بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ایران، بر لبه تیغ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ایران، بر لبه تیغ

بریده‌هایی از کتاب ایران، بر لبه تیغ

نویسنده:محمد فاضلی
امتیاز:
۳.۵از ۴۰ رأی
۳٫۵
(۴۰)
حکومتی که قدرت زیرساختی داشته باشد به تأمین خدمات لازم برای حفظ نظم، کسب رضایت، مشروعیت و مقدمات پیشرفت اقتصادی در سراسر قلمرو خود می‌پردازد، اما حکومتِ فاقد قدرت زیرساختی، به صورتی فزاینده به خشونت و اعمال قدرت استبدادی متمرکز نیاز دارد.
aryan
۷- حاکمیتی دموکراتیک است که در آن نظامیان تحت کنترل غیرنظامیان باشند و کاری فراتر از دستورات منتخبان اکثریت انجام ندهند.
کاربر ۴۰۵۱۹۱۳
حکومت‌ها به میزانی که قدرت زیرساختی‌شان (قدرت مذاکره با جامعه، تصمیم‌گیری با کمک جامعه و اعمال تصمیم از طریق نظام اداری منسجم) کمتر است نیاز بیشتری به اعمال قدرت جبارانه علیه جامعه دارند و همین امر منشأ تنش، بی‌ثباتی سیاسی و زوال اجتماعی-اقتصادی خواهد شد. تمامی حکومت‌ها ترکیبی از هر دو قدرت را اعمال می‌کنند، اما دولت کارآمد و مؤثر عمدتاً بر قدرت زیرساختی مبتنی است، قدرتی منتهی به توسعه، رضایت اجتماعی و مشروعیت.
aryan
۷- حاکمیتی دموکراتیک است که در آن نظامیان تحت کنترل غیرنظامیان باشند و کاری فراتر از دستورات منتخبان اکثریت انجام ندهند.
کاربر ۴۰۵۱۹۱۳
در یک ساختار معیوب دست بر هر کجا بگذاری به قول معرف داد یک عده در می‌آید چون در آن بخش مشخص منافعی هست که همه را به هم وصل می‌کند. شما نمی‌توانید برای مبارزه بافساد، ساده‌لوحانه و مثل جریان به اصطلاح عدالت‌خواه عمل کنید چون سرنخ را که بالا بکشید کل کلاف بال می‌آید و عدالت‌خواهی شما هم همین‌جا تموم می‌شود.
blogofski
«یک قدم پیشرفت که واقعاً محقق شود بر آرزوهای درازی که جامهٔ عمل نمی‌پوشند برتری دارد.»
aryan
جامعهٔ تحریک‌پذیر، بی‌اعتماد، زودباور نسبت به کاستی‌ها و دیرباور نسبت به نقاط مثبت، عصبانی و ناآرام است. کدام عوامل می‌توانند این وضعیت را تبیین کنند؟
صالح عارف زاده
حکومت ماشینی است که باید ظرفیت حرکت مؤثر را داشته باشد و هم‌زمان پاسخ‌گو نیز به شمار رود. دولتِ توانمندِ غیرپاسخ‌گو مثل حکومت هیتلر می‌شود، و حکومت ضعیف دیر یا زود چنان فرو می‌پاشد که نمی‌تواند حداقل‌های نظم را هم برقرار کند، چه رسد به این‌که پاسخ‌گو باشد. دموکراسی در میان‌مدت و درازمدت فقط در جوامعی با دولت‌های توانمند دوام می‌آورد.
aryan
ژوئل میگدال دولتی را قوی می‌خواند که قادر
کاربر ۴۰۵۱۹۱۳
است در جامعه نفوذ کند، روابط اجتماعی را تنظیم نماید، منابع لازم را از جامعه استحصال کند و این منابع را در جهات تعیین شده تخصیص دهد (Migdal, ۱۹۸۸, P. ۴).
کاربر ۴۰۵۱۹۱۳
۱- مجلس فاقد استقلال برای در دستورکار قرار دادن اصلاحات قانونی مناسب یا اعمال نظارت‌های ضروی است. ۲- اغلب نمایندگان مجلس، منافع شخصی خود را دنبال می‌کنند. ۳- مجلس فاقد طرح و برنامه‌ای مشخص برای اصلاحات سیاست‌گذارانه است. ۴- ارجحیت محلی‌گرایی بر منافع ملی در کردار نمایندگان و آراءشان غلبه یافته است. ۵- دانش و سیاست‌پژوهی جایگاه شایسته‌ای در رفتار نمایندگان و خروجی‌های مجلس ندارد. ۶- مجلس و نمایندگان آن در قبال عملکردشان پاسخ‌گو نیستند.
Toobakiani
بوروکراسی ایرانی شبیه به لایه‌های زمین‌شناختی است. هر لایه بازمانده و رسوب فعالیت هشت سالهٔ دولت‌های مختلف است. فقدان آزمون‌های استخدامی، گزینش‌های سیاسی، انتخاب‌های خویشاوندگرایانه و عواملی دیگر سبب می‌شوند ماهیت حرفه‌ای عمل بوروکراسی مخدوش شود. هر لایه دارای علائق، جهت‌گیری‌ها، شبکهٔ سیاسی و منابع خاص خود است، و می‌تواند علیه لایه‌های دیگر اقدام کند.
Toobakiani
نتیجه راهبردی کتاب توانمندسازی حکومت این است که حکومت‌ها – از جمله حکومت در ایران - می‌خواهند توسعه پیدا کنند و به همین دلیل سند می‌نویسند، منابع به بخش عمومی تزریق می‌کنند، دائماً سیاستمداران ارشد دستور می‌دهند و الگوهای چشم‌انداز تنظیم می‌کنند. مهم این است که آن‌ها با دستگاه اداری و سازمان‌هایی کار می‌کنند که ظرفیت اجرا ندارند و قابلیت حل مسأله در آن‌ها وجود ندارد.
Toobakiani
دولت‌ها در ایران دیگر نمی‌توانند کلنگ ساخت‌وساز و قیچی بریدن روبان افتتاح زیرساخت‌ها را در دست بگیرند. دولت در ایران اگر می‌خواهد تسهیل‌کننده و تسریع‌کنندهٔ جریان توسعه باشد، باید گسترهٔ دانایی‌اش از سازوکارهای تنظیم‌گری مؤثر را افزایش دهد، به مردم تکیه کند تا حمایت اجتماعی لازم برای اعمال تغییرات در ساختار منافع مبتنی بر اقتصاد سیاسی موجود به دست آورد، و از مسیر گفت‌وگوی واقعی با جامعه، سازوکارهای حکمرانی را بهبود بخشد. دولت در ایران باید به دنبال تغییرات بنیادین قاعدهٔ بازی باشد، قواعدی از همان جنس که بازی والیبال را کاملاً متحول کرد.
Toobakiani
امیدوار به ساختن ایرانی که در آن همه پدران و مادران به زندگی و آینده نیک فرزندان خود شادمانه بنگرند
احسان رضاپور
جامعهٔ مسائل حل‌نشده؛ جامعه‌ای که در آن مشکلات به نحوی رضایت‌بخش موضوع رسیدگی یا تعدیل قرار نمی‌گیرند و هر دردی بر دردهای دیگر بار می‌شود و چونان شبحی در فضای اجتماعی باقی می‌ماند، به صورتی‌که حافظهٔ جمعی آن را به مثابه زخمی روباز همواره به یاد می‌آورد، بدون آنکه التیام دهد. مسائل جامعهٔ ایرانی «بدخیم» شده‌اند. این مناسب‌ترین تعبیری است که در سالیان گذشته برای توصیف مشکلات پرشمار پیش روی جامعه، بالاخص در عرصه‌های توسعهٔ اقتصادی و سیاسی یافته‌ام.
