دو عاملِ عمدتاً خودمختار وجود دارند که در میان خودشان به انتخابهای ما، شیوهٔ زندگیمان و خطّ سیر حیاتمان شکل میدهند؛ یکی از آنها «سرنوشت» است، مجموعهای از شرایط که ما هیچ نفوذ و تأثیری در آنها نداریم: چیزهایی که «برای ما اتّفاق میافتند» و حاصل عمل خود ما نیستند. (چیزهایی ازقبیل مکان جغرافیایی و موقعیت اجتماعیای که در آن زاده میشویم، یا زمان تولدمان.) عامل دیگر، شخصیت ماست که دستکم در نظر میتوانیم بر آن تأثیر گذاریم، برروی آن کار کنیم، آموزش دهیم و شکوفایش کنیم. «سرنوشت» تعیینکنندهٔ دامنهٔ انتخابهای واقعگرایانهٔ پیش روی ماست؛ اما درنهایت این شخصیت ماست که در میان آنها دست به انتخاب میزند.
niloufar.dh
برآورد شده است که ۲۰ فرد ثروتمند برتر جهان منابعی برابر با منابع یک میلیارد از فقیرترین مردم جهان را در اختیار دارند.
niloufar.dh
«همینکه مردم از حیث جغرافیایی قطببندی میشوند، بهمرور کمتر و کمتر یکدیگر را میشناسند و بیشتر و بیشتر دربارهٔ هم دست به تخیل میزنند.»
niloufar.dh
«واقعیت» نامی است که ما به مقاومت بیرونی در برابر آمال درونیمان میدهیم... هرچه این مقاومت نیرومندتر باشد، احساس میکنیم که موانع «واقعیتر» هستند.
niloufar.dh
اگر مردم باور کنند چیزی حقیقی است، با شیوهٔ رفتارشان به آن حقیقت میبخشند.) بااینهمه، این امر بههیچوجه ثابت نمیکند که اصلاح یا جایگزینی جنبههای موردنظر امکانپذیر نیست و تا ابد خارج از دایرهٔ قدرت انسان است. در بدترین حالت، میتواند بدین معنا باشد که دگرگونکردن آنها نیازمند چیزی بیش از تغییر ذهنی صرف است. این امر مستلزم تغییری ژرف در شیوهٔ زندگی ماست، تغییری که غالباً بسیار شدید و در بدو امر دردناک و آزاردهنده است.
زرین