جملات زیبای کتاب کوهستان | طاقچه
تصویر جلد کتاب کوهستان

بریده‌هایی از کتاب کوهستان

نویسنده:علی حسینی
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۲.۰از ۲ رأی
۲٫۰
(۲)
خب امروز هم طی می‌شود در نبود عشق در نبود آزادی و در نبود هر چیز که رنگی از شادمانی و رؤیا دارد. تنها عنصر مقاوم منم.
Sheyda Shojaei
سرانجام همدیگر را می‌بخشیم و آهسته می‌گوییم: تمام شد! این زندگیِ طولانی تمام شد!
Atena
آه عزیز! سرانجام می‌میریم ــ در بهار یا زمستان ـ و عناصر کوچک‌مان را به گل‌ها هدیه می‌کنیم و رنج‌ها از ما بیرون می‌روند؛ سرانجام همدیگر را می‌بخشیم و آهسته می‌گوییم: تمام شد! این زندگیِ طولانی تمام شد!
Sheyda Shojaei
مرا ببخش عزیزم که این‌گونه استوارم و در نبود تو در هم نمی‌شکنم و در تاریکی این سرزمین در هم نمی‌شکنم. باد می‌آید باد شهریور که فرونشاندم اما زبانه می‌گیرم. این خاصیت آتش است که نمی‌میرد که دیر می‌میرد!
Sheyda Shojaei
امروز زیبایم همان‌قدر که چهره در دم مرگ زیباست
bud
در شکست‌ها آدم‌ها بی‌قراری‌های عجیبی دارند؛ یکی ناخن‌هایش را می‌جَوَد یکی پیاده گز می‌کند و یکی با زندگی کنار می‌آید و نامرئی می‌شود. چه خوب است که نیستی و این‌همه ویرانی را نمی‌بینی.
Sheyda Shojaei
زندگی چه‌قدر می‌تواند ظالم باشد که یک زن زیبا را بگیرد و مشتی تخته‌پاره را به ساحل برگرداند؟
Sheyda Shojaei
نور را بینداز بر قسمت تاریک وجودم بگو چه می‌بینی! تنها مردی که در وسط اتوبان ایستاده و فریاد می‌زند «زیرم بگیرید.»
Sheyda Shojaei
خب امروز هم طی می‌شود در نبود عشق در نبود آزادی و در نبود هر چیز که رنگی از شادمانی و رؤیا دارد. تنها عنصر مقاوم منم. می‌توانی بیایی و بر شانه‌هایم لاله‌های واژگون بکاری بس که بکر و کوهستانی هستم.
bud
گویی که حلقه‌های دود از حنجره‌ام بیرون بزند غولی در درون داشته باشم و نام من آه باشد.
bud
حالا می‌توانم دوباره بیایم تا در قلبم، خنجر فروکنی و خونِ فقیر من را بر برف‌ها بپاشی.
bud
خب امروز هم طی می‌شود در نبود عشق در نبود آزادی و در نبود هر چیز که رنگی از شادمانی و رؤیا دارد. تنها عنصر مقاوم منم. می‌توانی بیایی و بر شانه‌هایم لاله‌های واژگون بکاری بس که بکر و کوهستانی هستم.
Atena
عجیب است که آدمی در نبود یک تن که به ساقهٔ پیچک‌ها می‌ماند این‌گونه تقلا می‌کند این‌گونه سنگین است در خود و به اعماق فرومی‌رود.
Atena
که این سرزمین جز آن‌که نَفَسَت را می‌گیرد عشق را هم از قلبِ تکه‌تکه‌ات می‌گیرد و چیزی جز اندوه و ملال و چیزی جز سرخوردگی دل‌شکستگی و درخودپیچیدگی به تو پس نمی‌دهد.
Sheyda Shojaei
شب همه‌چیز را تشدید می‌کند از پنجره به اتاقت می‌آید و اندام‌های حیاتی‌ات را جابه‌جا می‌کند. چه می‌کنی؟ صبح که از خواب برمی‌خیزی چه می‌کنی؟ با تنهایی گم‌شده‌ات چه می‌کنی؟
Sheyda Shojaei
بیهوده در خیالات خود گشتن و بیهودگی و تشویش را از خانه بردن و به خانه برگرداندن این‌ها گلوی آدم را می‌فشارد.
Sheyda Shojaei
این‌که پدران همیشه خسته‌اند از درد دیدن خستگی پدر کم نمی‌کند.
Sheyda Shojaei
می‌بینم پدر با امواج آمده بر صخره‌ها کوبیده شده و آب‌ها الوارهایش را با خود می‌برند، آن‌چه از پدر به ساحل می‌رسد پس از شصت سال، گونه‌ای منحصربه‌فرد از رنج و درخودفرورفتگی‌ست.
Sheyda Shojaei
باید چه می‌کردم تا معتاد ویران کردن خود نباشم؟
Sheyda Shojaei
به چیزی حسرت نمی‌برم و به خودم حق می‌دهم زندگی را از میانه آغاز کنم و در میانه جمجمه‌ام را بر سنگ‌های رودخانه بکوبم اگر این‌گونه نباشم از یادم می‌رود انسان همیشه مستعد ویران کردن خودش است و چه اتفاقات هولناکی می‌تواند در بیست و چهار ساعت شبانه‌روز بیفتد.
Sheyda Shojaei
آدمی باد است و به هر سوی می‌رود و از زندگی می‌گریزد.
Sheyda Shojaei
زندگی این‌طور نیست که جایی از تنت را فشار دهند و تنظیمات اولیه‌ات برگردد. زندگی این‌طور نیست که تراشه‌ای کوچک در تنت بگذارند و دوباره دوست بداری
Sheyda Shojaei

حجم

۴۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۴۴٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۶۰%
تومان