بریدههایی از کتاب خدا کند تو بیایی
۴٫۵
(۱۱)
آنگاه که جبرئیل (علیه السلام) مصیبت عاشورای تو را بیان کرد، آدم سیر گریست و تازه پی به راز «إِنّی اَعْلَم ما لا تَعْلَمُونَ» خداوند برد.
باری این گریه دست ما نیست. اختیار اشک در این مصیبت با ما نیست. ما برای ثواب گریه نمیکنیم، چه کس میتواند برای ثواب گریه کند؟ گریه کردن بال بسته میخواهد، گریه کردن دل شکسته میطلبد، ما دق میکنیم اگر برای تو گریه نکنیم.
دل ما از سنگ هم که باشد در مصیبت تو، نه میشکند که خون میشود؛ کدام سنگ را روز عاشورا از زمین برداشتند و دلش را خونین ندیدند؟
دل ما چگونه خون نباشد از این مصیبت جان سوز؟!
Book lover 19
در قیامت والاترین مؤمنین که در تب و تاب دیدار خداوندی میسوزند و از او تقاضای دیدار میکنند، برقی میدرخشد، نوری متجلی میشود که همگان را سالیان دراز بیخویش و بیهوش میکند و وقتی خود را مییابند و به هوش میآیند عاجزانه از خدا میپرسند که این تو بودی؟ و پاسخ میشنوند که این یک تجلی از چهره حسین بود. جلوهای بود از رخ اباعبدالله، یک نیمنگاه ثارالله...
زهرا حسنپور
این چه حزنی است نهفته در نام تو که بیاختیار، دلها را میشکند و اشک را در پشت پلکها بیقرار میکند؟
این چه غم شگرفی است که تداعی خاطرهٔ مقدس تو بر قلبها مینشاند و جگرها را خواه و ناخواه به آتش میکشاند؟
آدم (علیه السلام) که برای پذیرش توبهٔ خویش خدا را به اسماء حسنای او سوگند میداد، وقتی به نام تو رسید ـ یا قدیمالاحسان بحق الحسین ـ بیاختیار دلش شکست و برای اول بار حضور اشک را در چشمها تجربه کرد. از جبرئیل پرسید که چه سرّی است در این نام که فرق دل را میشکافد و آسمان چشم را بارانی میکند؟
Book lover 19
و ما... و ما... دلهایمان همیشه شکسته است و اشک در پشت پلکهایمان هماره بیقراری میکند.
اما در آن همهٔ مصیبت بیهمتا که بر تو و زینب گذشته است، یک التیام هست وآن التیام برای رهروانِ اکنون توست و آن اینکه هر برادری، خواهری، پدری، مادری، فرزندی، که عزیز یا عزیزانی را از دست میدهد که شهید یا شهیدانی را فدیه میکند و به اوج مصائب تاریخ، به قلهٔ رنجهای بشری به عاشورای تو و به زینب و بازماندگان عاشورای تو مینگرد و میرسد به این واقعیت جانگداز که «لایوم کیومک یا اباعبدالله» و ... التیام مییابد.
Book lover 19
چرا آن خانه بر جای ماند؟ چرا مدینه ویران نشد؟ چرا آسمان در خود نپیچید؟ چرا بغض زمین نترکید؟ چرا عالم فرو نریخت؟
khorasani
خدایا به مظلومیت علی، استمرار سیاهچالها و تداوم زخم ظالمانهٔ خنجرها و سنگینی همارهٔ سلطهها را برما مپسند و چشم ما را به ظهور فرزند قائم علی روشن کن.
mansore
اکنون پس از قرنها شکنجه، دلهره، عذاب، آوارگی و شهادت، دوباره پشت انتظار راست کردهایم به این امید که زندگی را مزمزه کنیم.
شکافی به وسعت از علی تاکنون را در نوردیدهایم و دردی به عمق مظلومیت امامانمان را تاب آوردهایم و زخم عمیق تازیانههای ظلم را تحمل کردهایم تا به تصویری از علی، خلیفهٔ علی، آخرین امام از نسل علی و منتقم خون علی برسیم.
خدایا به مظلومیت علی، استمرار سیاهچالها و تداوم زخم ظالمانهٔ خنجرها و سنگینی همارهٔ سلطهها را برما مپسند و چشم ما را به ظهور فرزند قائم علی روشن کن.
نوکر آسید مهدی
تاریخ استقامت ما از آن زمان هم دورتر میرود، از عاشورا میگذرد و به بعثت پیامبر اکرم میرسد. هم او در مقابل همهٔ جهل و ظلم و کفر و شرک و عناد و فسادی که جهانِ آن زمان را پوشانده بود وعده میفرمود که کسی خواهد آمد. نامش نام من، کنیهاش کنیهٔ من، لقبش لقب من، دوازدهمین وصی من خواهد بود و جهان را از توحید و عدل و عشق و داد پر خواهد فرمود.
اما تاریخ صبر و انتظار ما به دورترها برمیگردد، به مظلومیت و تنهایی عیسی، به غربت موسی، به استقامت نوح و از همهٔ اینها گذر میکند تا به مظلومیت هابیل میرسد.
انتظار و بردباری ما را وسعتی است از هابیل تاکنون و تا برخاستن فریاد جبرئیل در زمین و آسمان و آوردن مژدهٔ ظهور امام زمان.
نقدی
تو تنها ظرفی بودی که تمامی رحمت زلال و بیمتنهای او را در خویش جا دادی. و در آفرینش کدام ظرفی به ظرفیتی اینچنین دست یافته بود؟ «اَلَم نَشْرَح لَکَ صَدْرَکَ». کدام سینه جز سینهٔ مبارک تو به وسعت رأفت الهی گسترده بود؟
اگرچه پیامبران همگی مظهر رحمت خداوند بودند، اما کدام گسترهٔ محبتی خدا را به تمجید واداشته بود «اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم».
sajedegh
جبرئیل چه ذوق کرده بود که پیام عاشق و معشوق را بر بال امانت خویش به یکدیگر میرساند.
کاربر ۴۱۳۳۵۶۰
حجم
۵۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۷۷ صفحه
حجم
۵۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۷۷ صفحه
قیمت:
۱۷,۳۲۵
۵,۱۹۷۷۰%
تومان