جملات زیبای کتاب وقتی افتاد، آوازش بلندتر شده بود | طاقچه
تصویر جلد کتاب وقتی افتاد، آوازش بلندتر شده بود

بریده‌هایی از کتاب وقتی افتاد، آوازش بلندتر شده بود

انتشارات:نشر آواهیا
امتیازبدون نظر
«می‌گم آدم تنهاست، همیشه تنها بوده. تنهایی با آدمه، با آدم به دنیا میاد و با آدم به خاک می‌ره.»
حوریا
«برخیز ومخور غم جهانِ گذران خوش باش و دَمی به شادمانی گذران در طبع جهان اگر وفایی بودی نوبت به تو خود نیامدی از دگران»
حوریا
«حالیا دست سیاه تو برین سینهٔ ما همچون ماری‌ست در این بی‌سر و بی‌سامانی وقت آن گشت که این لحظه، رهایی یابم زین پریشانی و آشفتگی و ویرانی»
حوریا
«به یاد یار و دیار آن‌چُنان بگریم زار که از جهان، ره و رسم سفر براندازم»
حوریا
«وقتی حقیری رو از خودت بیرون بکشی، زندگی برایت معنا پیدا می‌کنه. شرافتِ انسانی به اینه که حقیر نباشه، شرافت انسانی به اینه که خودش باشه، ایدئولوژی زده نباشه...»
حوریا

حجم

۶۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۶۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۱۷,۳۰۰
تومان