بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پری‌خوانی عشق و سنگ مجموعه ۳ نمایشنامه | طاقچه
تصویر جلد کتاب پری‌خوانی عشق و سنگ مجموعه 3 نمایشنامه

بریده‌هایی از کتاب پری‌خوانی عشق و سنگ مجموعه 3 نمایشنامه

نویسنده:چیستا یثربی
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأی
۵٫۰
(۱)
سیاوش فقط همسر ما نیست. رسالت همه پهلوانان حقیقت‌گو و مطرود تاریخ بر دوش او سنگینی می‌کند.
R.Khabazian
پدر خندید و میان خنده بغض کرد و گریست. خنده پدر آفتاب بود و بغض او تاریکی.
R.Khabazian
دختر لبخند خداست. لبخندت را در صحرا جا گذاشته‌ای مرد صحرانشین!
R.Khabazian
اشک می‌ریختم و سنگ می‌زدم و دلم می‌‌خواست بگریزد آن مرد از آن کوچه. اما نمی‌‌گریخت. فریاد می‌زد: «نیست خداوندی به جز او.»
R.Khabazian
و گریز اسبان نشانه بود که بدانم بی اسب و ره‌توشه باز جاده پابرجاست و خانه دوست پیدا.
R.Khabazian
که هر قصه‌ای، خود، زندگی است.
R.Khabazian
من زندانی روح خویشتنم. این است قصه مردی که از چاه بیرون نمی‌رود، چون خود نمی‌خواهد بیرون برود.
R.Khabazian
می‌بینی آن تک‌سوار را بر اسب سپیدش که به قلب تاریکی می‌تازد؟ می‌بینی؟ گویی که قلبش را به جای پیاله آب در دست گرفته است و به قلب هر چه چاه است می‌زند... می‌بینی؟ او را خنجر می‌زنند و از بوسه شمشیر بر تنش چشمه‌ها جاری می‌شود. جای زخمْ غنچه‌ها به گل می‌نشیند. می‌بینی شرمساریِ همه چا‌ه‌های آب جهان را در برابرش و رکوع رودخانه را پیشِ پایش؟
R.Khabazian
مرگ همه را خاموش می‌کند. اما مرگ ناحق حتی سنگ را به سخن وامی‌دارد.
R.Khabazian

حجم

۶۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۰ صفحه

حجم

۶۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۰ صفحه

قیمت:
۳۳,۰۰۰
تومان