مامانوبابا همیشه میگویند گلسا بچه است و نمیفهمد و از این حرفها (مخصوصاً وقتی من را اذیت میکند خیلی این را میگویند). اما میتوانم قسم بخورم که گلسا از همهٔ ما بیشتر میفهمد. وگرنه چهطور ممکن است این بچه در همین چند دقیقه فهمیده باشد که مامانوبابا حالاحالاها نمیآیند. من هم زورم بهش نمیرسد و میتواند تمام کارهایی را که قبلاً اجازه نداشت انجام بدهد؟ مطمئنم یکبار که دارم ریاضی حل میکنم گلسا میآید، پستانکش را درمیآورد و مسئلهها را حتی از خانمِ پیر هم بهتر حل میکند. آخرش هم با یک صدای بزرگانهٔ کلفت میگوید: «دیدی کاری نداشت؟» بله، گلسا چنین بچهای است.
جهانبخش
غذاها به جای اینکه مثل لِگو روی هم روی هم چیده بشوند و قدم را بلند کنند، مثل خمیربازی به هم میچسبند و من را چاق میکنند.
فاطمه
هوا پریدن از من شروع میشد و همینطوری میرفت تا ته کلاس.
فاطمه