بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختری که گذشته ای نداشت | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختری که گذشته ای نداشت

بریده‌هایی از کتاب دختری که گذشته ای نداشت

انتشارات:نشر البرز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۴۵ رأی
۳٫۱
(۴۵)
خانه فقط محلی برای خوابیدن نیست، بلکه جایی است که در آن باید احساس آرامش و راحتی بکنی. نه تنها خانه، بلکه شهر یا محله هم همین حکم را دارد. جایی که خاطرات زندگی‌ات ساخته و پرداخته می‌شود.
Dream
خانه فقط محلی برای خوابیدن نیست، بلکه جایی است که در آن باید احساس آرامش و راحتی بکنی. نه تنها خانه، بلکه شهر یا محله هم همین حکم را دارد. جایی که خاطرات زندگی‌ات ساخته و پرداخته می‌شود.
میمی
با هر توضیحی که می‌داد با بغض حسرتم را قورت می‌دادم که روابط خانوادگی چه شکلی است. موضوعات در یک خانواده گرم چه فرقی می‌کند!
نیومون
سرانجام هر تنبیهی و هر مجازاتی روزی تمام می‌شود.
نیومون
کنار آدم‌های بسیاری گذشتم. تنها کسانی نظرم را جلب می‌کردند که بی‌توجه به باران، دست‌های یکدیگر را گرفته یا دست روی شانه هم انداخته بودند. تصور جفت‌بودن یا وابسته بودن زندگی کسی به من همچون سایه‌ای بر زندگی‌ام سنگینی می‌کند.
میمی
داستان‌های زیادی خوانده بودم که آب گناه آدم‌ها را می‌شوید. دلم می‌خواست گناه مرا هم بشوید. هیچ راه دیگری برای بخشیدن خودم نداشتم. ریاضت می‌کشیدم، بلکه بخشوده شوم.
لونا لاوگود
خانه فقط محلی برای خوابیدن نیست، بلکه جایی است که در آن باید احساس آرامش و راحتی بکنی. نه تنها خانه، بلکه شهر یا محله هم همین حکم را دارد. جایی که خاطرات زندگی‌ات ساخته و پرداخته می‌شو
لونا لاوگود
«به خودت سخت نگیر لی! زندگی کن! یک زندگی خوب و درست و حسابی. تنها کاری که باید بکنی فقط همینه. گذشته را نمی‌تونی پاک کنی؛ اما مطمئن باش که آینده، دیکته گذشته‌ت نیست که همواره بخوای خودت را تنبیه کنی. این مشکلی را حل نمی‌کنه. به اندازه کافی خودت را سرزنش کردی.»
نیومون
زندگی‌ام پیش از حضور جولیان چقدر آسان‌تر بود. هنگامی‌که هیچ چیزی برای ناامیدی نداشتم.
نیومون
گذشته من فرصت هر شانسی را در آینده از من گرفته است.
نیومون
با هر توضیحی که می‌داد با بغض حسرتم را قورت می‌دادم که روابط خانوادگی چه شکلی است. موضوعات در یک خانواده گرم چه فرقی می‌کند!
نیومون
همیشه نگران این موضوع بودم که آیا می‌توانم یک زندگی عادی داشته باشم؟ اینکه با مردی بیرون بروم، بی‌آنکه زیر خروارها حس عذاب وجدان، که روی دوشم سنگینی می‌کرد، زجر بکشم. امید به این مسئله بعید به نظر می‌رسید؛ اما باید بختم را می‌آزمودم. جولیان بخت زندگی‌ام بود، حتی اگر لیاقت او را نداشته باشم.
نیومون
اما یک نفر مثل من، هرچقدر هم که بدبخت باشد، واقعآ نمی‌تواند گوشه‌ای از شادی را بچشد؟
نیومون
حس بدی داشتم که چرا این‌قدر زود توهم می‌زنم و زود قضاوت می‌کنم. چرا همیشه بدترین قسمت ماجرا را می‌بینم؟ این‌طوری که نمی‌شد رابطه‌ای را آغاز کرد. حالا هرچی که بود جولیان اینجا بود، چون دوست داشت که اینجا باشد. پس بهتر است این موضوع را بپذیرم و دست از این همه منفی‌بافی بردارم.
نیومون
از بس که گریه کرده‌ام، چشم‌هایم می‌سوزد.
نیومون
گفتم: «من... من دوستش دارم.» طوری این جمله را گفتم که انگار راه حل همه مشکلات است و هر چیزی جز عشق اهمیتی ندارد. «بله، اما باید فکر کنی...» «پدر! این‌طور نیست که فقط آدم بزرگ‌ها، فرد مناسب زندگی‌شان رو پیدا می‌کنند. همان‌طور که تو و مادر این کار رو کردید! و چون ما جوانیم به این معنا نیست که آدام، شخص مناسبی برای هیچ‌کس نیست.»
نیومون
لباس‌های مرتب پوشیده بودند و نشان می‌دادند که چقدر زندگی تحت سلطه آنان است.
نیومون

حجم

۲۲۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۷۶ صفحه

حجم

۲۲۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۷۶ صفحه

قیمت:
۴۶,۰۰۰
تومان