جملات زیبای کتاب گوزن در بوران شدید | طاقچه
تصویر جلد کتاب گوزن در بوران شدید

بریده‌هایی از کتاب گوزن در بوران شدید

نویسنده:آرش شفاعی
انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر
از شهرهای جهان یکی عطر آویشن و گل‌پر می‌پراکنَد بقیه باری به‌هرجهت نقشه را پرکرده‌اند یک‌روز خدا حوصله داشت آشپزخانهٔ تو را آفرید بعد جهان را کامل کرد.
بخشی
برادر من بودی پیش از اینکه کلاغ چیزی به تو بیاموزد.
Narcissuse
فالگیران دستمان را خواندند و هیچ نگفتند چه بگویند؟ به چه‌کار آمدیم؟ آمدیم و رفتیم و تنها زمین را پر کردیم کف دستمان درّه‌ای بود که عمری در آن دست‌وپا زدیم.
بخشی
هی در بساطم هست که روی دستم باد کرده است
f. ghasemi
آهی در بساطم هست که روی دستم باد کرده است
f. ghasemi
شعر گفته بودم برای زنی و منتظر بودم سم به‌تدریج تأثیر کند.
Narcissuse
و پیراهنم عطر تو را رها نمی‌کرد.
Narcissuse
با میخ و درفش بر پوستم نوشتند: «اعتراف می‌کنم که خوشبختم» من که یک عمر حبسیه گفته بودم
Narcissuse
بخشنده بودی همان‌قدرکه بیست بخش‌پذیر است بر پنج
Narcissuse
شعر گفتن آدم را آرام می‌کند مثل تماشای مردگان در عکس‌های خانوادگی.
Narcissuse
پکی زد به سیگارش پیرمرد ماهیگیر: «دریا ساعتی بعد آرام است، چون قلب آدمی پس از گریستن»
Narcissuse
تو آمده بودی صدایم زدی و اسمم شفاف شد آن‌قدرکه خودت را در آن تماشا کردی، شکلِ مخصوصِ لب‌هایت را که مخصوص لب‌های تو بود
Narcissuse
می‌خواهمت آن‌چنان‌که مردی چهارشانه با سبیل‌های خاکستری دلش تنگ می‌شود برای مادرش می‌خواهمت آن‌چنان‌که در جلسه‌ای رسمی مردانی جدّی گاهی تلفن‌هایشان زنگ می‌زند و با لبخند از اتاق خارج می‌شوند.
Narcissuse

حجم

۵۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۰۳ صفحه

حجم

۵۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۰۳ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان