بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مثل یک دانشمند موشکی فکر کن! | طاقچه
تصویر جلد کتاب مثل یک دانشمند موشکی فکر کن!

بریده‌هایی از کتاب مثل یک دانشمند موشکی فکر کن!

نویسنده:اوزان وارول
امتیاز:
۳.۸از ۲۹ رأی
۳٫۸
(۲۹)
کودکان، به‌صورت شهودی، از حقیقتی در این عالم خبر دارند که بیشتر بزرگ‌سالان از آن خبر ندارند. آن‌ها می‌دانند تمام جهان یک بازی بزرگ و شگفت‌انگیز است.
هدی✌
پیشرفت با کشف پاسخ‌های هوشمندانه شروع نمی‌شود، بلکه با طرح سؤال‌های هوشمندانه شروع می‌شود.
pouria
چه کاری در این دنیا هست که آن‌قدر دوست داشته باشی انجام بدهی که شکست و موفقیت برایت بی‌اهمیت باشد؟»
هدی✌
برخلاف نظر عموم، پیشرفت با کشف پاسخ‌های هوشمندانه شروع نمی‌شود، بلکه با طرح سؤال‌های هوشمندانه شروع می‌شود.
روزبه افشار
یکی از نویسندگان به نام رابرتسون دیویس در این مورد می‌گوید: «چشم‌های ما فقط آن چیزی را می‌بیند که ذهن‌مان می‌خواهد.»
هدی✌
دیوید موری، که خود یکی از دانشمندان هوافضاست، می‌گوید: «زیباترین راه‌حل‌ها کمترین مؤلفه‌ها را دارند ولی می‌توانند بیشترین مشکلات را حل کنند.»[۳۹]
هدی✌
گاهی اوقات لازم است چیزهایی را که یاد گرفته‌ایم فراموش کنیم و کار را از ابتدا شروع کنیم.
هدی✌
اعضای یکی از تیم‌ها با یکی از رستوران‌های پرطرفدار محل تماس گرفتند، میزی را رزرو کردند و بعد میز را در آخرین لحظه، به کسی که همان لحظه می‌خواست از آن میز استفاده کند، فروختند. این دانشجویان ظرف دو ساعت چندصد دلار پول درآوردند که درآمد چشمگیری بود. اما اعضای تیمی که بیشترین پول را به دست آورد، برخورد متفاوتی با این مسئله کردند. آن‌ها با خود فکر کردند نه بودجهٔ پنج‌دلاری و نه مهلت دوساعته هیچ‌کدام دارایی باارزشی نیستند، بلکه مهلت سه‌دقیقه‌ای صحبت در کلاس مهم‌ترین دارایی آن‌هاست و این مهلت سه‌دقیقه‌ای را به شرکتی که می‌خواست از میان دانشجویان دانشگاه استنفورد کارمند بگیرد فروختند و ششصدوپنجاه دلار گرفتند.
روزبه افشار
بعضی از دانشجویان می‌گفتند با این پول مواد و لوازمی تهیه کردند تا با آن ماشین بشویند و پول دربیاورند، بعضی دیگر جایگاهی نصب کردند و لیموناد فروختند یا عده‌ای بلیت بخت‌آزمایی خریدند. این‌ها همان روش‌های همیشگی و معمولی است که در قدم اول به ذهن همه می‌رسد و ما را عقب نگه می‌دارد. کسانی که توانستند درآمد بیشتری کسب کنند، اصلاً از پنج دلار خود استفاده نکردند، چون متوجه شدند پنج دلار اساساً نکتهٔ انحرافی است و به هیچ دردی نمی‌خورد. لذا اصلاً آن را در نظر نگرفتند و صورت‌مسئلهٔ خود را به این ترتیب تغییر دادند: «چطور می‌توان بدون هیچ پولی کسب درآمد کرد؟»
روزبه افشار
روال‌ها همیشه نگاهی به عقب دارند و در پاسخ به مشکلات قبل به وجود آمده‌اند. اگر آن‌ها را وحی مُنزل در نظر بگیریم و نتوانیم آن‌ها را زیر سؤال ببریم، جلوی حرکت روبه‌جلوی ما را می‌گیرند و به‌مرور زمان در رگ‌وپی سازمان‌ها و شرکت‌های ما رسوب و آن‌ها را مسدود می‌کنند.
هدی✌
با روش دکارت، به‌جای این‌که دیگران بینش و اصول ما را تعیین کنند تا با استفاده از آن پیشرفت کنیم، روش کار دیگران را کاملاً رها می‌کنیم. فرض‌های موجود را رها و سعی می‌کنیم روش خودمان را پیدا کنیم، مثل کسی که در جنگل بکری راه جدیدی ایجاد می‌کند و هر چه به وجود می‌آورد محصول فکر خود اوست.
هدی✌
در مدارس، به ما یاد نمی‌دهند مشکلات را بررسی کنیم، بلکه یاد می‌دهند برای حل مشکلات راه‌حل پیدا کنیم. مسائل را به‌صورت مجموعه سؤالی به دانش‌آموزان و دانشجویان می‌دهند و آن‌ها را مجبور می‌کنند راه‌حلی برای‌شان پیدا کنند. در واقع، سؤالات را برای دانش‌آموزان مشخص می‌کنند، آن‌ها فقط باید به آن جواب بدهند و حق ندارند آن‌ها را تغییر بدهند یا بررسی انتقادی کنند
هدی✌
آلن کی می‌گوید: «بهترین راه برای پیش‌بینی آینده این است که آن را اختراع کنیم.»
هدی✌
اهداف‌مان را سطح پایین و حقیرانه تعریف نکنیم.
هدی✌
دفعهٔ بعدی که در پی حل مسئله‌ای رفتید، لحظه‌ای درنگ و کمی به این فکر کنید که شاید بهتر باشد ابتدا صورت‌مسئله را بررسی کنید. از خودتان بپرسید، آیا سؤالی که می‌پرسم سؤال درستی است؟ آیا صورت‌مسئله‌ام را درست مطرح کرده‌ام؟ اگر دیدگاهم را تغییر دهم، مسئله‌ای که با آن مواجه می‌شوم چه می‌شود؟ آیا تغییر می‌کند؟ چگونه می‌توانم به‌جای راهکار، راهبردم را تغییر بدهم؟ چطور می‌توان جعبهٔ خالی را وارونه کرد و کاربرد دیگری از آن را به کار گرفت؟ اگر در هر زمینه‌ای برعکس روش معمول عمل کنیم، چه می‌شود؟
روزبه افشار
به‌جای این‌که بگذارید دنیا افکار شما را شکل دهد، شما با افکارتان دنیا را شکل می‌دهید و به‌جای این‌که سعی کنید فکرتان را از چارچوب‌ها آزاد کنید، می‌توانید چارچوب‌ها را خم کنید تا مطابق خواسته‌های شما بشوند.
کاربر ۳۴۴۶۴۰۴
رابرت پیرسیگ می‌نویسد: «شگفت‌انگیز است که حقیقت در می‌زند و ما به او می‌گوییم برو که من سرم شلوغ است و در پی حقیقت می‌گردم و حقیقت ما را ترک می‌کند و می‌رود.»
هدی✌
کارویل و پل بگالا، داستان جالبی در مورد شکار موش و گوزن تعریف می‌کنند: «شیر می‌تواند در صحرا موش شکار کند، آن را بکشد و بخورد. اما انرژی‌ای که باید برای این کار صرف کند، از کالری حاصل از خوردن موش بیشتر است. آهو از موش بزرگ‌تر است و گرفتن آن به سرعت و قدرت بیش‌تری نیاز دارد، اما صید آن می‌تواند تا چندین روز غذای شیر را تأمین کند.»[۱۲] ناگفته پیداست این داستان درس بزرگی برای همهٔ ماست. بسیاری از ما، به‌جای شکار آهو، در پی شکار موش هستیم، چون فکر می‌کنیم هدف مطمئنی است، اما کسی که در پی شکار آهوست، توانایی تفکر به شیوهٔ دانشمندان موشکی فاتح ماه را دارد. موش همه‌جا پیدا می‌شود و گرفتنش آسان است، ولی آهو کمیاب‌تر و شکار آن سخت است
هدی✌
گالیله با تلسکوپ ضعیفی که داشت، توانست کوه‌ها و دشت‌های ماه را کشف کند، چون دوره‌های نقاشی و طراحی دیده بود و می‌دانست معنای روشنی‌ها و تاریکی‌های روی ماه چیست.
هدی✌
«بهترین راه برای پیش‌بینی آینده این است که آن را اختراع کنیم.»
Yalda

حجم

۶۱۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۷۸ صفحه

حجم

۶۱۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۷۸ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان