بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود | طاقچه
تصویر جلد کتاب و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود

بریده‌هایی از کتاب و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود

نویسنده:فردریک بکمن
انتشارات:نشر نون
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۰۰ رأی
۴٫۳
(۱۰۰)
یه‌بار معلم ازمون خواست دربارۀ این‌که معنی زندگی چیه انشا بنویسیم.» «تو چی نوشتی؟» «همراهی.» بابابزرگ چشم‌هایش را می‌بندد. «بهترین جوابی که تا حالا شنیدم.» «معلممون گفت باید جواب طولانی‌تری بنویسم.» «خوب تو چکار کردی؟» «نوشتم: همراهی و بستنی.» بابابزرگ لحظه‌ای فکر می‌کند و بعد می‌پرسد: «چه نوع بستنی‌ای؟» نوآ لبخند می‌زند. درک‌شدن خیلی شیرین است.
Mr.Carton
«وقتی آدمی رو فراموش می‌کنی یادت می‌ره که اون رو یادت رفته؟»
Hossein shiravand
«کسی که برای زندگی شتاب داره در واقع برای مرگ عجله می‌کنه.»
Marziyeh
فقط زمانی شکست‌خورده محسوب می‌شی که دست از تلاش برداری
سان
«همیشه هم مجبوریم انشا بنویسیم! یه‌بار معلم ازمون خواست دربارۀ این‌که معنی زندگی چیه انشا بنویسیم.» «تو چی نوشتی؟» «همراهی.» بابابزرگ چشم‌هایش را می‌بندد. «بهترین جوابی که تا حالا شنیدم.» «معلممون گفت باید جواب طولانی‌تری بنویسم.» «خوب تو چکار کردی؟» «نوشتم: همراهی و بستنی.» بابابزرگ لحظه‌ای فکر می‌کند و بعد می‌پرسد: «چه نوع بستنی‌ای؟» نوآ لبخند می‌زند. درک‌شدن خیلی شیرین است.
1984
«کسی که برای زندگی شتاب داره در واقع برای مرگ عجله می‌کنه
کاربر ۲۴۵۴۹۲۰
هیچ عیبی نداره اگه یه‌کم بترسی.
reyhan
پاهای نوآ از کنار نیمکت آویزان شده و به زمین نمی‌رسد، اما سرش همیشه توی فضاست. چون هنوز آنقدر عمر نکرده که اجازه بدهد کسی فکرش را روی زمین نگه‌دارد.
کاربر۰۰۰۰۰۰
بزرگترین ترس من این است که تخیلم را قبل از بدنم از دست بدهم.
کاربر ۳۱۸۱۸۴۲
«فقط زمانی شکست‌خورده محسوب می‌شی که دست از تلاش برداری.»
sss
پسرک می‌گوید: «من توی خداحافظی خوب نیستم.» بابابزرگ می‌خندد و همۀ دندان‌هایش پیدا می‌شود. «موقعیت‌های زیادی برای تمرین داریم. توش خوب می‌شی. تقریباً همۀ آدم‌بزرگا پر از حسرت خداحافظی‌هایی هستن که آرزو می‌کنن کاش می‌تونستن برگردن و بهتر اداش کنن.
Roya
«کسی که برای زندگی شتاب داره در واقع برای مرگ عجله می‌کنه.»
booklover
خیلی دردناکه که دلتنگِ کسی بشی که هنوز اینجاست.»
friend moon :)
«فقط زمانی شکست‌خورده محسوب می‌شی که دست از تلاش برداری.»
مرضیه
اصلاً دلیل اینکه ما این شانس رو داریم که نوه‌هامون رو لوس کنیم همینه! با این کار از بچه‌هامون عذرخواهی می‌کنیم
haniyh
«کسی که برای زندگی شتاب داره در واقع برای مرگ عجله می‌کنه.»
ژنرالیسم
روی نیمکت بوی آب و آفتاب می‌آید. هرکسی نمی‌داند که آب و آفتاب بو دارند، اما آنها می‌دانند.
nazanin
بابابزرگش کنارش است و البته به‌طور حیرت‌انگیزی پیر شده، آنقدر پیر که آدم‌ها دست از سرش برداشته‌اند و دیگر به او نق نمی‌زنند که باید مثل یک آدم‌بزرگ رفتار کند. آنقدر پیر که دیگر برای بزرگ‌شدن دیر است.
صبا
زیرا که بزرگترین ترس من این است که تخیلم را قبل از بدنم از دست بدهم. حدس می‌زنم که تنها من نیستم که چنین ترسی دارد. نژاد انسان به شکلی عجیب از پیرشدن بیشتر می‌هراسد تا از مردن.
nazanin_jf
«حتی آسمون هم اونقدر که من دوستت دارم بزرگ نیس.»
مرضیه
«معلم مجبورمون کرد یه داستان دربارۀ اینکه وقتی بزرگ شدیم می‌خوایم چیکاره بشیم، بنویسیم.» «خوب تو چی نوشتی؟» «نوشتم که در درجۀ اول می‌خوام تمرکز کنم که کوچیک بمونم.»
negar
یادت هست دربارۀ اشتباه‌کردن بهت چی گفتم؟» «فقط زمانی شکست‌خورده محسوب می‌شی که دست از تلاش برداری.» «دقیقاً نوآ-نوآ. یه فکر بزرگ را هرگز نمی‌شه روی زمین نگه‌داشت.»
ne145gy
«نه، مرگ یه ضرب‌آهنگ آهسته است که هر تپش قلبمون رو می‌شمره. نمی‌شه زیاد باهاش چونه زد.»
کاربر ۲۴۵۴۹۲۰
«چرا دستمو اینقدر محکم گرفتی بابابزرگ؟» «چون همه‌چی داره ناپدید می‌شه نوآ-نوآ. و من می‌خوام تو رو طولانی‌تر از بقیۀ چیزای دیگه برای خودم نگه‌دارم.»
mamad_79
یه نکتۀ مثبتِ فراموشی اینه که چیزایی که آزارت می‌دن رو فراموش می‌کنی
Marziyeh
هیچ عیبی نداره اگه یه‌کم بترسی.»
red rose
وقتی‌که خداحافظیت کامل شد، برو و پشت سرت رو هم نگاه نکن. زندگیتو بکن. خیلی دردناکه که دلتنگِ کسی بشی که هنوز اینجاست
haniyh
ریاضیات از این جهت باعث خوشبختی پسرک است چون او از چیزی که تقریباً باعث ترس همۀ آدم‌های دیگر می‌شود نمی‌ترسد؛ بی‌کرانگی. نوآ عاشق فضاست چون هیچ‌وقت تمام نمی‌شود. هیچ‌وقت نمی‌میرد. تنها چیزی در زندگی که هیچ‌وقت او را ترک نخواهدکرد.
ghazal moradi
«معلمت چی گفت؟» «گفت که من موضوع رو درست نفهمیدم.» «و تو چی گفتی؟» «گفتم اون جواب من رو درست نفهمیده.»
کاربر ۵۲۰۳۶۴۰
آنها هیچ‌وقت دست از دعوا نکشیدند و هیچ‌وقت هم جدای از هم نخوابیدند. او همۀ عمرش را صرف محاسبۀ احتمالات کرد و زن نامحتمل‌ترین آدمی بود که تاکنون دیده‌بود. این زن او را زیر و رو کرد.
j.arka

حجم

۶۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۶۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۲۹,۵۰۰
۵۰%
تومان