احسان رضاپور
دموکراسی در میان‌مدت و درازمدت فقط در جوامعی با دولت‌های توانمند دوام می‌آورد. دولت توانمند ابداً به معنای دولت مداخله‌گر نیست. در آلمان امروز حکومت توانمند است، اما دست به دخالت در هر چیزی نمی‌زند. دولتِ توانمندی که با قیدوبندهای دموکراتیک ناشی از بسط توانمندی‌های جامعهٔ مدنی محدود شده باشد رفتاری عادلانه‌تر خواهد داشت
احسان رضاپور
در ایران ترکیبی از تصلُّب و تجمیع قدرت در دست گروه‌های معدود و خاص، فساد برآمده از انحصارات و تسخیر سیاست در خدمت منافع خاص، ضعف فزایندهٔ نظام اداری و در نتیجه سیاست‌گذاری‌های نادرست، و فشار فزایندهٔ تحریم‌ها و سیاست خارجی پرتنش، هرچه بیشتر قدرت زیرساختی حکومت را می‌فرساید. افول قدرت زیرساختی و ناتوانی در حفظ کارکردهای اصلی حکومت (با نشانه‌های: سقوط ارزش پول ملی، افزایش شدید نابرابری، ضعف در خلق ثروت و بازتوزیع عادلانهٔ آن، اِعمال قانون، و توانایی حفظ و توسعه ابزارهای ارتباطی) بر نیاز حکومت به استفاده از قدرت استبدادی اضافه می‌کند. استفاده از خشونت (از تلاش برای فیلترینگ گرفته تا برخورد با فعالان اجتماعی) محصول افول قدرت زیرساختی است
احسان رضاپور
رسیدن به اهدافی نظیر تعادل‌بخشی آب‌های زیرزمینی، کاهش مصرف انرژی، تعدیل بحران محیط زیست، پایدارسازی تأمین مالی بهداشت و سلامت، یا پایدارسازی صندوق‌های بازنشستگی نیازمند اخذ تصمیماتی است که با منافع کوتاه‌مدت بسیاری در تعارض قرار دارد.
afshinmehrabi
می‌توانیم طیفی را در نظر آوریم که در یک سوی آن جامعه‌شناس-روشنفکرِ کاملاً منتقد و فارغ از هر گونه تعهد نسبت به دولت به سر می‌برد. او دلبستهٔ آرمان‌هایی است که فارغ از زمان و مکان و شرایط اجتماعیِ تسهیل‌کننده یا مانع از تحقق‌شان، می‌تواند آن‌ها را پی بگیرد. مهم نیست دولت چه خصلت‌ها و رویکردهایی دارد - روشنفکر بر مسیر حرکت اجتماعی و مقایسهٔ آن با آرمان‌های مطلوبش تأکید می‌گذارد. سوی دیگر این طیف، موجودی است که ابداً، یا دقیق‌تر گفته باشم ازلاً، روشنفکر نیست، بلکه باسوادی مزدبگیر است که توانایی‌هایش را برای پیشبرد یک برنامهٔ حزبی یا دولتی به کار می‌اندازد. او می‌تواند کتاب‌خوانده‌ای باشد که قلم می‌زند، اما دل در گرو هیچ آرمانی ندارد و در خدمت قدرت سیاسی بودن، فارغ از سمت و سوی آن قدرت، برایش ارزش به شمار می‌آید.
Toobakiani
نزد دستهٔ اول، ایده و آرمان، و برای خیل دوم قدرت و مواهب حاصل از آن است که بیشترین معنا را می‌دهند. ولی آیا نمی‌توان اولویت‌های دیگری را نیز در نظر آورد و بدین‌ترتیب به تعریف گونه‌هایی متفاوت از روشنفکری پرداخت؛ اولویت‌هایی چون «مردم»، «سلسله‌مراتب درد»، «آرمان‌ها در ظرف زمان» و «وطن». مانند والدی که نمی‌داند باید کدامیک از عزیزانش را عاشقانه‌تر دوست بدارد، شخصاً هنوز نمی‌توانم این‌ها را در ترتیبی خاص سازمان بدهم، ولی نسبت آن‌ها را با یکدیگر می‌فهمم.
