بریدههایی از کتاب خرد شکست
۴٫۰
(۳۱)
نیاز نیست فوراً حالتان بهتر شود.
bud
شکست همهٔ ما را پیوند میدهد و ما را انسان میسازد.
سمانه
«خیلی طول کشید بفهمم که نمیتوانم دیگران را تغییر دهم و در واقع نمیتوانم دیگران را کنترل کنم. من کارهای آنها را کنترل نمیکنم. فقط میتوانم خودم را کنترل کنم.»
parisa
«نیاز نیست بهترین باشی، فقط نهایت تلاشت را بکن.»
میبل، ستارهٔ پاپ
ASMA
«لحظهای که ترس از شکست را رها کنید، بیشتر گل میزنید.»
انیولا آلوکو، فوتبالیست سابق تیم زنان انگلیس
ASMA
خوشبینی میتواند به شما انگیزهٔ لازم برای انجام کارهایی را دهد که ممکن است از آنها پروا داشته باشید. حرف من این است که همهٔ اینها مستلزم تلاشی بسیار بیشتر از صحبت با خود در آینه یا جمعآوری نقلقولهای شبه فلسفی از پینترست است. به نظر من، عضلات ذهنمان درست به اندازهٔ عضلات جسم نیاز به تمرین دارند.
احسان رضاپور
اگر یاد بگیریم که با کاستیهایمان زندگی کنیم (و حتی به آنها افتخار کنیم) میتوانیم شاد باشیم. نیاز نیست همیشه آنها را از بین ببریم یا برای ناپدیدکردنشان چیزی بخریم.
سمانه
«نیاز نیست بهترین باشی، فقط نهایت تلاشت را بکن.»
سمانه
هر هفته، قبل از ضبط، از مهمانم میخواهم که به سه «شکست» فکر کند. فرقی نمیکند برجسته، مضحک، عمیق یا سطحی باشد؛ مهم این است که مهمان بتواند راجع به موضوعی که انتخاب میکند راحت صحبت کند و دربارهٔ آنچه از این شکستها یاد گرفته است تعمق کند.
هدف این است که باعث شویم شنوندههایی که از شکستخوردن در زندگیشان میترسند کمتر احساس تنهایی کنند و همچنین خاطرجمع شوند که میتوانند به آن طرفِ قضیه امید داشته باشند. فرض ما بر این است که اگر بفهمیم چطور شکست میخوریم، در واقع میتوانیم بفهمیم چطور بهتر موفق شویم.
احسان رضاپور
در این سیارهٔ حاصلخیز، بینظیر، وسیع و کامل هیچچیز وجود ندارد که بتواند ما را برای همیشه از شکست حفظ کند. واقعاً نیست. آرزویی نظیر این مثل آرزوی حذف اکسیژن است. یا چیز دیگری که مانند حقیقتی وجود دارد در نظر بگیرید: مثل چای کیسهای یا بند کفش. زندگی با ترس از چای کیسهای یا بند کفش بیمعنی است، همانطور که زندگی با ترس از شکست بیمعنی است.
سمانه
«خیلی طول کشید بفهمم که نمیتوانم دیگران را تغییر دهم و در واقع نمیتوانم دیگران را کنترل کنم. من کارهای آنها را کنترل نمیکنم. فقط میتوانم خودم را کنترل کنم.»
تارا وستوور، نویسنده
ASMA
نمیشود صرفاً با قدرت تفکر خوشحالی را خلق کرد. به ما یاد دادهاند که شادی را بهعنوان هدف نهایی دنبال کنیم. اما شادی، لزوماً، گذراست و درک آن تنها در تضاد با احساساتِ ناخوشایند دیگر ممکن است.
پرنیان
«نگرانی دربارهٔ اینکه آیا همهچیز دارد خراب میشود یا نه بیفایده است. آنچه باید به آن فکر کنید این است که: "خب، تنها کاری که میتونم بکنم بهترین کاریه که میتونم بکنم، باید آن را به نحوی که فکر میکنم انجام بدم و ببینیم در نهایت چی میشه"...
شکست بخشی از فرایند رسیدن به جایی است که باید باشید.»
سمانه
دنیا نسبت به کسانی که جای پای مطمئنی ندارند نامهربانتر است.
مریم
«نگرانی دربارهٔ اینکه آیا همهچیز دارد خراب میشود یا نه بیفایده است. آنچه باید به آن فکر کنید این است که: "خب، تنها کاری که میتونم بکنم بهترین کاریه که میتونم بکنم، باید آن را به نحوی که فکر میکنم انجام بدم و ببینیم در نهایت چی میشه"...
شکست بخشی از فرایند رسیدن به جایی است که باید باشید.»
اندی مکناب، نویسنده و سرباز سابق اسایاس
ASMA
فرض ما بر این است که اگر بفهمیم چطور شکست میخوریم، در واقع میتوانیم بفهمیم چطور بهتر موفق شویم.
A.dokhanian
وقتی شکست را ننگ ندانیم، دیگر نمیتواند به ما آسیب بزند.
A.dokhanian
زندگی ترکیبی از نور و ظلمت است و نمیتوانیم فراز را کاملاً درک کنیم مگر اینکه معنای زندگی در نشیب را هم چشیده باشیم. اما یک قدم پا را فراتر میگذارم و میگویم با تصمیم به یادگیری از شکست، انتظاراتمان از موفقیت هم تعریفی تازه پیدا میکند. اکنون موفقیت برای من به این معناست که بتوانم واقعیترین و کاملترین تجلیِ خودم در تمام حوزههای زندگیام باشم و در عین حال پیوندهای قویتر، مفیدتر و گستردهتری با انسانهای دیگر ایجاد کنم.
کاربر ۲۱۱۳۵۰۶
«اشتباهات، هرچه باشند، پایههای حقیقتاند و اگر انسانی ذات چیزی را نمیشناسد، حداقل به معلوماتش اضافه میشود اگر بداند ذاتش چه نیست.»
کارل یونگ، روانکاو
ASMA
«آوردنِ شکستهایم روی کاغذ یا حتی حرفزدن دربارهشان آنها را از بین نمیبرد و آنها همچنان وجود دارند. اما باعث میشود بفهمم که دنیا به آخرنرسیده است و برعکس، احتمالاً نتایج خوبی هم داشته است.»
نایجل اسلیتر، آشپز و نویسنده
ASMA
«بیشتر وقتها به این دلیل خیلی غمگین میشیم که داریم از پذیرش شرایط خودداری میکنیم. هر وقت از پذیرش شرایط خودداری کنیم، اونوقت طبیعیه که خیلی غمگین بشیم. هنر اینه که چطور ذهنمون رو تغییر بدیم و سعی کنیم شرایط رو همونطور که هست بپذیریم. ما شکست میخوریم. سؤال اینه که آیا میتونیم با سربلندی شکست بخوریم و همچنین آیا میتونیم چیزی از اون تجربه یاد بگیریم یا نه.»
میومیو
اگر در دههٔ خاص خودتان احساس سردرگمی میکنید و حس میکنید آن کاری را که باید بکنید انجام نمیدهید یا دیگران بیشتر، بهتر و سریعتر از شما به موفقیت میرسند، حالا خیالتان راحت باشد که تنها نیستید. اکثر ما احساسی مشابه داریم. به شما قول میدهم: صرفاً با گذراندنِ این دهه، درسهایی ارزشمند دربارهٔ خودتان یاد میگیرید. آلوی آبدار در آیندهای نزدیک در انتظار شماست.
کاربر ۴۹۳۲۲۹۷
شکست حقیقتی است و مثل اکسیژن وجود دارد. نمیتوانید آرزو کنید اکسیژن نباشد یا سعی کنید در زندگی از آن اجتناب کنید، چون چنین چیزی مسخره و غیرممکن است. اکسیژن لازمهٔ بقای ما و شکست هم، در نوع خودش، همینطور است. شکست میتواند به ما فرصت یادگیری دهد، اگر به آن اجازه دهیم.
Tasnim:)
مردم به دلیلی وارد زندگیتان میشوند. دلیل ارتباط آنها با شما این است که به شما چیزی یاد بدهند که نیاز دارید بدانید. وقتی این درس داده شد، گاهی شخص مورد نظر میرود؛ یا خودتان به این نتیجه میرسید که زمانش رسیده است به فصلی خاص خاتمه دهید.
Tasnim:)
همین عملِ سادهٔ بودن، خود بهطور اساسی، ما را با دیگران پیوند میدهد، چون دیگر خودمان را زیر تلاشی مداوم برای «بهتر» بودن از خودِ واقعیمان پنهان و تظاهر نمیکنیم.
پرنیان
میتوانیم شکست بخوریم، اما همچنان آرامش داشته باشیم. میتوانیم باور داشته باشیم که همهچیز به بهترین شکل پیش میرود در حالی که همچنین با این حقیقت کنار بیاییم که درک ما از جهان کامل نیست و هرچه که پیش بیاید اگر روی قدرتمان، انعطافپذیری و پذیرش شکستمان کار کنیم، همهچیز روبهراه یا در واقع بیشتر از روبهراه خواهد شد. انسانهایی کاملاً تحققیافته خواهیم بود که درک میکنند زندگی نه کاملاً خوب است و نه کاملاً بد، بلکه مجموعهای شگفتانگیز است از هزاران تجربهٔ مختلف که میتوانیم بکوشیم تا با وقار به طور مساوی با آنها روبهرو شویم. تمام این تجربیات چیزی ارزشمند به ما یاد میدهند.
کاربر ۲۱۱۳۵۰۶
«شخصیترین چیز، عمومیترین چیزه.»
parisa
جودت زمانی را مثال زد که با دخترش آیه مشاجره کرده بود، سپس محل را ترک کرده بود؛ «و اولین چیزی که به مغزم اومد این بود که "آیه دیگه من رو دوست نداره." ناگهان وسط خیابون وایستادم و گفتم "الان چی گفتی؟ چطور میتونی چنین چیز ناراحتکنندهای رو از خودت دربیاری؟ این رو از کجا آوردی مغز؟ چرا این رو به من میگی؟ مدرکی برای این چیزی که میگی داری؟" اساساً، اگه مغزمون رو آزاد بذاریم، آیا واقعاً قابل اطمینانه؟ یا ما رو به جاهایی میبره که غمگین میشیم و باعث میشه بدون هیچ دلیلی رنج بکشیم؟»
کاربر ۴۹۳۲۲۹۷
چطور است به جای برنامهریزی برای نسخهٔ آیندهٔ خودتان که وجود ندارد، به خودِ فعلیتان توجه کنید؛ خودی که وجود دارد؟
نیکو
صلح با شکست برای من به این معنی است که پشیمانیهایم بسیار معدود است
محمد شکاری
حجم
۱۶۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۶۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۱,۷۰۰۷۰%
تومان