بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب احسان نراقی؛ تنهای در جمع | طاقچه
تصویر جلد کتاب احسان نراقی؛ تنهای در جمع

بریده‌هایی از کتاب احسان نراقی؛ تنهای در جمع

۳٫۹
(۹)
دریدا می‌گوید احترام به حقوق بشر __که روزبه‌روز اروپایی‌ها بیش از امریکایی‌ها نسبت به آن علاقه نشان می‌دهند__ میراث همین ادیان ابراهیمی است.
سیستماتیک
امام خمینی دائماً به طرد خشک‌مقدس‌ها می‌پرداخت و رسومی را جاری کرد که اگر خیلی از این آقایان بودند جاری نمی‌کردند.
سیستماتیک
سعدی شخصیتی دیگر است. او قبل از متفکران اروپایی از آزادی و عدالت اجتماعی و جامعهٔ مردمی سخن می‌گوید و تجدد را در سبک و محتوا به ادبیات ایران و جهان عرضه می‌دارد. او کرامت آدمی و رسالتش را به بهترین شیوه نگاشته‌است. این مسئله جای تأمل دارد که متوجه باشیم آزادگی و آنچه در قرون اخیر به‌عنوان حقوق بشر عنوان می‌شود، مفهوم ناشناخته‌ای در فرهنگ ما نبود. دیگر اینکه جوانان و روشنفکران ما فقط متوجه غرب نباشند بلکه به مفاهیم آزادی و حقوق بشر در فرهنگ خودمان هم رجوع کنند.
سیستماتیک
نویسندگان کتاب به این نتیجه رسیده‌اند که در کمتر کشوری از کشورهای جهان است که اختلاف سطح معلومات میان کارشناسان و مردم عادی در مسائل جهانی به اندازه ممالک متحده امریکا باشد.
سیستماتیک
امروز هر امریکایی صاحب‌اندیشه‌ای راجع‌به گذشته و روش آموزش آن به نسل جوان به تردید و تزلزل دچار شده‌است، چون هنوز هم به نوجوانان چنین تعلیم داده می‌شود که امریکایی‌ها مردمان متحمل و بردبار و معتقد به حق و حقوق دیگران‌اند و این در صورتی است که مطالعه در سرنوشت اقلیت‌ها، در خود امریکا این ادعا را باطل می‌کند
سیستماتیک
در تاریخ دوم ژوئن سال ۱۹۶۷، کشته‌شدن یک دانشجوی آلمانی هنگام مسافرت شاه ایران به آلمان به‌عنوان همدردی با جوانان ایران و اعتراض به خشونت‌های ساواک به توسعه تظاهرات دانشجویان آلمان منجر شد و درنتیجه، در یازدهم ژوئیه همان سال این تظاهرات به تشکیل کنفرانس وسیعی به نام مجمع انتقادی دانشجویان آلمان در قبال مسائل جهانی منتهی شد.
سیستماتیک
تجلیل ولتر از سعدی نشان می‌دهد که متفکران فرانسوی نظیر او و منتسکیو __که او هم از بانیان دموکراسی و آزاداندیشی است__ با نوشتن کتاب چگونه می‌توان ایرانی بود خواسته‌اند به مردم __که قرن‌ها دردنیای فروبستهٔ قرون وسطای اروپایی به‌سربرده‌اند__ نشان دهند که خارج از تمدن و زندگی اروپای کاتولیک، فرهنگ‌ها و انسان‌های دیگری هم وجود داشته‌اند تا از این راه درس مدارا را به آنها بیاموزند.
سیستماتیک
اگر انقلاب اسلامی و چهرهٔ خردمندانه امام خمینی در نوفل لوشاتو، جهانیان، به‌ویژه ملل مسلمان را به سمت انقلاب اسلامی جلب کرد به این تصور بود که این بار موتور انقلاب فریادهای الله‌اکبر در بام خانه‌ها و دوری از هر نوع خشونت است.
سیستماتیک
چه علتی دارد که تا این حد بر نقش محمدرضا پهلوی در این زمینه اصرار دارید؟ محمدرضا مغرور بود و به‌جز خود، کس دیگری را قبول نداشت. این غرور در حالی بود که واقعاً نمی‌توانست صحیح را از ناصحیح تشخیص دهد. در کل می‌توانم بگویم شاه از اولین فاکتورهای لازم برای شاهی محروم بود و از «قدرت تشخیص» برخوردار نبود.
سیستماتیک
ببینید! محمدرضا در سال‌های تحصیل در سوئیس، به‌جای درس‌خواندن، یا به ماشین‌سواری می‌پرداخت یا وقتش را فقط در حال خوش‌گذرانی سپری می‌کرد. به همین دلیل، وقتی او برای نشستن بر تخت سلطنت به ایران برگشت، شایسته این عنوان نبود و البته این را خودش هم می‌دانست که عرضهٔ پادشاهی را ندارد.
سیستماتیک
شاه فکر می‌کرد که رابطه‌داشتن با امریکا و دوستی با برخی از کشورهای اروپایی باعث می‌شود تا ایران هم به مانند آنها پیشرفت کند و به لحاظ امکاناتی به غرب برسد. به همین دلیل، هرگز نخواست به حرف‌های دیگران گوش کند و هرقدر که دربارهٔ ضررهای نفوذ بیش از حد امریکایی‌ها و انگلیسی‌ها حرف می‌شنید. از این گوش می‌گرفت و از آن گوش درمی‌کرد. شاه هیچ‌وقت نخواست که انگیزه واقعی امریکا را از حضور و نقش‌داشتن در ایران متوجه شود.
سیستماتیک
«بیشتر ایرانی‌ها عادت دارند مسائل را سیاه و سفید ببیند.» اما از نظر او بین این دو رنگ، طیف‌های دیگری هم وجود دارد و گاهی مسائل را به رنگ خاکستری می‌توان دید. این ما را از تعصب به دور می‌دارد. به گفتهٔ نراقی سیاه و سفید نگاه‌کردن ایرانی‌ها ریشه در تبلیغات کمونیستی ۵۰ سال گذشته دارد که هنوز اشخاص را به‌طور ناخواسته تحت‌تأثیر خود قرار می‌دهد.
سیستماتیک
نراقی در پایان این سخنان گفت: «من همیشه دربارهٔ انقلاب اسلامی __با وجود انتقاداتی که دارم__ نظر مثبتی داشته‌ام. همواره به جوانان می‌گویم که خوش‌حال باشید که پشت‌سر این انقلاب، صفت اسلامی خوابیده‌است؛ زیرا انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب‌های دیگری __مثل روسیه و چین که میلیون‌ها قربانی برجای گذاشت__ به‌خاطر درنظرگرفتن اسلام چنین نکرد. اکنون مقامات مختلف رفتار مختلفی دارند. اگر رفتار آنان با تأمل، خردورزی و جوانمردی توام باشد می‌توانند مشکلات را حل کنند. چنان‌که در زندان هم چنین می‌کردم. ما باید در نظر بگیریم که انسان‌ها از چوب و چدن ساخته نشده‌اند. آنها عوض می‌شوند. اگر رفتار انسان‌ها با دیگران از روی اخلاق و اعتقادهای دینی باشد، سعادت و خوش‌بختی در جامعه به ارمغان خواهدآورد.»
سیستماتیک
دکتر شایگان مدام می‌گفت: «بد شد.» مصدق که چمباته‌زده بود سرش را ناگهان مغرضانه بلند کرد و گفت: «چرا بد شد آقا!» عوض آنکه چند تا مزدور بی‌وطن و اوباش در مجلس ما را ساقط کنند و رأی عدم‌اعتماد به ما بدهند، دو ابرقدرت ما را ساقط کردند؛
سیستماتیک
شاه، نه به اهل سیاست اعتقاد داشت و نه به روشنفکران؛ فقط‌وفقط ساواک را پاسخگوی همه مسائل می‌دانست. پس از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ __که پیش شاه رفتم و اوضاع را برای او تحلیل کردم__ اولین عکس‌العملش این بود که پس چه‌طور ساواک چنین تحلیلی را ندارد؟ من پاسخ دادم که این تحلیل سیاسی و علمی است و در حوزهٔ صلاحیت ساواک نیست. این بود انحراف اصلی شاه.
سیستماتیک
«امروز یک دکتر ریاضی در امریکا سه‌هزار دلار در ماه می‌گیرد و ما نمی‌توانیم با ماهی دوهزار تومان او را نگه داریم.»
سیستماتیک
مسئله فرار یا غارت مغزهای جهان سوم را برای اولین بار در سازمان ملل احسان نراقی گزارش مفصلی مطرح کرد و قدر و منزلت جهانی دانشمندان را نشان داد.
سیستماتیک
بعد از انفجار بمب اتمی در هیروشیما و شکست ژاپن در سال ۱۹۴۵ مضمون تاریخ تغییر کرد؛ یعنی با مداخلهٔ مستقیم امریکایی‌ها، آنچه مرتبط با «کوکوتای» بود از کتاب‌ها حذف شد. از نظامیگری و فضایل مربوط به جنگ و احساسات قومی ژاپن سخنی به میان نیامد و به‌عکس، اصول تفکر غربی __از قبیل دموکراسی و پارلمانتاریسم__ به کتب درسی وارد شد. دیگر کتب درسی با الههٔ «آماتراسو» شروع نمی‌شود بلکه سخن از انسان‌های ماقبل‌تاریخ است و ابزارهایی که آنها به کار می‌گرفتند. ولی چون خصائل مربوط به «کاکوتای» مانند خصائلی است که در حافظهٔ جمعی و از راه قصه‌ها و داستان‌های گذشته و به‌خصوص به مدد سینما به حیات خود ادامه می‌دهد که نسل‌های جوان را سخت تحت‌تأثیر خود قرار داد…
سیستماتیک
وقتی در سال ۱۹۶۸، شمار سربازان امریکایی در ویتنام به پانصدهزار نفر رسید، در دانشگاه میشیگان تظاهراتی با شرکت سیصدهزار نفر برپا شد. از این موقع به بعد بود که دانشجویان روزبه‌روز هزاران کتابچهٔ احضاریهٔ زیر پرچم خود را برای وزارت جنگ پس می‌فرستادند و دسته‌دسته برای فرار از خدمت نظام __که به شرکت در جنگ می‌انجامید__ به کانادا پناهنده می‌شدند تا اینکه در سال ۱۹۶۸، جانسون قطع بمباران شمال ویتنام را اعلان کرد.
سیستماتیک
رئیس‌پلیس پاریس، موریس گریمو، زیر دستور دوگل چنین نوشت: «رئیس‌جمهور عزیز من با اعتقاد به بزرگواری شخصی جنابعالی نمی‌توانم با اسلحه با فرزندان خودم روبه‌رو شوم. من چند روز پیش برای افراد پلیس __که در کنار دانشجویان از اوضاع مراقبت می‌کنند__ بخشنامه‌ای فرستادم که به آنها گفته‌بودم که زدن یک دانشجوی تظاهرکننده و او را نقش بر زمین‌کردن یک نوع خودزنی است. تمنا می‌کنم از این کار اجتناب کنید.» همهٔ مفسران وقایع ۱۹۶۸ نوشته‌اند یکی از عوامل جلوگیری از خشونت، تعلق و درایت همین رئیس‌پلیس پاریس بوده‌است که نه‌فقط تسلیم نظرهای دوگل نشد بلکه مقاومت شجاعانه‌اش به‌تدریج دوگل را با او همراه کرد و مانع خون‌ریزی‌های فراوان شد.
سیستماتیک
آنچه شاه را می‌ساخت، عشق به امریکا بود. هرکاری امریکا می‌کرد، برای ما خوب بود؛ به‌جز دموکراسی‌شان.
سیستماتیک
من برنامه‌ای در تلویزیون اجرا می‌کردم به نام «این سو و آن سوی زمان» که گرداننده رسمی‌اش علیرضا میبدی بود. شنبه شب‌ها به مدت یک ساعت اجرا می‌شد. فرح می‌گفت من به‌عمد ولیعهد را می‌اوردم که این حرف‌ها را راجع‌به آیندهٔ ایران و این بشنود که چه مدلی را باید برگزینیم. گفتم: «شاه چه می‌کرد؟» گفت: «شاه می‌آمد و می‌نشست مجله‌ها و روزنامه‌های خارجی را ورق می‌زد که برایش آورده‌بودند. گاهی یک گوشه‌نگاهی هم می‌کرد. ولی معمولاً بعد از ۲۰_ ۲۵ دقیقه بلند می‌شد و می‌گفت: «شما هم با این روشنفکربازی‌تان.»
سیستماتیک
برای گرفتن بودجه، سروکار ما با سازمان برنامه بودجه بود. این قسمت زیر نظر خداداد فرمانفرماییان و مشاوران امریکایی‌اش یا ایرانی‌اش اداره می‌شد که در آن زمان معروف به کارشناس «ماساچوستی» بودند، اداره می‌شد. آنها فرعون صفت هیچ نظری را در مسائل اقتصادی و اجتماعی از دیگر کارشناسان به غیر از گروه خودشان (امریکایی منش) نمی‌پذیرفتند. نتیجه آن که در کارها صدمه آنها به کار به مراتب بیش از ساواک بود.
سیستماتیک
شاه به من گفت: «اردشیر زاهدی با برژینسکی تلفنی حرف زد، او هم گفت با مخالفان خودتان مقابله کنید و با اسلحه هم روبه‌رو شوید و بعد فردای آن روز سفر امریکا در ملاقات با من می‌گوید ما چنین دستورالعملی نداریم. اعلی‌حضرت مواظب باشید.
سیستماتیک
روزهای آخر چه‌طور گذشت؟ همه در حال فرار بودند. همه می‌خواستند با آن طیاره‌ای بروند که شاه فرار کرد؛ همه اطرافیان شاه و درباری‌ها.
سیستماتیک
برای او توضیح دادم که امروز صبح وقتی من اصلاح می‌کردم پسر هفت‌هشت‌سالهٔ من دندانش را مسواک می‌کرد. در فاصلهٔ یک ربع که من حمام کردم، شیر دستشویی باز بود و این بچه دندان و صورتش را می‌شست. به او گفتم: «پسرجان! تو برای دندان‌شستن به یک لیوان اب احتیاج داری، ولی به اندازهٔ دو وان آب مصرف کردی. با این روش ۲۰ سال دیگر تو مجبوری فرانسوی‌ها را بیاوری که ادرار تو را تصفیه کنند تا همان را به‌عنوان آب مصرفی بخوری.»
سیستماتیک
ما ایرانی‌ها ذاتاً همیشه همه‌چیز را ایدئالیزه می‌کنیم و این دقیقاً همان کاری بود که جوانان با شریعتی کردند و حالا توی آن درمانده‌اند. در ستایش، افراط می‌کنند. می‌خواهند برای تمام مسائل مصداقی بیابند. کسی را پیدا می‌کنند و او را صاحب‌نظر در همه مسائل می‌دانند. وقتی با گذشت زمان فهمیدند که چنین چیزی نبوده‌است، دلسرد و آزرده می‌شوند.
سیستماتیک
ما نمی‌توانیم تمام غرب را در کاسه امپریالیسم خلاصه کنیم.
سیستماتیک
اروپا، نه ضد امریکا و نه پیرو امریکاست. درک این ظرافت، مهم است و ما ایرانی‌ها نباید در این راستا به مطلق‌نگری‌های معمول‌مان دچار شویم
سیستماتیک
در جلسه‌ای یکی از دولتمردان از ایشان می‌پرسد که «چه‌طور چگونه می‌تواند این برداشت‌ها را از عمق جامعه داشته‌باشد»؟ نراقی گویا به جای پاسخ مشغول می‌شود و در کیف چرمی مستعملش را باز می‌کند و از وسط آن یک نصف نان بربری درمی‌آورد و می‌گوید همین پیش پای این جلسه نیم ساعت دم در دکان نانوایی ایستاده‌بودم و با مردم حرف می‌زدم؛ کاری که شما بزرگان دیگر فرصتش را ندارید!
سیستماتیک

حجم

۷۲۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۹۶ صفحه

حجم

۷۲۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۹۶ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان