بریدههایی از کتاب سلاخ خانه شماره پنج
نویسنده:کورت ونهگات
مترجم:بهاره رستمی
انتشارات:كارگاه فيلم و گرافيگ سپاس
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱۶ رأی
۴٫۰
(۱۶)
«خدایا به من آرامشی عطا کن تا آنچه توانایی تغییرش را ندارم بپذیرم؛ به من شجاعتی عطا کن تا آنچه توانایی تغییرش را دارم تغییر دهم و خردی تا این دو را از هم بازشناسم.»
کوثر
بیلی پاسخ داد: «اینکه چگونه ساکنان یک سیاره میتوانند در صلح زندگی کنند! همانطور که میدانید من ساکن سیارهای هستم که از روز اول خلقت درگیر سلاخیهای بیمعنی بوده است. من با چشمان خودم جسد دخترمدرسهایهایی را دیدم که هموطنانم آنها را زندهزنده در تانکر آب شهر جوشانده بودند و در آن زمان افتخار میکردند که با پلیدی مطلق مبارزه میکنند. چیزی که میگفت حقیقت داشت. بیلی جسدهای آبپزشده را در درسدن دیده بود. «و شبها در زندان مسیرم را با شمعهایی روشن میکردم که از چربی انسان ساخته شده بود. انسانهایی که توسط برادران و پدران آن دخترمدرسهایهای آبپزشده سلاخی شده بودند. یقیناً زمینیها آشوبگران کل جهان هستی هستند! اگر تاکنون سیارههای دیگر در تیررس خطر زمین قرار نگرفتهاند، بهزودی قرار خواهند گرفت. پس راز این را که چگونه سیارهای میتواند در صلح به زندگی خود ادامه دهد به من بگویید تا آن را به زمین ببرم و همه را نجات دهم».
کوثر
گذشته را به روایت والت دیزنی و شرکت فورد و آینده را به روایت شرکت جنرال موتورز دیدیم
phoenix
«میدونی وقتی میشنوم که مردم کتابهای ضدجنگ مینویسند به آنها چی میگم؟»
«نه، چی میگید هریسون استار؟»
میگویم که «چرا به جاش یه کتاب راجع به ضدیخچالهای طبیعی نمینویسی؟»
البته منظور او این بود که همیشه جنگ وجود خواهد داشت و متوقفکردنش به اندازه جلوگیری از یخبستن رودخانهها آسان است. حرفش را قبول دارم.
کوثر
و حتی اگر جنگها مانند یخچالهای طبیعی ادامه پیدا نکند، باز هم مرگ با همان شکل کسلکنندهاش به سراغ همه خواهد رفت.
کوثر
بیلی لبهایش را تر کرد و کمی فکر کرد و سرانجام پرسید: «چرا من؟»
«این سؤال خیلی زمینی است آقای پیلگریم. چرا شما؟ اصلاً چرا ما؟ چرا هر چیز دیگری؟ چون فقط همین لحظه وجود دارد. تا الان حشرهای را که در یک کهربا گیر کرده باشد دیدهاید؟»
«بله». درواقع بیلی در دفترش یک وزنه روی کاغذ داشت که گلولهای صیقلی از جنس کهربا بود و سه کفشدوزک در آنجا گرفته بودند.
«خب میبینید آقای بیلی پیلگریم؟ همه ما در کهربای این لحظه گرفتار شدهایم. چرا ندارد.»
nmroshan
«میدونی وقتی میشنوم که مردم کتابهای ضدجنگ مینویسند به آنها چی میگم؟»
«نه، چی میگید هریسون استار؟»
میگویم که «چرا به جاش یه کتاب راجع به ضدیخچالهای طبیعی نمینویسی؟»
کوثر
هیچ هنری بدون رقصیدن با مرگ میسر نمیشود.
نوشته بود که حقیقت مرگ است. تاآنجاکه توانستهام بهخوبی با آن مبارزه کردهام... با آن رقصیدهام، با حلقههای گل آن را آراستهام، دورش چرخیدهام، با روبانهای رنگی تزیینش کردهام، غلغلکش دادهام...
Seemorq
حجم
۱۵۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
حجم
۱۵۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان