بریدههایی از کتاب واژه ها در آتش
۴٫۶
(۴۴)
کتابها واقعاً ارزشمندترین دارایی ما هستن.
Book
جادوی واقعی کتابهامونن. زبانمون، فرهنگمون و هویتمون توی تکتک کلمهها حک شده. تا وقتی کتابهامون رو داریم، کسی نمیتونه ما رو شکست بده یا فراموش کنه. بهخاطر کتابهامونه که از تاریخ خودمون حذف نمیشیم. یادمون میمونه کی هستیم، برای چی بلند شدهایم و برای چی میجنگیم
Ela Goli
آخه اگه ندونیم کی بودیم، چطور میخوایم بفهمیم کی هستیم؟
Book
کتاب پر از ایدهست. یکی به این ایدهها فکر کرده و اونها رو تبدیل به کلمه کرده و کلمات رو روی کاغذ آورده. این ایدهها مثل دونهان، و هر بار که یکی این کلمهها رو میخونه، دونهها توی ذهن اون هم کاشته میشن، بعد رشد میکنن، پخش میشن و خیلی زود دونههای ایده تبدیل به باور میشن، و باورها تبدیل به برنامه میشن و برنامهها دنیا رو عوض میکنن. اگه کتابها رو کنترل کنی، مردم رو کنترل کردهای.
i_ihash
کتابها واقعاً ارزشمندترین دارایی ما هستن.
Parinaz
برای آدمی که داره از گرسنگی میمیره، یه تکه نون هم اهمیت داره، اما جونش رو نجات نمیده.
Fateme Soltani
چطور میشه ملتی رو نابود کرد؟ فرهنگشون رو ازشون بگیر. چطور میشه چنین کاری کرد؟ باید زبانشون رو بگیری، تاریخ و هویتشون رو بگیری.
Book
جادهٔ خاکی پرپیچوخمی روبهرویم بود که به فردا میرسید؛ فردایی که نمیتوانستم پیشبینیاش کنم.
Fateme Soltani
«چطور میشه ملتی رو نابود کرد؟ فرهنگشون رو ازشون بگیر. چطور میشه چنین کاری کرد؟ باید زبانشون رو بگیری، تاریخ و هویتشون رو بگیری. چطور این کار رو میکنی؟»
دوباره لبهایم را روی هم فشار دادم و نگاهش کردم. «کتابهاشون رو ممنوع میکنی.»
Fateme Soltani
اگه چشمهامون رو روی خطر ببندیم، از خطر در امان نمیمونیم. بذار یادش بدم.
Fateme Soltani
تا آن روز هیچوقت فکر نمیکردم آدرا اسم مناسبی برایم باشد. بیشتر حس میکردم پدر و مادرم باید اسم یک موش یا نسیمی آرام را رویم میگذاشتند. شاید هم بد نبود اسمی انتخاب میکردند که معنی لحظهٔ بعد از پچپچ را بدهد؛ لحظهای که هیچکس مطمئن نیست حرف زدهای یا نه.
اما دیگر من تبدیل به اسمم شده بودم. من طوفان بودم.
کاربر... :)
اگه چشمهامون رو روی خطر ببندیم، از خطر در امان نمیمونیم.
Parinaz
چطور میشه ملتی رو نابود کرد؟ فرهنگشون رو ازشون بگیر.
Parinaz
این اواخر، زندگی پر از طنز شده
Fateme Soltani
کتابها آزادیان. آزادی اندیشه، آزادی اعتقاد و رؤیا.»
الچاپو:)
دختری دیده بودم که نمیگذاشت چیزی مانع آیندهاش شود، چون نمیخواست محدودیتهایی را بپذیرد که دیگران بهش تحمیل کرده بودند.
الچاپو:)
من مثل سنگی که توی تالاب میافتاد پرسروصدا نبودم؛ برگی بودم که به پرواز درمیآمد و روی آب مینشست و حتی نسیم هم متوجهش نمیشد.
Book
مهم نبود چه چیزی سر راهم قرار میگرفت؛ دیگر نمیتوانستم بایستم.
دیگر نمیخواستم بایستم.
Hossein shiravand
شاید اگر وانمود میکردم آدم شجاعی هستم، شجاعتر میشدم.
Parinaz
اگر میخواستم خواندن یاد بگیرم، باید خودم کتاب میخواندم، نه اینکه فقط خواندن بقیه را تماشا کنم.
کاربر ۳۲۶۰۳۰۱
اگر چیزی یاد نگیری، مثل این است که چشم نداشته باشی.
Fateme Soltani
این کتاب پر از ایدهست. یکی به این ایدهها فکر کرده و اونها رو تبدیل به کلمه کرده و کلمات رو روی کاغذ آورده. این ایدهها مثل دونهان، و هر بار که یکی این کلمهها رو میخونه، دونهها توی ذهن اون هم کاشته میشن، بعد رشد میکنن، پخش میشن و خیلی زود دونههای ایده تبدیل به باور میشن، و باورها تبدیل به برنامه میشن و برنامهها دنیا رو عوض میکنن. اگه کتابها رو کنترل کنی، مردم رو کنترل کردهای.
Fateme Soltani
«ممکنه همهٔ ما یه روز تبدیل به مار بشیم. اگه یه روز بهجای انتخاب کردن چیزی که درسته، چیزی رو انتخاب کنیم که آسونتر یا مطمئنتره، اونوقت تبدیل به مار میشیم.»
کاربر... :)
اگر ما برآیند آدمهایی که دوستشان داریم، چیزهایی که میدانیم، و هر کلمهٔ فوقالعادهای که خواندهایم نباشیم، پس کی هستیم؟
AS4438
هزارتا سرباز قزاق دیگه توی جادههامون بذارین، اما اگه کتابی در دست داشته باشم، آزادم
الچاپو:)
واقعاً امیدوار بودم چنین اتفاقی رخ ندهد، اما امید تنها چیزی بود که داشتم.
Hossein shiravand
تنها آدمهایی که آنجا بودند یا با قانون درافتاده بودند یا بدتر از آن، خود قانون بودند.
کاربر ۱۵۸۲۹۰۵
چون شعلهها فقط جوهر و کاغذ را نمیسوزاندند؛ آنها شخصیتها و دنیاهایشان را به آتش میکشیدند، احساسات و داستانهایشان را به خاکستر تبدیل میکردند. شخصیتها فریاد میزدند و برای نجات جانشان التماس میکردند؟ گمانم، چون مطمئن بودم صدایشان را میشنیدم که از من کمک میخواستند.
کاربر ۱۵۸۲۹۰۵
باور دارم یه روز آزاد میشیم؛ اما فقط میتونم امیدوار باشم زنده باشم و چنین روزی رو ببینم.
Fateme Soltani
«به مردم کتاب بده تا خودشون بتونن خودشون رو کنترل کنن.»
لوکاس گفت: «و کنترل آیندهشون رو به دست بگیرن.»
کاربر... :)
حجم
۲۳۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۳۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۹۶,۰۰۰
تومان