Toobakiani
روشنفکر می‌تواند مناسباتش را با دولت بر اساس نسبت دولت و اقداماتش با کیفیت زندگی هم‌نوعانش تنظیم کند. پای «سلسله مراتب درد» یا «سلسله مراتب ناخوشی» از همین نقطه به میان می‌آید. ناملایمات بشری درجات مختلف دارند و در ظرف زمان و مکان تعریف می‌شوند. دردها گاهی در مرحلهٔ فقدان امنیت، گرسنگی، و بیماری هستند؛ و گاه آرزوی آزاد زیستن، خودشکوفایی یا نیل به ارزش‌هایی متعالی‌تر است که به آن‌ها شکل می‌بخشد. روشنفکری که در میانهٔ دو سر طیف ایستاده است نه‌فقط به آلام انسانی، بلکه همچنین به مقدورات دولت برای تسکین آن‌ها می‌نگرد.
Toobakiani
بروز مسائل عذاب‌آور برای وجدان جمعی حالتی طبیعی برای جامعه است. همهٔ جوامع، از پیشرفته‌ترین تا توسعه‌نیافته‌ترین، به چنین مسائلی دچار می‌شوند. تیراندازی به دانش‌آموزان مدارس در آمریکا یا قتل‌های سریالی در کشورهای مختلف از جملهٔ این‌ها هستند. در جوامع امروزی وقوع چنین رویدادهایی ناخوشایند و درعین‌حال طبیعی است. غیرطبیعی آن است که جامعه نتواند به حل مسأله اعتماد کند. به این ترتیب جامعه‌ای خلق می‌شود که در آن مسائل مثل اشباح اطراف مردم پرسه می‌زنند، و بر روح و روان آدمیان فشار می‌آورند. بحران اعتماد و زوال سرمایهٔ اجتماعی، یکی از اصلی‌ترین عوامل خلق چنین وضعیتی است. «جامعهٔ مسائل حل‌نشده» وصف چنین جامعه‌ای است.
Toobakiani
بحران آب، بحران محیط زیست، بحران اشتغال، بحران کسر بودجه و پرداخت یارانه‌ها محصول تاریخی همین دستگاه بوروکراتیکی است که متناوباً به آدم‌ها و جناح‌های سیاسی سواری داده و از آن‌ها سواری گرفته است. هر کدام از آدم‌های بزرگ و تصمیم‌گیر این دستگاه، سهمی از گناه تاریخی بحران را بر دوش می‌کشند. مسأله این است که مادران فرزندان خویش را بسیار دوست دارند. همه، از جمله تصمیم‌گیران، نه فقط مال و منال، و ذهنیت و خاطرات‌شان، بلکه شبکهٔ اجتماعی‌شان را نیز با خود جابه‌جا می‌کنند. افکار و تصمیم‌ها در شبکه‌ها متولد شده و دستورکار می‌شوند. بازگشت آدم‌ها به معنای بازگشت شبکه‌ها، ایده‌ها و ذهنیت‌هایی است که در گذشته‌ای نه چندان دور مسیرهایی را آغاز کردند و به آن‌ها دل بستند، همان مسیرهایی که به سوی امروز بحرانی ما همگرا شدند.
Toobakiani
بازگشت به گذشته، فراری است از گسیختگی وضع موجود و بیم از مواجهه با آینده‌ای که بوی فروپاشی اجتماعی می‌دهد. اگرچه، صرف‌نظر از منشأ پیدایش انسجام، این دغدغه‌ای دورکیمی است. جالب آن‌که در این میان، قدرت سیاسی نیز در شرایط حاضر به چنین انسجامی نیاز دارد. اما باید متوجه بود که جامعه و حاکمیت می‌توانند روایت‌هایی متفاوت از این انسجام داشته و معنایی که از آن مد نظر دارند، و ذکر منشأ پیدایشش در دیدگاه این دو با هم متفاوت باشد. بنابراین انسجام دهه شصت برای جامعه و حاکمیت سیاسی به یکسان می‌تواند نوستالژیک باشد.
Toobakiani
انیمیشن‌های کارتونی دههٔ شصت را با دقت بنگرید. خانوادهٔ دکتر ارنست تجلی تلاش یک خانواده برای حفظ خود و اوج فداکاری برای نگهداشت زندگی خانوادگی است. در مهاجران نیز خانواده‌ای کوچ کرده به استرالیا در جریان تلاشی وافر برای حفظ خانواده، منازعه‌ای با زندگی در شرایط جدید، و البته تنازع میان زندگی کارگری و ثروتمندی آقای پتیبل روایت می‌شود. در معرکهٔ ایدئولوژی دههٔ شصت، معنای مخاصمهٔ پنهان با پتیبل و حتی سگ‌اش هم معنادار بود. «پسر شجاع»، «خانوادهٔ وحوش»، «مشاهیر جهان» و حتی «نیک و نیکو» هم برای کودکان معناهایی عمیق روایت می‌کردند.
Toobakiani
دنیای مدرن و پسامدرن با حکومت کردن بر قلب‌ها و ارائهٔ قهرمانانی که توده با آن‌ها هم‌ذات‌پنداری کنند سر سازگاری ندارد. دنیای جدید خیلی زود دست قهرمانان را رو می‌کند، و پیچیده‌تر از آن است که کاریزماها بتوانند مدت زیادی هالهٔ قداست لازم برای کاریزمایی شدن را حفظ کنند. کاریزماسازی با هر قالبی، خیلی زود به بن‌بست می‌رسد.
Toobakiani
خواست اصلاح‌طلبی مقوله‌ای تاکتیکی نیست. چنان نیست که صرفاً به دلیل عملکردهای کوتاه‌مدت در عرصهٔ سیاسی، وضعیت به‌گونه‌ای شود که اقبال به اصلاح‌طلبی تقویت گردد. با توجه به توسعهٔ بسیاری از مقولاتی که بر انگاره‌های اصلاح‌طلبانه تأثیر مثبت دارند (نظیر گسترش آموزش عالی در ایران)، باید انتظار داشته باشیم که انگاره‌های اصلاح‌طلبی هرچه بیشتر تقویت شوند. به این ترتیب، اصلاح‌طلبی به یک استراتژی تبدیل می‌شود و از مقولهٔ واکنش کوتاه‌مدت به وضع موجود خارج خواهد شد.
Toobakiani
می‌توان تمایزی جدی میان اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان قائل شد. اصلاح‌طلبان کنشگرانی سیاسی هستند و ممکن است تحت شرایطی حرکت‌های مختلفی داشته باشند، و به همین ترتیب ممکن است جامعه نسبت به آن‌ها واکنش‌های مختلفی نشان دهد. لیکن اقبال کم و زیاد به اصلاح‌طلبان را نمی‌توان مساوی با افت و خیز اقبال اصلاح‌طلبی تلقی کرد. به همین نسبت می‌توان تردیدهای جامعه برای قرار دادن اصلاح‌طلبان در جایگاه دارندگان قدرت سیاسی را تردیدهایی دربارهٔ کفایت و کارآمدی و نه تردید در اندیشهٔ اصلاح‌طلبی تلقی کرد. شاید بر همین مبنا بتوان گفت اصلاح‌طلبان بیش از آن‌که به بیان ایده‌ها نیازمند باشند، محتاج بیان برنامه‌ها و توانایی‌های خود برای تحقق ایده‌های‌شان هستند.
Toobakiani
عدم تعادل مرکز-پیرامون. کشور به‌طور کلی دارای یک کلانشهر بسیار بزرگ، و چهار کلانشهر دیگر است، که بخش بزرگی از جمعیت را در خود جای داده‌اند. عمده گردش مالی و سرمایهٔ انسانی، اقتصادی و سیاسی نیز در این شهرها متمرکز است. سهم برخی از استان‌ها در تولید ناخالص داخلی ناچیز است، و هر قدر به پیرامون کشور نزدیک می‌شویم سطوح توسعهٔ انسانی، اجتماعی و اقتصادی کاهش می‌یابد. همین الگو در سطح استان‌ها میان مرکز استان و بقیه شهرها تکرار شده است.
Toobakiani

حجم

۵۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۵۸ صفحه

حجم

۵۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۵۸ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰
۵۰%
تومان