بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب امام من | طاقچه
تصویر جلد کتاب امام من

بریده‌هایی از کتاب امام من

انتشارات:عهد مانا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۲۳ رأی
۴٫۶
(۲۳)
امام برای من نه یک اسم است، نه یک حس امام برای من اصالت زندگی است اول و آخر و اصل و فرع و بود و نبود همه‌ی زندگیم است. آقا جان! من برای شما که هستم؟! یک فدایی می‌پذیری مرا؟ دوستت دارم عزیز
Sobhan Naghizadeh
خدا ظلم نمی‌کند. هیچ‌وقت و هیچ‌جا به هیچ‌کس! حتی ذره‌ای؛ همین که من و شما در این دنیای وسیع و عجیب، بی‌همراه و هم‌دل و معلم و پیامبر و امام و راه‌بر رها نشده‌ایم... خدا رهایمان نکرده... اولین مخلوق عالم یک پیامبر است... اولین انسان روی کره‌ی زمین یک پیامبر است... اول راهنما فرستاده، هادی و دست‌گیر... بعد ما را خلق کرده...؛ که حتی برای لحظه‌ای و ذره‌ای هم زندگی‌مان خراب نشود... برای خواب‌مان، خوراک‌مان، کلاممان‌، پوشش‌مان، رابطه‌هایمان، دید و ندیدمان و... انسان‌ها خودشان امام را رها می‌کنند، تکیه بر قوانین بین‌المللی و من‌درآوردی آدمی‌زاد می‌کنند، اما کتاب خدا و احادیث و روایات را نمی‌خوانند و با مَن‌مَن کردن خودشان، همقدم شیطان می‌شوند. خودت دستت را بیرون نکشی، خدا دستت را رها نمی‌کند
MłΛÐ
خدا، داستان نجات بشر آخرِ زمان‌ها و برای همه‌ی امت‌ها و میان همه‌ی اقوام و ملل را به‌گونه‌ای ترسیم کرده که شرق و غرب عالم را به وحدت می‌رساند.
Elahe
نه غرب به شرق برتری دارد و نه شرق به غرب. برتری از چهار جهت با کسی است که در محوریت عالم با مرکزیت خدا قرار بگیرد. عالم هستی و مردمانش زیر پرچم ولی خدا به وحدت می‌رسند. و توحید هیچ نیست الا الله.
Elahe
برای من سخت است که همه را ببینم و تو را نبینم!
h.114
مردی از قم، مردم را به حق فرا می‌خواند، گروهی چون پاره‌های آهن همراه او جمع می‌شوند که بادهای تند آنان را منحرف نمی‌کند. از نبرد خسته نمی‌شوند و نمی‌ترسند و عاقبت از آنِ پرهیزکاران است... امام کاظم(ع) این را فرمودند. - بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۵
شکوفه ▪︎
همه را که کشتند، ماند امام سجاد(ع). صحرای غریبی بود کربلا، امام تنهایی بود بعد از عصر عاشورا باید تشکیلاتی می‌بست برای دنیای اسلام. پنهانی، در غربت و کنترل شدید... امام روشی دیگر برگزید... دعا و مناجات و تربیت غلامانی که می‌خرید، آموزش می‌داد و آزادشان می‌کرد. شیعیانی پابه‌رکاب که از سراسر دنیای اسلام بودند، می‌رفتند و آدابی را که آموخته بودند در شهر و دیارشان آموزش می‌دادند... کلام تربیتی امام سجاد شد؛ صحیفه‌ی سجادیه. حجت‌بن‌الحسن برای نزدیکی به خودش، یارانش را در حیطه‌ی صحیفه‌ی سجادیه تربیت می‌کند... - صحیفه‌ی سجادیه بخوان...
شکوفه ▪︎
نه غرب به شرق برتری دارد و نه شرق به غرب. برتری از چهار جهت با کسی است که در محوریت عالم با مرکزیت خدا قرار بگیرد. عالم هستی و مردمانش زیر پرچم ولی خدا به وحدت می‌رسند. و توحید هیچ نیست الا الله.
