بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دوباره بیندیش! | طاقچه
تصویر جلد کتاب دوباره بیندیش!

بریده‌هایی از کتاب دوباره بیندیش!

نویسنده:آدام گرانت
انتشارات:نشر گویا
امتیاز:
۲.۶از ۱۱ رأی
۲٫۶
(۱۱)
قرار نیست منتظر بمانیم تا اعتماد به نفس ما ظهور کرده و ما را به هدف‌های بزرگمان برساند. اعتماد به نفس در فرآیند دستیابی به هدف‌های بزرگ حاصل می‌شود. هالا معتقد است: «من، عارضهٔ عجز و احساس ناتوانی را عارضه‌ای مفید می‌دانم. این احساس به ما کمک می‌کند بیشتر کار و تلاش کنیم. این احساس نیروی محرکه‌ای برای کارهای بیشتر است. یاد گرفته‌ام از تردیدها و احساس عجز به نفع خودم استفاده کنم. وقتی گرفتار تردید می‌شوم بیشتر رشد می‌کنم.»
کاربر ۳۱۸۱۸۴۲
قلهٔ حماقت آنجاست که انسان بیشترین اعتماد به نفس و کمترین تجربه و دانش را دارد.
کاربر ۳۱۸۱۸۴۲
مشکل کسانی که کنار گود می‌نشینند و فقط داد می‌زنند «لنگش کن!» در این است که اولاً آنها خیال می‌کنند صاحب دانشی خدادادی و موروثی هستند و دیگر این‌که این عارضه راه اندیشیدن آنها را بسته نگه می‌دارد. این افراد خیال می‌کنند همه چیز را می‌دانند. پس حالا که اطمینان دارند چیزی را می‌دانند نیازی هم به پیدا کردن عیب‌ها و نقص‌ها در دانسته‌های خود احساس نمی‌کنند تا چه رسد به رفع و رجوع آن
کاربر ۳۱۸۱۸۴۲
این نقطه است که شخص بیشترین لاف را هم در مورد قابلیت‌ها و توانمندی‌های خود می‌زند. با افزایش دانش و تجربه رفته رفته اعتماد به نفس کاهش پیدا می‌کند. انسان وقتی بداند در آغاز چه چیزهایی را نمی‌دانس
کاربر ۳۱۸۱۸۴۲
نتیجه این بوده است که هر چه فرد دانش خود را بالاتر فرض کرده نمره کمتری آورده است. یعنی اشخاص در مورد میزان دانش واقعی خود ارزیابی بالاتر از حد معمول دارند. اتفاقاً این افراد علاقهٔ کمتری هم به یادگیری و تمایل اندکی به به‌روز کردن آگاهی‌های خود دارند
کاربر ۳۱۸۱۸۴۲
یکی از چیزهای بزرگی که مرا آزار می‌دهد اطلاعات غلط یا غیرقابل فهم است. اشخاص با گفتن این موضوع‌ها تظاهر می‌کنند چیزهایی را می‌دانند که در واقع آن چیزها را نمی‌دانند.
کاربر ۳۱۸۱۸۴۲
«کسانی که نمی‌توانند... نمی‌دانند که نمی‌توانند». این نظریه امروزه به «عارضهٔ دانینگ-کروگر» معروف است. کسانی که این عارضه را دارند فاقد لیاقت و کفایتی هستند که به احتمال زیاد توأم با اعتماد به نفس بیش از حد است.
کاربر ۳۱۸۱۸۴۲
مشکل کسانی که کنار گود می‌نشینند و فقط داد می‌زنند «لنگش کن!» در این است که اولاً آنها خیال می‌کنند صاحب دانشی خدادادی و موروثی هستند و دیگر این‌که این عارضه راه اندیشیدن آنها را بسته نگه می‌دارد. این افراد خیال می‌کنند همه چیز را می‌دانند. پس حالا که اطمینان دارند چیزی را می‌دانند نیازی هم به پیدا کردن عیب‌ها و نقص‌ها در دانسته‌های خود احساس نمی‌کنند تا چه رسد به رفع و رجوع آن
کاربر ۳۱۸۱۸۴۲

حجم

۶٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۶٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۲۱,۶۰۰
۷۰%
تومان