
بریدههایی از کتاب عقل در برابر جنون
نویسنده:آدام فیلیپس
مترجم:سیدعباس سیدین
ویراستار:ساقی جهانشاهی قاجار
انتشارات:پندار تابان
دستهبندی:
امتیاز
۳.۴از ۴۱ رأی
۳٫۴
(۴۱)
دیوانه بودن میتواند به معنای ادای دیوانه بودن درآوردن باشد، اما عاقلبودن نمیتواند به معنای ادای عاقلبودن درآوردن باشد.
MahShid Pourhosein
عاقل بودن یعنی به رسمیت شناختن سردرگمی خود،
زینب دهقانی
چه چیز خانوادههای بهاصطلاح نرمال، نرمال است وقتی آدمها دارند در چنین خانوادههایی دیوانه میشوند؟
Juror #8
عاقل بودن یعنی به رسمیت شناختن سردرگمی خود، که نیازی نیست برای پنهان کردن آن دست به دامان دیوانگی بشویم.
Saba_Radmehr
برای ضدروانپزشکیها و البته برای بسیاری از هنرمندان معاصر، آنچه دیوانگی نامیده میشد، صرفاً بازگشت تمامی پیچیدگیها بود، بازگشت تمامی آن اضطرارها و ظرافتهای آدمیزاد که آن بهاصطلاح سلامت عقل (و ظاهراً حرفهٔ روانپزشکی بهطورکلی) میخواسته کنارشان بگذارد.
Juror #8
نرمالبودن امر نرمالی نیست. درست همان چیزهایی که ما بهعنوان نشانههای نرمالبودن میشناختیم؛ مثل معقولبودن، متعادلبودن، توجه ویژه به دیگران داشتن و از این قبیل، همان چیزهایی بودند که ما را از خودمان و دیگران دور و با آنها غریبه میکردند.
Juror #8
تأکید لینگ بر این است که ما باید حرف خودمان را بزنیم، نه اینکه سعی کنیم سازگار شویم. کمتر باید مؤدب و سربهزیر باشیم.
پویا پانا
دیوانه بودن میتواند به معنای ادای دیوانه بودن درآوردن باشد، اما عاقلبودن نمیتواند به معنای ادای عاقلبودن درآوردن باشد.
Juror #8
دیوانه به گونهای حرف میزند که ما نمیفهمیم، اما این باعث میشود فکر کنیم او چیزی میداند که ما نمیدانیم. دیوانه میتواند همزمان خام و بهطرزی غیرعادی هوشمند بهنظر برسد.
Juror #8
«در زمانهای زندگی میکنیم که دیدگاهها دارند عوض میشوند و بنیانها به لرزه افتادهاند... در چنین شرایطی همهٔ ما دلایلی برای ترس و عدم اطمینان داریم. وقتی بنیان غایی دنیای ما زیر سؤال میرود، دنبال پناهگاه میگردیم. با دستپاچگی خودمان را با نقشها و جایگاهها و هویتها و روابط بینفردی مشغول میکنیم... من میخواهم به آن تجربههای متعالی که گاهی از دل روانپریشی بیرون میآیند، دست پیدا کنم؛ به آن تجربههای امر مقدس که چشمهٔ زندهٔ ادیاناند».
Juror #8
آدمهایی که معمولاً مایلیم دیوانه بنامیم شاید چیزی برای گفتن دارند، شاید راهی برای ارائه یا حتی تقدس چیزها دارند که عاقل از آنها در هراس است.
Juror #8
عاقلبودن بهروشنی کلمهای است که ما تا وقتی مجبور نباشیم تعریفش کنیم، خیلی راحت آن را بهکار میبریم.
مهدی
عاقلبودن در عوض، اینطور پیش چشممان زنده نیست: درامی ندارد. آدم عاقل، برخلاف شخصیتهای «خوب» ادبیات، دیالوگ بهیادماندنی ندارد. انگار چندان واقعی نیست. به فرض که بتوانیم تجسمی از آدم عاقل داشته باشیم، باز هم چیز برجستهای نیست که به چشممان بیاید، تخت و یکنواخت است.
ائمه
(بایرون در نامهای مینویسد؛ «آدمی بیش از دیگران به خودش دروغ میگوید»).
پویا پانا
امروز عاقلانه این است که همه چیز را از یک زاویه نبینیم که برای شروع بحث بگوییم هر کس از زاویهٔ دید خودش درست است؛ باید این را مسلم بدانیم که هر کس خیلی بیشتر از آنچهنظر میرسد سردرگم است. هر جا به دنبال درمان تند و سریع سردرگمی بودهایم آشوب بهپا شده است. فرد عاقل باور دارد که تصدیق و به رسمیت شناختن سردرگمی یک فضیلت است و تحقیر دیگری بدترین کاری است که میتوانیم انجام دهیم.
پویا پانا
دیوانگی غالباً در نکتهپردازی چنان راست به نشانه میزند که بدان خوبی در امکان هوش و سلامت عقل نیست.
Juror #8
دیوانه که با ابهامهای «پرمغز» زبانش تک افتاده، آنچه کم دارد درک جمع و اجتماع است. عاقل هم ظاهراً نوعی پیچیدگی را کم دارد، اما در عرصهٔ ادراکهای مشترک با نوعی راحتی نسبی زندگی میکند.
Juror #8
اگرچه دیوانگی امروز بیش از همیشه ما را وحشتزده کرده _یا شاید درست به همین دلیل_ نتوانستهایم روایتی قانعکننده ارائه کنیم که عاقلبودن ممکن است چطور چیزی باشد؛ و چرا هنوز میتواند برایمان مهم باشد. این کتاب تلاشی است برای اینکه دوباره بحثمان را آغاز کنیم.
مهدی
جانسون و لینگ هر دو بر این توافق دارند که برخی حالتهای ذهن از بعضی دیگر سالمترند (جانسون صحیح و سالم را بهعنوان مترادف «عاقل» آورده است). اما عاقلبودن چه نوع سلامتیای است؟ و چه نوع سلامت ذهنیای مطلوب است؟ و شاید بالاتر از همه باید بپرسیم میتوانیم ذهن را چیزی تصور کنیم که قادر است صحیح و سالم باشد؟
مهدی
هیچ تلاشی برای تدوین تاریخ عاقلبودن انجام نشده و هیچ متخصص حرفهای در این زمینه وجود ندارد یا حتی هیچ شاعر عاقلی. در سنت غربی روایتهای متعددی از زندگی خوب و مؤمنانه وجود دارد و امروزه بیش از گذشته دربارهٔ زندگی سالم. اما زندگی با سلامت عقل هیچوقت جایگاهی در این مجموعهٔ پهناور آثار آموزشی در زمینهٔ بهبود فردی –چه رسمی و چه غیررسمی_ که بهطور سنتی شامل آن بوده، پیدا نکرده است.
مهدی
یکی از تمهای تکرارشوندهٔ تفکر دربارهٔ تاریخ سلامت عقل، همین شک مکرر است که نکند دیوانه و عاقل چیز مشترک پنهانی داشته باشند؛ نکند این دو در این خصومت ظاهری همدست هستند و بیش از آن چیزی که هر کدام حاضرند بپذیرند به هم مرتبطاند.
مهدی
آنچه بهعنوان عقل سلیم از آن یاد میکنیم، نوعی عاقلبودن هرروزه است که مسلم میدانیم؛ گویی چیز مشترکی در درون همهٔ ما وجود دارد که چنانچه از آن پیروی کنیم، سلامت عقل پیروز میشود. اما امروزه برای خیلیها عقل سلیم و کل ایدهٔ عاقلبودن عادی و دردسترسی که در پی آن میآید، بسیار مبهم است.
مهدی
بهندرت خبری از زرقوبرق دادن به دیوانگی بود؛ منظورم ارتقای دیوانگی به نوعی الهام و وحی است، بهعنوان اعتراضی سیاسی و بهعنوان سطح بالاتری از عاقل بودن. طرفداران جنبش ضدروانپزشکی سالهای ۱۹۶۰ با تعهد و میلشان به گروهها و اجتماعات درمانی بهجای بیمارستانهای روانی و درکشان از بیماری روانی بهعنوان بحران وجودی بهجای تمارض یا اختلالی عصبشناختی، دیوانگی را تلاشی برای رسیدن به اصالت فردی میدیدند
ائمه
عقل همواره در برابر جنون مهجور مانده است. در ستایش دیوانگی، در توصیف دیوانگان، دربارهٔ نشانههای جنون بارها و بارها نوشته و گفتهاند اما خیلی کم خوانده و شنیدهایم از عقل و اینکه عاقل کیست و عاقلی کردن چگونه است.
Saba_Radmehr
نویسنده ابتدا از همین تعریف و توصیف عاقل و دیوانه آغاز میکند؛ اینکه عاقل بودن، برخلاف جنون و دیوانگی، آدمها را ترغیب نمیکند که دربارهاش بگویند و بنویسند؛ اینکه هیج روایتی از چگونگی یک زندگی عاقلانه یا تمایز زندگی عاقلانه با زندگی شاد یا موفق وجود ندارد؛ اینکه چطور مجذوب دیوانگی میشویم. بعد به حضور عقل در زمینههای مختلف زندگی میرسد؛ اینکه پرورش فرزند عاقل، زندگی عاطفی عاقلانه یا حتی رویکرد عاقلانه به پول چیست. و در نهایت دستمان را میگیرد و ترغیبمان میکند عاقل بودن را انتخاب کنیم، حالا که آن را شناختهایم.
Saba_Radmehr
(جلب و جستوجوی توجه یکی از مطمئنترین نشانههای زندگی است که آن را امید مینامیم.)
ائمه
این دنیای فسادآور، خودِ سلامت عقل بهعنوان یک مفهوم را فاسد کرده است.
پویا پانا
عاقلبودن در واقع یک بیماری روحی است؛ همانطور که کیرکگارد گفته بود ناامیدترین آدم اصلاً ناامیدکننده نیست،
پویا پانا
عاقل خلق میکند و دیوانه فقط رنج میکشد.
پویا پانا
داوکینز اینطور فرض میکند که ما امیدهای زندگیمان را به عاقلبودنمان گره میزنیم، و سلامت عقل وابسته به این است که آن امیدهای زندگی را به چه بسته باشیم.
پویا پانا
حجم
۱۶۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۶۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۶۷,۰۰۰
تومان