بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عقیله | طاقچه
تصویر جلد کتاب عقیله

بریده‌هایی از کتاب عقیله

نویسنده:الهام امین
انتشارات:به نشر
امتیاز:
۴.۱از ۹ رأی
۴٫۱
(۹)
چرخش روزگار هیچ‌گاه بر مراد عاشقان نبوده است.
آسمان
خردمند بانوی بنی‌هاشم، می‌دانی که بنی‌هاشم را زنان و مردانی است که در خردورزی و هوشمندی و فضل سرآمد روزگارانند و مایه تفاخر یاران و در این میان زینب را «عقیله» گفته‌اند؛ عقیله بنی‌هاشم
آسمان
«سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست.»
آسمان
خداوند ابراهیم را به قربانی‌کردن اسماعیلش آزمود و عظمت آن قربانی چنان بود که خداوند اسماعیل را به ابراهیم بخشید ... خداوند یعقوب را به فراق یوسفش آزمود؛ یعقوب عمری گریست تا چشمانش سپید شد و خداوند یوسف را به او بازگرداند ... اما گویا این‌بار با همیشه فرق می‌کند. گویا خداوند را تدبیری دیگر است. حسین (ع) را این‌بار جامه ابراهیم پوشانده است تا او نه یک اسماعیل، که همه اسماعیل‌هایش را به قربانگاه ببرد و قربانی کند و تو را نیز آزموده است به فراق همه یوسف‌هایت، یوسف‌هایی که قصه‌شان با قصه یوسف یعقوب فرق می‌کند که این‌بار گرگ‌های بیابان همه یوسف‌های تو را دریده‌اند و ... ای کاش گرگ تاخته بر یوسف حجاز مانند گرگ قصه کنعان دروغ بود!
آسمان
حسین (ع) سر بر آسمان برد و زمزمه کرد: _‌«آنچه بر من می‌رسد، آسان است؛ زیرا خدا می‌بیند
آسمان
بگذار تا ببینمش اکنون که می‌رود ای اشک از چه راه تماشا گرفته‌ای
Melorina
مریم(س)، دختر عمران در دوران سرکشی و سخنان کذب احبار یهود و نافرمانی از پیامبران الهی و بحث و جدل در اوامر خداوند و عمل به آن‌ها، به تمام کتب آسمانی و اوامر الهی چنان مؤمن و ثابت‌قدم بود و با سخنان راستین خویش از اعتقادات خود دم می‌زد تا به جایگاهی رسید که خداوند او را «صدیقه» خواند و شایسته آن دید تا با اعجازی حیرت‌انگیز بدون داشتن همسر، مادر پیامبر اولوالعزم عیسی روح‌الله گردد که تحولی عظیم را در تاریخ دیانت بشری نوید می‌داد.
آسمان
اگر بر آستان خوانی مرا خاک درت گردم وگر از در برانی، خاک پای لشکرت گردم
آسمان
حسین (ع) بازگشت با دست‌هایی خاک‌آلود و خونین و علی‌اصغری که دیگر نبود تا صدای گریه‌هایش عطش اهل حرم را فریاد کند. علی‌اصغری که دیگر نبود تا زینت آغوش رباب باشد. گاهواره‌اش همه آن چیزی بود که از او به یادگار مانده بود و رباب هنوز در خیمه آن گاهواره را تکان می‌داد و بر شهید شیرخواره‌اش نوحه می‌کرد و می‌گریست و حسین (ع) را گویا دیگر توان آن نبود که با رباب روبه‌رو شود. هرچند رباب را دل وسیع‌تر و جان شیفته‌تر از آن بود که در آن مصیبت گران بر مولا و آقای خویش باب گلایه‌ای بگشاید و زبان به شکوه‌ای باز کند
آسمان
شتران را پیش آوردند بی‌محمل و زیرانداز. مردان لشکر پسر سعد دورتادور شتران به تماشا ایستاده بودند. اطراف را نگریستی، دورتادورت را بیگانه مردانی گرفته بودند که از چشمانشان دوزخ زبانه می‌کشید. داغ دلت تازه شد. محرمی نبود تا بر این کار یاری‌ات کند.
آسمان
«همگی شاهد باشید که من ام‌کلثوم دختر عبدالله‌بن جعفر را به چهارصد و هشتاد درهم مهریه به نکاح پسرعمویش قاسم‌بن محمدبن جعفر درآوردم و باغ خود را در مدینه که سالی هشت هزار دینار درآمد دارد، به او بخشیدم که اگر خدا بخواهد، آن دو را بی‌نیاز کند.»
Melorina
قاسم‌بن محمدبن جعفربن ابیطالب
Melorina
از این دنیا برای خویش هیچ نخواست
آسمان
«آماده سفر آخرت شو و توشه آن سفر پیش از رسیدن اجل به‌دست آر.
آسمان
تنها آنچه در این چندساعت از عصر تاکنون بر تو گذشته بود، کفایت می‌کرد کوهی را تا فرو بریزد و تو زیر بار این همه داغ که از صبح بی‌امان بر جانت باریده بود، چگونه تاب آوردی؟
آسمان
تنها آنچه در این چندساعت از عصر تاکنون بر تو گذشته بود، کفایت می‌کرد کوهی را تا فرو بریزد و تو زیر بار این همه داغ که از صبح بی‌امان بر جانت باریده بود، چگونه تاب آوردی؟ روی بر قبله بر خاک نشستی به نیت نافله شب. زانوانت یاری‌ات نمی‌کرد که بر پای بایستی. ناگزیر نماز را نشسته اقامه بستی و شگفتا که در این حال نیز دست از نافله نَشستی!
آسمان
هر زمینی که نشان از کف پای تو بود سال‌ها سجده صاحب‌نظران خواهد بود
آسمان

حجم

۲۸۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۴ صفحه

حجم

۲۸۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۴ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان