بریدههایی از کتاب یکدیگر را همان طور که هستیم بپذیریم و دوست داشته باشیم
۲٫۹
(۵۱)
خودخواهی به این معنی است که بخواهیم دیگران به نیازهای ما قبل از نیازهای خودشان پاسخ دهند؛
نگارین
اگر همیشه به خاطر داشته باشیم که ما مجبور نیستیم پاسخگوی نیازها و انتظارهای دیگران باشیم، آنوقت راحتتر میپذیریم که گاهی از اطرافیانمان جواب نه بشنویم. از سوی دیگر، اگر همهٔ ما بپذیریم که هدف از زندگی در این سیاره این نیست که فقط پاسخگوی نیازهای دیگران باشیم، بلکه زندگی فرصتی است که بتوانیم به نیازها و خواستههای خودمان هم رسیدگی کنیم. و این، همان عشقورزی به خود است. اگر برای پاسخگویی به خواستههایمان به کسی احتیاج داریم، باید همواره به خودمان یادآوری کنیم که دیگری مجبور نیست حتماً جواب مثبت به نیاز و انتظار ما بدهد. این ما هستیم که باید راهی برای پاسخ به آنها پیدا کنیم.
پرنیان
تو نمیتوانی به کسی که میخواهی تبدیل شوی، تا وقتی که در مقابل کسی که نمیخواهی باشی به پذیرش برسی.
کاربر ۱۴۴۲۳۷۷
درواقع، هر بار که کسی را مقصر میدانیم، این نشانهای است که ما هم به همین دلیل از سوی دیگری متهم شدهایم یا متهم خواهیم شد اگر ما هم همین رفتار را ادامه دهیم
کاربر ۲۲۹۷۶۹۱
مهمترین مرحله پذیرشِ لحظه است. درواقع، باید بپذیریم که وقتی فردی رنج میکشد، به این علت است که یکی از تلههایش فعال شده است و او میخواهد به آن واکنش نشان دهد. به این ترتیب، باید بپذیریم که انسان بودن با زخمهایی همراه است که هنوز درمان نشدهاند.
احسان رضاپور
درنهایت، شاید بتوان مفهوم عشق بیقیدوشرط را در کلمهٔ پذیرش خلاصه کنیم: یعنی خود و دیگران را در مسیر تجربههای مختلف زندگی بپذیریم، حتی اگر با آنها موافق نیستیم، یا حتی اگر با تمام آنچه یاد گرفتیم، هیچ تطابق و شباهتی نداشته باشد. مفهوم پذیرش، مفهومی کاملاً روانی و معنوی است؛ در حالی که داشتن نظری یکسان با دیگری مفهومی ذهنی تلقی میشود. به همین علت هم ایگو فقط کسی یا چیزی را میپذیرد که با آن موافق باشد
maryam.eslami
اگر نتوانستیم موقعیت ناخوشایندی را تغییر دهیم، بهتر است روش رویارویی با آن را تغییر دهیم.
احسان رضاپور
اگر بخواهیم که اوضاع مطابق خواستهٔ ما پیش برود، نشاندهندهٔ میل ما به کنترل است و تا زمانی که آن را رها نکنیم، چیزی تغییر نمیکند.
کاربر ۴۷۱۷۶۷۶
زندگی مدام در تلاش است که توجه ما را به مسائلی جلب کند که مانع شادی ما میشود. در این وضعیت باید از آنچه نمیخواهیم باشیم آگاهی پیدا کنیم و خودمان را به سوی کسی که میخواهیم باشیم هدایت کنیم. سختیهایی که در زندگی تجربه میکنیم برای کمک به ما و کشف بهتر خودمان و همچنین قویتر شدنمان لازم است.
maryam.eslami
* اگر بخواهیم که اوضاع مطابق خواستهٔ ما پیش برود، نشاندهندهٔ میل ما به کنترل است و تا زمانی که آن را رها نکنیم، چیزی تغییر نمیکند.
maryam.eslami
* هیچکس مقصر نیست: افرادی که مشکلی دارند، فقط نمیدانند که چگونه باید وضعیت را مدیریت کنند.
maryam.eslami
* اگر نتوانستیم موقعیت ناخوشایندی را تغییر دهیم، بهتر است روش رویارویی با آن را تغییر دهیم.
maryam.eslami
اگر تفکر ما این باشد که خوشحال کردن دیگری نشاندهندهٔ دوست داشتن است، دیگر نمیتوانیم پذیرای انتقاد باشیم. تا زمانی که یکی از شما به دیگری میگوید که شیوهٔ رفتار کردن، فکر کردن، حرف زدن، یا لباس پوشیدن طرف مقابل را دوست ندارد، به این معنی نیست که خودِ او را دوست ندارد، بلکه بهسادگی میخواهد بگوید که از دیگری در این لحظهٔ خاص خوشش نمیآید. آیا میدانید تا چه حد مهم است که این تفکر را بپذیریم: اینکه هرگز نمیتوانیم بیوقفه مطابق میل اطرافیانمان رفتار کنیم! در غیر این صورت، کسی که بیوقفه اینگونه تلاش میکند احتمالاً احساس کمبود عشق از سوی اطرافیان خود دارد. درواقع، او شک دارد که آیا امکان دارد که دیگران واقعاً او را دوست داشته باشند، بدون اینکه لازم باشد برای آنها کاری انجام دهد.
maryam.eslami
* این غیرممکن است که همیشه مطابق خوشایند اطرافیانمان رفتار کنیم. کسی که مدام میکوشد براساس میل دیگری عمل کند، بدونشک خودش را چندان دوست ندارد. کسی هم که خودش را دوست ندارد، مدام در اینباره که آیا اطرافیانش او را دوست دارند یا نه شک و تردید دارد.
maryam.eslami
* به یاد داشته باشیم خودخواه کسی است که همیشه میخواهد دیگری پاسخگوی خواستهها و تمایلاتش باشد؛ و طرف مقابل با امتناع از آنها فقط خواستهها یا نیازها یا محدودیتهای خودش را بیان کرده است.
maryam.eslami
پذیرش پسرت و صلح با او تأثیری مستقیم روی رابطهٔ او با پسر خودش خواهد گذاشت. من کاملاً برایت توضیح دادم که مهمترین بخش این است که تو این روند پذیرش را ابتدا برای خودت انجام بدهی. اولین گام این است که باید به خودت حق بدهی که هم از سوی پدرت، پسرت، و همچنین خودت احساس بیارزشی میکردی و آنها این احساس بیعدالتی را به تو منتقل کردند. من باز هم تأکید میکنم که دیگران ما را متهم به چیزهایی میکنند که روزی خود ما دیگران را به همان موارد متهم میکردیم. اما دشوارترین بخش پذیرش این است که ما خودمان را هم به آن متهم کردیم. ایگو از اینکه بخواهیم به روشی که با دیگران برخورد کردیم با خودمان نیز رفتار کنیم، بهشدت امتناع میکند. به همین دلیل است که ما نمیتوانیم بفهمیم که چه حجمی از اتهامها را به خود نسبت دادهایم.»
maryam.eslami
اگر سازش و پذیرش دیگری برایمان بسیار سخت است، میتواند به این دلیل باشد که این فرد برای ما یادآور بخش پنهانی از خودمان است که هنوز درمورد آن به پذیرش نرسیدهایم.
maryam.eslami
هرچه بیشتر یاد بگیری که احساس کنی و با عواطف و احساساتت در ارتباط باشی و نه با هیجانهایت، بیشتر میتوانی درک کنی که چه چیزی با باورهای تو سازگار یا خلاف آن است. به بیان دیگر، بیشتر میتوانی تمام مسائل را در اعماق وجودت احساس کنی. در واقع، منظورم این است که مسائل را درک میکنی بدون هیچ تلاش خاصی؛ و اینگونه یاد میگیری که زندگی بیوقفه ادامه دارد. از طرفی، اگر کسی دلایلی محکمتر و منطقیتر از باورهای کنونی من دربارهٔ مثلاً تناسخ بیاورد، در پذیرش آن تردید نخواهم کرد.
maryam.eslami
برای من، باور داشتن به این معنی است که چیزی را قبول داشته باشی. واقعیت برای هر کدام از ما متفاوت و نسبی است. ما همیشه باید به آنچه احساس میکنیم افتخار کنیم. وقتی به مسئلهای احساس خوبی داشته باشی، در پذیرش آن شک نخواهی کرد؛ اما اگر احساس خوبی نداشته باشی باید دلیل و منشأ آن را درون خودت بررسی کنی. وقتی ایگوی تو مانع میشود که دربارهٔ مسئلهای به پذیرش برسی، تو همچنان به ترسهایت ادامه خواهی داد. یعنی اگر اجازه بدهی که هر بار ایگو مانع پذیرش اتفاقها و تجربههای جدید در تو شود و تو را متقاعد کند، یعنی همان چیزی که در آن تخصص دارد، آنوقت میتواند به بسیاری از تواناییهای تو در پذیرش دیگران و موقعیتهای مختلف آسیب بزند.»
maryam.eslami
«چطور میتوانیم به این رهایی برسیم؟»
«سریعترین و مؤثرترین راه ممکن پذیرش است. تو باید با پدر و مادرت به صلح برسی؛ چراکه بهنظر میرسد این مشکلی که از بعد جداییات درگیر آن شدهای ناشی از از آسیبهایی باشد که از رابطهٔ پدر و مادرت ناشی شده است.»
maryam.eslami
برای رسیدن به صلح درونی احتیاج داریم که همهٔ وقایع را بهخوبی مشاهده کنیم. اگر مشکلی را در خودمان سرکوب کنیم و آن را نادیده بگیریم هرگز ناپدید نمیشود، بلکه درست برعکس، ما کاملاً ناآگاهانه آن را تغذیه میکنیم و از دیدن آن سر باز میزنیم. هرچند یک روز بالاخره همه چیز منفجر خواهد شد.
maryam.eslami
کاری که باید در این زندگی انجام دهی، این است که به خودت این حق را بدهی که اضافهوزن داشته باشی، بدون اینکه فکر کنی همسرت ممکن است بهعلت این وضعیت تو را ترک کند. میدانی چرا ایگوی ما به ایجاد ترس در ما ادامه میدهد تا جراحتهای ما را هر روز تغذیه کند؟ به این دلیل که او متقاعد شده است که ما نمیتوانیم رنجمان را مدیریت کنیم؛ رنجی که با فعال شدن یکی از جراحتهایمان احساس میکنیم. عجیب آنکه حتی میتوانیم با این رنج بمیریم. به من
maryam.eslami
بهطور کلی، وقتی مرگ عزیزی برای کسی بسیار سخت و دشوار میشود، او باید مفهوم جدایی را بیاموزد. ما باید این حقیقت را یکبار برای همیشه یاد بگیریم که هیچکس متعلق به ما نیست و همهٔ اعضای خانوادهٔ ما روانهای مستقلی هستند که تصمیم گرفتند تا بخشی از مسیر زندگیشان را با ما سپری کنند تا عشق بیقیدوشرط و پذیرش را یاد بگیرند.
maryam.eslami
خلاصه بگویم که رهایی به این معنی است که موقعیت را به دستان کائنات میسپاریم و در کنارش میدانیم که تمامی تلاش خود را در این زمینه انجام دادهایم.
این مثال را به این علت مطرح کردم که اگر بخواهیم در مقابل وضعیتی به پذیرش برسیم به این معنی نیست که از آن رضایت داریم و منفعل و بیاعتنا باشیم.
maryam.eslami
حجم
۲۴۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۴۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان