بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب امیرکبیر | طاقچه
تصویر جلد کتاب امیرکبیر

بریده‌هایی از کتاب امیرکبیر

نویسنده:عباس شادلو
انتشارات:نشر وزرا
امتیاز:
۴.۹از ۱۰ رأی
۴٫۹
(۱۰)
بزرگترین هدف امیر کبیر این است که از نفوذ روس و انگلیس بکاهد و مقام آنان را در انظار مردم وطنش هر چه ممکن باشد بی مقدارتر جلوه دهد...
منمشتعلعشقعلیمچکنم
اگر بیرق ایران را در بندرات خارجه بخوابانند، ما نیز بیرق ایشان را در ایران سرنگون خواهیم ساخت و اگر به فرستاده گان ایران بی احترامی شود همان بی احترامی دربارۀ وزرای مختار ایشان خواهد شد.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
توسعه بخش صنعت و کشاورزی از مهم ترین اقدامات اصلاح طلبانه امیر کبیر بود. او در این راستا بطور کلی سه جنبه اساسی را مدنظر قرار می‌داد. اول آنکه هر فرد ایرانی می‌بایست تولیدات ایرانی را مصرف کند یعنی حمایت از صنعت داخلی و دوم آنکه امیر معتقد بود باید صنایع جدید از اروپا به ایران انتقال یافته و دانش فنی تولید وارد ایران شود و توسعه یابد یعنی حمایت از توسعه تولید و فناوری صنعتی در ایران و جنبه سوم اینکه امیر در پی یافتن بازاری برای صدور کالاهای ایرانی بود و از سفرای ایران می‌خواست که تجار ایرانی در کشورهای دیگر را مورد حمایت و تشویق قرار دهند.
Hossein Zavarian
مهمترین محورهای اقدامات اصلاحی امیر عبارتند از: ۱) تقویت و ترقی قشون ۲) تأسیس دارالفنون ۳) نشر اولین روزنامه دائمی در ایران ۴) ایجاد نظم و آرامش کشور ۵) حذف القاب و مواجب درباریان ۶) اصلاح وضع مالیه ۷) توسعه و رونق صنعت و کشاورزی ۸) جلوگیری از نفوذ بیگانگان ۹) تشکیل سازمان اطلاعاتی ۱۰) مبارزه با خرافات دینی و بست نشینی ۱۱) گسترش بهداشت و درمان
منمشتعلعشقعلیمچکنم
صلابت و قاطعیت امیر در برخورد با مجرمان و خیانتکاران بود بطوری که آنان زهره ارتکاب اعمال خلاف قانون گذشته را نداشتند
منمشتعلعشقعلیمچکنم
امیر تا آن زمان که بر سر قدرت بود با آمیخته‌ای از اقدامات دیپلماتیک و نظامی سعی در کوتاه کردن دست انگلیس از قندهار و هرات داشت اما بی تدبیری، فرومایگی و وطن فروشی آقاخان نوری تلاشهای امیر را بر باد داد و انگلیس موفق شد برای همیشه افغانستان (هرات) را از ایران جدا کند
منمشتعلعشقعلیمچکنم
امیر چند ماه در کاشان به همراه شاهزاده خانم در بازداشت به سر برد و آن همسر وفادار به عنوان جلوگیری از خطر مسموم شدن امیر، همواره از تمام انواع غذاهایی که برایش می‌آورند قبلاً کمی می‌چشید.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
هنگام توقف به قم کوزه گران غلیان سفالی ساخته به حضور آوردند و سرهای گلی بر آن گذاشتند امیر فرمود که همان غلیانها را چاق کنند و در مجلس آرند و استعمال نمایند همین قدر در آنروز گفت که این غلیانهای گلی خوب چیزی است و استعمال آن دور از سلیقه نیست به همین یک سخن، روز دیگر در هیچ مجلس غلیان بلور تراش انگلیسی دیده نشد
منمشتعلعشقعلیمچکنم
مردی بود که کفایت و وطن پرستی و قدرت نفس و پاکیزه دامنی را با هم یکجا جمع داشت، یعنی به صفاتی متصف بود که یک صدر اعظم ایرانی تا آنها را نداشته باشد، نخواهد توانست کشتی مملکت را در میان این همه موانع و حوادث به سلامت به ساحل نجات برساند
منمشتعلعشقعلیمچکنم
واتسن منشی سفارت انگلیس در زمان امیر در کتاب تاریخ ایران، حس مسئولیت، پرکاری، عدالت محوری و قانونمداری، وطن پرستی، کاردانی و تطمیع ناپذیری را از مهم ترین خصوصیات اخلاقی امیر دانسته و این خصایص امیر را متمایز از دیگر هموطنان خود در آن روزگار می‌داند
منمشتعلعشقعلیمچکنم
«امیر نظام به همان اندازه پرکار بود که حس مسئولیت داشت. روزها و هفته‌ها می‌گذشت که از بام تا شام کار می‌کرد و نصیب خود را همان وظیفه مقدس می‌دانست و دشواریها و نیرنگها نیز او را از کار سست و دلسرد نمی‌ساخت.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
جای تردید نیست و اسناد و مدارک خودی و بیگانه هم مبین این امر است که در قضیه فتنه سالار ابتدا دولت انگلیس دخالت داشت و دستهای پنهانی ایادی آنها از جمله کلنل شیل از سالار حمایت می‌کردند ولی وقتی دریافتند که امیر کبیر مصمم به دفع این فتنه ولو به بهای تلف شدن بیست هزار نفر می‌باشد پیشنهاد میانجیگری کردند اما امیر زیر بار نرفت. امیر که اعتقاد داشت مداخله بیگانگان منافی شئون ملی و حیثیت دولت می‌باشد لذا به هیچ وجه حاضر نبود شورش خراسان را از طریق میانجیگری خارجیان فرو نشاند. کلنل شیل در شرحی که به عنوان پالمرستون وزیر خارجه وقت انگلیس می‌نویسد تصریح می‌نماید که: امیر حاضر است بیست هزار نفوس را قربانی کند ولی هرگز زیر بار دخالت اروپائیان نمی‌رود.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
یکی از اولین مواردی که تا حدی نمایندگان خارجی در مقابله با سیاست امیر کبیر و معاملۀ با او حساب کار خود را فهمیدند و دانستند که با مردی سروکار دارند که به هیچ وجه از سنخ حاجی میرزا آقاسی نیست در قضیۀ انقلاب خراسان و فتنۀ سالار بود. به شرحی که در داستان این قضیه سابقاً گفته‌ایم در ایام محاصرۀ مشهد نمایندگان روس و انگلیس خود را به میان انداختند تا بین سالار و امیر کار را به وجهی به مصالحه بگذرانند. امیر که این طرز خواباندن یک انقلاب داخلی را برای خود نوعی از خفت می‌شمرد زیر این بار نرفت و چون دیده بود که مداخلۀ خارجیان در کارهای ایران از حدودی که با حیثیت مملکت سازش داشته باشد گذشته جداً پیشنهاد نمایندگان دولتین را رد کرد، حتی گفت که اگر آشنا کردن مردم مشهد به وظایف شان ملتزم قتل بیست هزار نفر باشد او این حالت را بر تصرف شهر به وساطت خارجیان ترجیح می‌دهد
منمشتعلعشقعلیمچکنم
روزی وزیر مختار روس ضمن مذاکره پیرامون یک موضوع سر حدی تقاضای بی مناسبتی داشت. امیر کبیر که هیچگاه گوشش به شنیدن حرف‌های بی مورد بدهکار نبود، وقتی که مطلب را ترجمه کردم، در جواب گفت: از وزیر مختار بپرس که هیچ کشک و بادنجان خورده ای؟ وزیر مختار از این سوال تعجب کرد. گفت بگویید خیر. امیر گفت پس به وزیر مختار بگو، ما، در خانه مان یک فاطمه خانم جانی داریم که کشک بادنجان را خوب درست می‌کند. این دفعه وقتی که فاطمه خانم جان کشک بادنجان درست کرد، یک کاسه هم برای شما خواهم فرستاد تا بخورید و ببینید چقدر خوش مزه است، آی کشک و بادنجان، آی فاطمه خانم جان. وزیر مختار گفت به امیر عرض کنید خیلی ممنونم. اما در موضوع مورد گفتگوی سرحدی چه می‌فرمائید؟ برای امیر ترجمه کردم. امیر در جواب اظهار داشت به وزیر مختار بگوئید: آی کشک و بادنجان، آی فاطمه خانم جان. و همین تا بالاخره وزیر مختار همین که دید جز آی کشک بادنجان آی فاطمه خانم جان، جواب دیگری نمی‌شنود با کمال یأس از جای برخاست و تعظیم کرد و مرخصی گرفت و رفت.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
مرد خردمند هنرپیشه را عمر دوبایست در این روزگار تا به یکی تجربه آموختن در دگری تجربه بردن بکار»
Zahra
«اینکه در طول همان مدت کوتاهی که این دو معاشرت داشتند، مهد علیا با تمام قوا کوشیده بود که دل امیر کبیر را در گرو عشق خویش نگاه دارد، ولی امیر با لجاجت و سرسختی او را ملامت کرده و گفته بود که عشق آن دو شایسته نیست، چون تفاوت سنی میان آن دو زیاد است
hojjat
گفته بودند وقتی که بنا به دستور ناصر الدین شاه سربازها همه جای باغ را تحت کنترل قرار دادند و از طرفی حتی اجازه خروج زن و بچه و کلفت و نوکر و خدمه و قوم و خویش را ندادند و کسی حق نداشت در آن موقع از جای خود بجنبد در همان شبی که صبحش بنا بوده است به قتل برسد شب آخر عمر هم نماز شب می‌خوانده است.» (۱)
منمشتعلعشقعلیمچکنم
نمایندگان روس و انگلیس در تهران که بیش از اندازه مصمم به تحکیم نفوذ دولتشان در ایران بودند نمی‌توانستند کوشش امیر را در تأسیس قدرت سلطنت نیرومندی که پایه‌اش بر قانون و عدالت باشد با حسن نظر تلقی کنند از این رو همین که او خواست سوء استفادۀ آنان را در دخالت در امور ایران براندازد به مخالفت برخاستند و حال آنکه مداخلۀ آنان منافی اصول حقوق بین المللی بود.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
میرزا تقی خان امیر نظام که قصد آن داشت بطور همه جانبه ایران را در مسیر ترقیات و نظم جدید بیفکند و در تمام شئون زندگی اجتماعی و ملی مردم ایران تحولاتی عمیق پدید آورد درباره روزنامه و روزنامه نویسی و ارزش‌ها و تأثیرات شگرف سیاسی و اجتماعی آن ذهنی روشن داشت. او درباره انتشار روزنامه، به این موضوع از دو زاویه می‌اندیشید، یکی آگاه شدن دولت و دیوانیان از اوضاع و حوادث جهان و دیگر تربیت و روشن شدن ذهنی و فکری مردم و آشنا ساختن آنان به دانش و علوم جدید و احوالات کشورها.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
یکی از ارکان دولت که قولش مطابق یقین و اعتقاد و سخنش محل اعتماد است، نقل کرد که در زمان «امیر نظام» من طفل بودم و پدرم از ارکان دولت بود و میل وافری به عیش و عشرت داشت، ولی زمان صدارت «امیر نظام» در خانه نزد عیال خود قدرت استعمال بعضی مغیرات نداشت، بعد از اعدام آن وزیر بزرگ یعنی «امیر نظام» شبی دیدم وضع پدرم تغییر کرده و آب قرمزی صرف می‌کند، چون جسور و محبوب پدر بودم، پرسیدم چه می‌نوشد، جواب داد آنچه را که در صدارت امیر قدرت نوشیدن نداشتم.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
«کسی نمی‌توانست با آستین باز بیرون آید. نویسندگان حتماً جبه در دوش داشتند و سایرین که اهل قلم نبودند، جرأت نداشتند که لباس میرزایان و محترمین را برای خود اختیار کنند.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
«کسی نمی‌توانست با آستین باز بیرون آید. نویسندگان حتماً جبه در دوش داشتند و سایرین که اهل قلم نبودند، جرأت نداشتند که لباس میرزایان و محترمین را برای خود اختیار کنند.»
منمشتعلعشقعلیمچکنم
برای فریب دادن همسر امیر، یکی از زنان اندرون را به سراغ شاهزاده خانم فرستادند تا به او بگوید: «اشک از چشم پاک کند و مژده دهد که شاه با امیر بر سرمهر آمده و بناست او را یا به تهران بازگرداند و یا به کربلا بفرستد (جایی که معمولاً پناهگاه ایرانیان طرد شده از دربار است) . و شاه خلعتی برایش فرستاده که در راه است و ظرف یکی دو ساعت آینده خواهد رسید. پس بهتر است که امیر به حمام رود تا برای پوشیدن خلعت آماده باشد» . امیر که تا به حال جرأت نداشت از حریم امنیتی فراهم شده در مجاورت شاهزاده خانم دور شود، با شنیدن این خبر مسرت انگیز راضی به اجرای توصیۀ آن زن شد و برای رفتن به حمام از شاهزاده خانم جدا گشت- ولی خبر نداشت که این آخرین جدایی آنهاست و دیگر موفق به دیدار یکدیگر نخواهند شد. وقتی که امیر به حمام رسید، فراش باشی و گروه دژخیمان به سر وقتش آمدند و فرمان قتلش را ارائه دادند،
منمشتعلعشقعلیمچکنم
امیر گفت «هر که خواهد قمه ببندد اما آن کس که تیغ از غلاف بیرون آرد کی خواهد بود.» به مجرد این یک سخن هر چه در شهر نزاع می‌شد کس جرأت تیغ کشیدن از نیام نداشت، چون مردم پس از یکماه چنین دیدند، قمه بستن را ترک کردند از آنکه جرأت استعمال سیف ]شمشیر[ نداشتند و بی جهت متحمل و متقلد ]قلاده بر گردن نهادن[ این آلت بیکاره نگشتند و متدرجاً ملایمت طبع و سلامت نفس اختیار کردند.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
قائم مقام بی اندازه از این بحث خوشش می‌آید و ضمناً به محمد تقی (امیر کبیر) می‌گوید بایستی به تو جایزه بدهم. گویا قول یکعدد قلم تراش به او می‌دهد. و به او می‌گوید برایت می‌فرستم.» (۳) مأموریت میرزا عیسی قائم مقام به تبریز و نسب خانوادگی آنان موقعیت مناسبی برای پیشرفت میرزا تقی خان بوجود می‌آورد.
مهدی تمدن رستگار
با این حال چون مردی سیاست مدار بود و در رعایت عدالت و حفظ حقوق مردم و جلوگیری از تعدی و تجاوز از هر ناحیه که بود جد بلیغ داشت هرگاه می‌دید و می‌شنید که عالمی روحانی به نام دین و مذهب مانع اجرای اصول صحیحه ایست که او برای ادارۀ مملکت و مصالح عامه پیش گرفته به سختی تمام جلو او را می‌گرفت و راه نفوذ غیر مشروعش را می‌بست، به این معنی که امیر نمی‌خواست که در مقابل قدرت و دولت قدرتی دیگر قد علم کند تا هر وقت اراده کرد با برانگیختن مردم و بهانه ساختن مصلحت دین دولت را از کار بازدارد.
Hossein Zavarian
اصولاً باید گفت که در ایران، بطور کلی هیچگاه مسئلۀ ندامت مطرح نیست و پس از انجام این گونه اعمال ننگین نیز هیچگونه تشویش و اضطرابی در مرتکبین آن دیده نمی‌شود. و شاید به همین خاطر است که خودکشی و یا اختلالات روانی خیلی به ندرت در بین ایرانیها مشاهده می‌شود.» (۳۱)
Hossein Zavarian
دکتر پولاک می‌نویسد: «میرزا آقاخان صدر اعظم تازه، مرد محیل و دسیسه باز بی بدلی است و اساساً با کلیه اصلاحات امیر نظام خاصه تأسیسات او سخت مخالف بود و سعی داشت که از ایجاد مدرسه‌ای که امیر می‌خواست به ترتیب اروپائی باز کند جلوگیری نماید. شاه با نظر میرزا آقاخان و سفیر انگلیس موافقت نکرد و نخواست که کارهای معلم و نیکخواه قدیمی خود را تباه نماید.» (۱۶)
منمشتعلعشقعلیمچکنم
آنها وقتی ببینند صدراعظم شاه خودش را می ترساند، و به سردار مملکت که در جنگ است کمک نمی رساند تا اصفهان را هم می خواهند.
منمشتعلعشقعلیمچکنم
تقریباً در تمام منابع کیفیت به سلطنت رسیدن ناصر الدین شاه با مساعدت امیر کبیر بطور یکسان ذکر شده
Hossein Zavarian

حجم

۲۵۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۲۵۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
تومان