Elahe
خودت دستت را بیرون نکشی، خدا دستت را رها نمی‌کند.
h.114
گناه، تو را ضعیف می‌کند. گناه‌کار امام را تضعیف می‌کند. این را امام‌صادق؟س؟ می‌فرماید: - کونُوا لَنا زَیْناً وَ لا تَکونُوا عَلَیْنا شَیْناً؛ برای ما مایه‌ی زینت و آبرو باشید و نه مایه‌ی سرافکندگی و بی‌آبرویی. کافی، ج ۲، ص ۷۷ شیعه حواسش باشد... گناه او را به پای امامش حساب می‌کنند. بی‌نظمی‌اش، بد سخن گفتنش، فحش و ناسزا دادنش، غیبت و تهمت زدنش، بداخلاقی‌اش، بدحجابی‌اش... اگر برای امام کاری نمی‌کنیم، مایه‌ی آبروریزی هم نباشیم. شیعه آینه‌ی امام است. کدر نکن آینه را!
شکوفه ▪︎
به قول امام باقر(ع): - اصلا مگر دین چیزی غیر از محبت (بخوانید عشق) است؟
نگار
جمکران یک مکان نیست، یک مسجد نیست، یک گنبد و گلدسته نیست، یک زمین وسیع نیست، یک دو رکعت نماز نیست. جمکران محل تبلور یک اندیشه است. در مسجد مقدس جمکران از توحید تا ظهور را می‌توانی در پیدایش و بودنش دریابی. جمکران یک نماد است از اندیشه‌ی شیعه. یک امید به امامی که دست تو را می‌گیرد
Sobhan Naghizadeh
امام برای من نه یک اسم است، نه یک حس امام برای من اصالت زندگی است اول و آخر و اصل و فرع و بود و نبود همه‌ی زندگیم است. آقا جان! من برای شما که هستم؟! یک فدایی می‌پذیری مرا؟ دوستت دارم عزیز
شکوفه ▪︎
در انجیل متی گفته است: هم‌چنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد... جمیع طوایف زمین سینه‌زنی کنند و پسر انسان را ببینید که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال و عظیم می‌آید... اما از آن روز و ساعت هیچ‌کس اطلاع ندارد، حتی ملائکه‌ی آسمان... پس شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان می‌آید... عهد جدید، انجیل متی، باب ۲۴.
Sobhan Naghizadeh
باید همیشه و هرجا که دل می‌گیرد و یا نمی‌گیرد و فقط می‌خواهد، آن‌کس باشد، باید باشد، همه‌جا و همه‌وقت... باید یک‌نفر باشد که همه‌کس من باشد و تو، همه‌کس منی!
عرفانه زنگنه
امید، اصلا یک کلمه‌ی چهارحرفی نیست، امید اصل خلقت من و شماست! حس خاص نیست، فکر و اندیشه نیست... امید روح عالم و آدم است... جلوه‌ای از روح‌الله است! همان که کافر ندارد و من و شما داریم! امید، مهدی فاطمه(ع) است، عیسی مسیح(ع) است که هم‌زمان با ظهور منجی می‌آید و در پشت سرش نماز می‌گذارد، امید زنده می‌کند و می‌بردت تا بی‌نهایت، تا خدا! سلامت می‌مانی اگر مؤمن بمانی.
نگار
خدا ظلم نمی‌کند. هیچ‌وقت و هیچ‌جا به هیچ‌کس! حتی ذره‌ای؛
نگار
اگر جای بیان حق باشد و تو سکوت کنی، طاغوت و شیطان را تایید کرده‌ای.
نگار
حیا، عفت،... محدودیت نیست! حجاب،... محدودیت نیست. بیرون نرفتن از محدوده‌ی الهی است! بودن و ماندن در محوریت خالق است. مخلوق با کمک شیطان مدام تو را به بیرون از حریم الهی می‌کشاند. عقل، اگر سلیم باشد، تو را دعوت به ماندن در میدان مغناطیسی خالق می‌کند. بمانی، ماندگار می‌شوی. بیرون بروی، له و خراب می‌شوی. آب آلوده را کسی نمی‌پذیرد، چه رسد به روح آلوده، زندگی آلوده، انسان آلوده، که حتی خود شیطان هم نگاهش نمی‌کند.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
من همه‌ی غیر تو را هیچ می‌بینم، تو را همه‌کسِ همه‌چیز!
h.114
دایره‌ی قوانین الهی، اگر پا بیرون نگذاری، تمام جنود الهی در خدمت تو‌درمی‌آیند. حتی اگر خودت متوجه نباشی و نخواسته باشی!
h.114
همه هستند و من یک نیستِ بزرگ در زندگی‌ام دارم. همه چیز دارم و فقیر و بی‌چاره‌ام! برایم یک چشمه‌ای، یک دریای آب شیرینی، یک زندگی هستی، یک هست ناتمامی!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
مهدی‌فاطمه(عج) هم برای ما دعا می‌کرد و می‌فرمود: - خدایا شیعیان ما، از اضافه‌ی گل ما سرشته شده‌اند، اشتباه و گناه می‌کنند، آن‌ها را به من ببخش.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
پرسید: - زندگی چند قسم است؟ گفت: - سه قسم! کودکی و پیری! پرسید: - پس جوانی چه؟ گفت: - فدای حسین... حسین‌جان! کربلا نبودم تا یاری‌ات کنم، اما هرکس که تو را شناخت، جانش را فدای مهدی فاطمه(عج) می‌کند...
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
گناه، اشتباه من و شماست... می‌شود انجام نداد... می‌شود در رحمت الهی را نبست، می‌شود آرامش را برای همیشه داشت... همیشه با خدا.
h.114
کسی باید باشد که همه‌چیز انسان باشد و هیچ‌وقت نباشد که نباشد! باید همیشه و هرجا که دل می‌گیرد و یا نمی‌گیرد و فقط می‌خواهد، آن‌کس باشد، باید باشد، همه‌جا و همه‌وقت... باید یک‌نفر باشد که همه‌کس من باشد و تو، همه‌کس منی! من همه‌ی غیر تو را هیچ می‌بینم، تو را همه‌کسِ همه‌چیز!
شکوفه ▪︎
تو که هستی که هم همه‌ی دلم سمت توست و هم ندیده‌امت. هم همه‌ی خوش‌حالی‌هایم بدون تو رنگ می‌بازد و هم نامت اشتیاق و حسرت می‌شود روی دلم. کنار همه‌ام و هیچم. تشنه‌ام و لب دریای شورم. همه هستند و من یک نیستِ بزرگ در زندگی‌ام دارم. همه چیز دارم و فقیر و بی‌چاره‌ام! برایم یک چشمه‌ای، یک دریای آب شیرینی، یک زندگی هستی، یک هست ناتمامی! کسی باید باشد که همه‌چیز انسان باشد و هیچ‌وقت نباشد که نباشد! باید همیشه و هرجا که دل می‌گیرد و یا نمی‌گیرد و فقط می‌خواهد، آن‌کس باشد، باید باشد، همه‌جا و همه‌وقت... باید یک‌نفر باشد که همه‌کس من باشد و تو، همه‌کس منی! من همه‌ی غیر تو را هیچ می‌بینم، تو را همه‌کسِ همه‌چیز!
شکوفه ▪︎
نرجس. نام گلی است که عطری مدهوش‌کننده دارد، در جهان معروف است این گل، و هرکس آن را ببوید در آن سال بیماری ز‌کام نگیرد، آرامش ذهن‌خواهد داشت...
شکوفه ▪︎
شیعه اگر پر‌تحرک و عملیاتی وارد شود و فقط سر در گریبان جمع‌آوری دنیای خودش نداشته‌باشد، می‌تواند کاری کند تا در همه‌ی عالم، هرگاه، هرجا نامی، تصویری از گل نرگس به میان می‌آید؛ ذهن‌ها یک چیز را بازیابی کنند؛ موعود جهان، منجی عالم، گل نرگس است...؛ همان که در همه‌ی ادیان و اذهان وعده به آمدنش داده شده است. یاد دل افروز کیست در همه‌ی عصرها حتم گل نرگس است، مهدی آل عبا
شکوفه ▪︎
و خدا خالق معجزه‌ی مرگ است.
شکوفه ▪︎

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۲۱,۶۰۰
۶,۴۸۰
۷۰%
تومان