متمایز و مشخص نباشیم، و بنابراین پناه گرفتن پشت سنگر جمع را همچون وسیلهٔ تدافعی و بقای خود در شرایط تحمیل شده به خود در نظر گرفتهایم؛ همچنان که به عنوان انسان خصوصی فقط به فکر حفظ شخص خود از طریق پناه گرفتن در سنگر تنهایی خویش بودهایم تا از این طریق از خود محافظت کنیم
Zohreh Abbasi Far
تعریف شرم
از منظرهای متفاوتی میتوان تعاریف گوناگونی از احساس شرم به دست داد. اما به دلیل منظر جامعهشناسانهای که انتخاب کردهایم تعریف مارکس از شرم را در نظر میگیریم:
شرم، نوعی خشمِ به خویشتن است.
Hamed
شرم، خشمی است معطوف به تمامت وجود فرد که با ترغیب و تهییج فرد به سنجش کردارها و نتایج کردارهای خود، او را به آگاهی به خصایص نامطلوب و منفی خود هدایت میکند. اما هیچ فردی نیست که تمامآ از خصایص مثبت و یا منفی سرشته شده باشد. از اینرو اگر قبول کنیم که احساس شرم معطوف به کل وجود فرد میشود بنابراین با شرم، او هم به خصایص منفی و هم به خصایص مثبت خود متوجه میشود. باید تأکید کرد که فرد به اعتبار خصایص مثبت خویش و تأکید آنهاست که میتواند با برانگیخته شدن احساس شرم، این یا آن خصلت خود را بهعنوان خصلت منفی شناسایی کند. پس به دلیل احساس شرم، فرد برانگیخته میشود که به اتکای خصایص مثبت خود، خصایص منفیاش را نفی و رفع کند. این روندی است که اگر با موفقیت پیش برده شود به تغییر خود میانجامد
Zohreh Abbasi Far
استبداد، بدون دشمن خارجی فرو میپاشد.
دکتر بی مریض
حکومت، با تحدید و یا سرکوب حوزهٔ عمومی، مردم را به انزوای حوزهٔ شخصی زندگیشان عقب میراند.
دکتر بی مریض
"مظلوم نمایی" برگ همیشه برندهای است برای رهانیدن خود از احساس شرم.
دکتر بی مریض
بسیاری از ما ایرانیان میتوانیم تا ابدالدهر منفعتطلبیهای حقیرانه و پلیدیهای خودمدارانهیمان را بدون لحظهای تأمل بر شرمآور بودن آنها ادامه دهیم اگر و فقط اگر بتوانیم دیگرنمایانه هم که شده همرنگیمان با جماعت را تأمین کنیم. همین که بتوانیم خود را در آیینهٔ ضمیرِ دیگرانِ حتی حقیرتر از خودمان نیز که شده ببینیم و به خود بگوییم که مثل ما خیلی هست، از هرگونه درگیر شدن با خود و به خود خشم گرفتن و بنابراین شرمنده شدن میرهیم.
دکتر بی مریض
میتوان گفت که استبداد، حاکمیتِ وضعیت جنگ همه با همه است. در حاکمیت استبداد، هر دیگری، یک خصمِ بالقوه یا بالفعل است.
دکتر بی مریض
حجم
۱۱۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۱۱۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان
