بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب قطره های معلق باران | طاقچه
تصویر جلد کتاب قطره های معلق باران

بریده‌هایی از کتاب قطره های معلق باران

گردآورنده:کنت رگسروت
انتشارات:نشر مشکی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۲از ۵ رأی
۳٫۲
(۵)
در کوه‌های پاییزی برگ‌های رنگین فرو می‌ریزند آه اگر می‌شد آن‌ها را بازگردانم می‌توانستم او را ببینم هنوز.
Bibliophilia
گمان می‌کردم آدم شجاعی هستم، آستین‌هایم از اشک خیس‌اند.
Bibliophilia
یک‌روز صبح هم‌چون پرنده‌ای پرید و رفت با شال‌های سپید مرگ حالا وقتی بچه‌ای که در خاطره برجای نهاده می‌گرید و او را می‌خواهد، نابلد در آغوشش می‌گیرم و چیزی ندارم به او بدهم. در تختخوابمان بالش‌هایمان هنوز کنار هم‌اند همان‌طور که زمانی می‌خوابیدیم.
Bibliophilia
بر دشت‌های بهاری مِه پراکنده می‌شود. دلم گرفته است وقتی سایه‌های غروب گرد می‌آیند، بلبلی آواز می‌خواند در پردۀ مرثیه‌ای انگار.
Bibliophilia

حجم

۲۰۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۲۰۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان