جملات زیبای کتاب گوزن در بوران شدید | طاقچه
تصویر جلد کتاب گوزن در بوران شدید

بریده‌هایی از کتاب گوزن در بوران شدید

نویسنده:آرش شفاعی
انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر
از شهرهای جهان یکی عطر آویشن و گل‌پر می‌پراکنَد بقیه باری به‌هرجهت نقشه را پرکرده‌اند یک‌روز خدا حوصله داشت آشپزخانهٔ تو را آفرید بعد جهان را کامل کرد.
بخشی
برادر من بودی پیش از اینکه کلاغ چیزی به تو بیاموزد.
نرگس خیرالهی
فالگیران دستمان را خواندند و هیچ نگفتند چه بگویند؟ به چه‌کار آمدیم؟ آمدیم و رفتیم و تنها زمین را پر کردیم کف دستمان درّه‌ای بود که عمری در آن دست‌وپا زدیم.
بخشی
هی در بساطم هست که روی دستم باد کرده است
f. ghasemi
آهی در بساطم هست که روی دستم باد کرده است
f. ghasemi
شعر گفته بودم برای زنی و منتظر بودم سم به‌تدریج تأثیر کند.
نرگس خیرالهی
و پیراهنم عطر تو را رها نمی‌کرد.
نرگس خیرالهی
با میخ و درفش بر پوستم نوشتند: «اعتراف می‌کنم که خوشبختم» من که یک عمر حبسیه گفته بودم
نرگس خیرالهی
بخشنده بودی همان‌قدرکه بیست بخش‌پذیر است بر پنج
نرگس خیرالهی
شعر گفتن آدم را آرام می‌کند مثل تماشای مردگان در عکس‌های خانوادگی.
نرگس خیرالهی
پکی زد به سیگارش پیرمرد ماهیگیر: «دریا ساعتی بعد آرام است، چون قلب آدمی پس از گریستن»
نرگس خیرالهی
تو آمده بودی صدایم زدی و اسمم شفاف شد آن‌قدرکه خودت را در آن تماشا کردی، شکلِ مخصوصِ لب‌هایت را که مخصوص لب‌های تو بود
نرگس خیرالهی
می‌خواهمت آن‌چنان‌که مردی چهارشانه با سبیل‌های خاکستری دلش تنگ می‌شود برای مادرش می‌خواهمت آن‌چنان‌که در جلسه‌ای رسمی مردانی جدّی گاهی تلفن‌هایشان زنگ می‌زند و با لبخند از اتاق خارج می‌شوند.
نرگس خیرالهی

حجم

۵۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۰۳ صفحه

حجم

۵۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۰۳ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان