بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سکون کلید است | طاقچه
تصویر جلد کتاب سکون کلید است

بریده‌هایی از کتاب سکون کلید است

امتیاز:
۲.۴از ۹ رأی
۲٫۴
(۹)
اطلاعات ورودی به ذهنت را محدود کن وفورِ اطلاعاتْ فقرِ توجه می‌آفریند.
احسان رضاپور
کلید این است: واضح فکر کردن دیدن تمام صفحه‌ی شطرنج گرفتن تصمیم‌های دشوار مدیریت احساسات شناسایی هدف‌های درست کنترل موقعیت‌های پرفشار حفظ روابط ایجاد عادت‌های خوب سازنده و پربار بودن بهبود وضعیت جسمانی احساس رضایت داشتن تصاحب لحظه‌لحظه‌های خنده و شادی سکون کلید است؛ کلید همه چیز.
احسان رضاپور
برای آنه نوشتن در دفترش فرصتی بود برای تأمل. او در یکی از صفحات دفترش چنین نوشت: «اگر آدم‌ها در پایان روز رفتار خودشان را مرور کرده و کارهای درست و غلط‌شان را سبک و سنگین کنند، چقدر می‌توانند خوب و شریف باشند. در این صورت آدم‌ها به صورت خودکار در شروع هر روز جدید بهتر عمل خواهند کرد و، بعد از مدتی، کار بزرگی را به انجام خواهند رساند»
مینا
یک ضرب‌المثل درجه یک می‌گوید: «اگر ورودی زباله باشد، خروجی هم زباله خواهد بود».
Book2023
کاری که برای پاداش انجام شود بسیار پست‌تر از کاری است که در مسیر کسب خرد انجام شود. تمام قلب و روحتان را نثار کارتان کنید، اما نه به خاطر پاداش؛ کاری را برای پاداش انجام ندهید، اما هرگز از کار کردن دست نکشید. _ بهاگاواد گیتا
alireza sadidi
این‌طور نیست که تمام زیبایی‌ها فوراً آشکار شوند. ما همیشه در مزرعه یا ساحل یا بر فراز دره‌ای عمیق نیستیم. به همین علت است که فیلسوف باید چشمان شاعر را بپرورد که زیبایی‌ها را ببیند و توانایی دیدن زیبایی را در هرجایی داشته باشد، حتی در امور پیش‌پاافتاده و وحشتناک.
مینا
جای هیچ پرسشی نیست که با دروغ و تقلب، و به طور کلی بدی کردن به دیگران، می‌شود در زندگی پیش رفت؛ این راه حتی شاید روش سریعی برای پیشرفت باشد، اما به قیمت از دست دادن عزت‌نفس و امنیت‌تان تمام می‌شود. از طرف دیگر، شرافت شاید همان‌قدر که دیوانه‌وار به نظر می‌رسد، راه دست‌یافتنی‌تر و پایدارتری برای رسیدن به موفقیت است.
Book2023
- با تمام وجود حضور داشته باشیم. - ذهنمان را از پیش‌فرض‌ها خالی کنیم. - وقت بگذاریم و حوصله به خرج دهیم. - آرام بنشینیم و تأمل کنیم. - از حواس‌پرتی بپرهیزیم. - روی نظر خودمان پافشاری نکنیم و با دیگران مشورت کنیم. - بدون فلج شدن و از کار افتادن، جوانب را بسنجیم و کنکاش کنیم. ما برای موفقیت در زندگی و کامیابی در هدایت بحران‌هایی که با آنها مواجه می‌شویم، باید سکون ذهنی را پرورش دهیم. این کار آسان نیست اما ضرورت دارد.
احسان رضاپور
وقتی نه تنها کارهای پیش‌پاافتاده‌ی زندگی را روال‌گونه و خودکار انجام می‌دهیم بلکه تصمیم‌های خوب و شرافت‌مندانه را نیز خودکار می‌گیریم، منابع ذهنی‌مان را آزاد می‌کنیم تا به کشفیات مهم و معنادار مشغول شوند. از این طریق فضایی برای آرامش و سکون به دست می‌آوریم و در نتیجه افکار و کارهای خوب را به چیزی دردسترس و اجتناب‌ناپذیر تبدیل می‌کنیم.
مینا
در بودایی به این توانایی uppekkha می‌گویند و مسلمانان aslama می‌نامندش. کلمه‌ی عبری‌اش hishtavut است. در دومین کتاب بهاگاواد گیتا، در شعری حماسی، سلحشور آرجونا درباره‌ی samatvam حرف می‌زند، «یکنواختی ذهن _ آرامشی که همیشه برقرار است». یونانی‌ها آن را euthymia و hesychia می‌نامند و پیروان اپیکور ataraxia و مسیحیانaequanimitas. این مفهوم در زبان انگلیسی «سکون» نامیده می‌شود. سکون یعنی محکم و استوار بودن، آن هم وقتی جهان دور سرت می‌چرخد؛ یعنی بدون آشفتگی رفتار کردن؛ شنیدن فقط آنچه لازم است شنیده شود؛ آرامش درونی و بیرونی داشتن؛ بهره گرفتن از دائو و لوگوس و سلوک اخلاقی و حکمت و عقل.
احسان رضاپور
اطلاعاتْ بیش‌ازحد در دسترس است و هر چیز جزئی و بیهوده‌ای زیر میکروسکوپ چند برابر بزرگ می‌شود. حدس و گمان شایع، ذهن‌ها منکوب و درگیر فکرهای مختلف شده است. اثر سی‌ان‌ان الان دیگر مشکل همه است، نه فقط رئیس‌جمهورها و ژنرال‌ها. دسترسی هر یک از ما به اطلاعات بیشتر از آنی است که به طور منطقی بتوانیم از آن‌ها استفاده کنیم. به خودمان می‌گوییم این بخشی از شغلمان است و باید در جریان همه چیز باشیم و به این ترتیب، زمان باارزشمان را صرف اخبار، گزارش‌ها، جلسه‌ها و شکل‌های دیگرِ بازخورد می‌کنیم. حتی در صورتی که به تلویزیون هم نچسبیده باشیم، همچنان شایعات بی‌اساس و اخبار نمایشی و حواس‌پرتی‌های دیگر احاطه‌مان کرده‌اند. باید این روند را متوقف کنیم.
Book2023
چیزهای مهم تا زمانی که به آن‌ها برسید همچنان مهم باقی خواهند ماند. امر غیرمهم بی‌اهمیتی‌اش را آشکار خواهد کرد (یا به‌سادگی ناپدید خواهد شد). پس، به جای عجله‌ی غیرضروری یا خستگی مفرط، با سکون می‌توانید بنشینید و تمام توجه‌تان را معطوف چیزی کنید که استحقاق توجه‌تان را دارد.
Book2023
جهان چقدر متفاوت می‌بود اگر آدم‌ها همان‌قدر که به وراجی رسانه‌های جمعی گوش می‌دادند، به صدای درونشان هم گوش می‌سپردند؟ اگر آدم‌ها می‌توانستند به همان سرعتی که به دینگ‌ها و زنگ‌های تکنولوژی در جیبشان جواب می‌دهند، به فراخوان صدای آگاهی‌شان هم پاسخ دهند، چه می‌شد؟ تمام این سروصداها، تمام این اطلاعات، تمام این ورودی‌ها به ذهن به این خاطر هستند که ما از سکوت، از احمق به نظر رسیدن، جا ماندن و ازدست‌دادن می‌ترسیم. می‌ترسیم که آن یارویی باشیم که می‌گوید: «نه، علاقه‌ای ندارم». ترجیح می‌دهیم بدبخت باشیم به جای این‌که خودمان را در اولویت قرار دهیم و بهترینِ خودمان باشیم.
Book2023
کسانی که در طلب سکون هستند باید: - یک قطب‌نمای اخلاقی قوی برای خودشان ایجاد کنند. - رشک و حسادت و امیال مضر دیگرشان را هدایت کنند. - با زخم‌های دوران کودکی‌شان کنار بیایند. - قدردانی از جهان اطراف‌شان را تمرین کنند. - روابط انسانی و عشق را در زندگی‌شان پرورش دهند. - ایمان و کنترل را به چیزی بزرگ‌تر از خودشان واگذار کنند. - درک کنند جست‌وجوی کنترل‌نشده‌برای چیزهای بیشتر به ورشکستگی می‌انجامد.
Book2023
ما در واقع ناامیدانه تلاش می‌کنیم با فکر کردن، کاری انجام دادن، حرف زدن، نگران بودن، به خاطر آوردن، امیدوار بودن و هر چیز دیگری در لحظه حضور نداشته باشیم.
آتنا
ما در این لحظه زندگی نمی‌کنیم. ما در واقع ناامیدانه تلاش می‌کنیم با فکر کردن، کاری انجام دادن، حرف زدن، نگران بودن، به خاطر آوردن، امیدوار بودن و هر چیز دیگری در لحظه حضور نداشته باشیم. هزاران دلار هزینه می‌کنیم تا ابزاری در جیب‌مان داشته باشیم که مطمئن‌مان کند هرگز حوصله‌مان سر نمی‌رود. ما با این باور خام که در آخر به شادی دست خواهیم یافت، خودمان را در فعالیت‌ها وتعهدات زیادی درگیر می‌کنیم و به دنبال پول و دستاورد می‌دویم.
احسان رضاپور
«مردم درک نمی‌کنند که در واقع سخت‌ترین چیز، انجام دادن کاری است که تقریباً هیچ کاری نیست. این کار تمام شما را طلب می‌کند. هیچ هدفی برای پنهان کردن در پس این کار وجود ندارد. تنها شما هستید». بودن در زمان حال، تمام شما را طلب می‌کند. این کار هیچ است و شاید سخت‌ترین چیز در جهان باشد.
alireza sadidi
اطلاعاتْ بیش‌ازحد در دسترس است و هر چیز جزئی و بیهوده‌ای زیر میکروسکوپ چند برابر بزرگ می‌شود. حدس و گمان شایع، ذهن‌ها منکوب و درگیر فکرهای مختلف شده است.
Book2023
رُسین کَش _خواننده و ترانه‌سُرا_ در طول ضبط آلبوم فضای داخلی، یک تابلو در درگاه استودیو قرار داد: «ای کسی که به اینجا وارد می‌شوی، فکر کردن را رها کن». هدف کَش این نبود که با یک مشت احمق بی‌فکر کار کند، بلکه می‌خواست هر کس درگیر افکارش است _ از جمله خودش_ از هر چیزی که به طور سطحی از ذهنش می‌گذرد فراتر رفته و به عمق برود. او می‌خواست آدم‌ها به جای این‌که در افکارشان گم شوند، در لحظه حضور داشته باشند و به موسیقی وصل شوند.
Book2023
تولستوی غضبش نسبت به آدم‌هایی که عمیق و منظم مطالعه نمی‌کنند را این‌طور بیان کرد: «درک نمی‌کنم چطور بعضی افراد می‌توانند بدون ارتباط برقرار کردن با خردمندترین آدم‌هایی که تابه‌حال روی کره‌ی زمین زیسته‌اند زندگی کنند؟». او جمله‌ی دیگری هم در این باره دارد که امروز کلیشه شده: «افرادی که نمی‌خوانند بر کسانی که نمی‌توانند بخوانند هیچ مزیتی ندارند».
Book2023
مطالعه همراه با نخوت، خودبینی و تأیید عقاید موجود چندان فایده‌ای ندارد. هیتلر دوران کوتاه زندانش بعد از جنگ جهانی اول را با خواندن آثار کلاسیک تاریخ گذراند. او در هزاران صفحه‌ای که خوانده بود، همان‌طور که خودش می‌گوید، به جای یادگیری: «درستی دیدگاه‌هایم را تشخیص دادم». این نه خردمندی است و نه حتی حماقت، بلکه جنون است.
Book2023
تی سوزوکی، یکی از اولین کسانی که در محبوب شدن بودیسم در غرب نقش داشت، گفت: «انسان یک ساقه‌ی نی متفکر است. اما وقتی فکر و محاسبه نمی‌کند کارهای بزرگ انجام می‌دهد. باید «مثل‌کودک‌بودن» را با سال‌ها آموزش هنر خودفراموشی، دوباره ترمیم و اعاده کرد. وقتی این مهم حاصل شد، انسان درعین این‌که فکر نمی‌کند، فکر می‌کند». راه خروج از افول، مشاوره با متخصصان یا بازطراحی حرکات و چرخش‌هایش هنگام ضربه‌زدن نبود؛ شاون گرین می‌دانست در وهله‌ی اول باید از شر فکرهای سمی‌ای خلاص شود که سطح بازی‌اش را پایین آورده بودند. فکرهایی درباره‌ی قرارداد بزرگ، اینکه انتظار دارد فصل چطور پیش برود، استرس در خانه یا انتقادات رسانه‌ها. او باید تمام این‌ها را از ذهنش بیرون می‌کرد. او باید مجال می‌داد آموزش‌هایش بر او حاکم شوند.
alireza sadidi
گفت: «آنچه بر سر راهت ایستاده اراده‌ی بسیار خیره‌سر و لجوج توست». این اراده‌ی خیره‌سر و لجوج، به تعبیر استاد کنزو، بود که هریگل را از یادگیری و مهارت واقعی در هنری که دنبال می‌کرد دور نگه داشته بود. اراده‌ی خیره‌سر و لجوج را می‌توان اینطور معنا کرد: میل به کنترل کردن و دیکته کردن برنامه‌ها و روند هر چیزی که بخشی از آن هستیم. چیزی که کنزو از شاگردانش می‌خواست این بود که فکر به هدف زدن را از ذهنشان خارج کنند. او حتی از آن‌ها می‌خواست به ایده‌ی پایان و خروجی کار هم بی‌اعتنا باشند. او می‌گفت: «به هدف زدن، فقط گواه بیرونی و تأییدی بر این است که بی‌هدفی، فروتنی و از خود رهایی شما یا هر چیز دیگری که دوست دارید این وضعیت را بنامید، در بالاترین سطح قرار دارد».
alireza sadidi

حجم

۲۹۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

حجم

۲۹۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۵۲ صفحه

قیمت:
۶۲,۰۰۰
تومان