بریدههایی از کتاب شعلۀه حضور و مدیتیشن
۴٫۱
(۲۵)
در صورتی میتوانید آزار نبینید که هیچ تصویری از خود نداشته باشید. آیا اهمیت و ضرورت در رابطه بودن بهمعنای واقعی را درک کردهاید ــ رابطهای که در آن ذهن مشغول نیست، بلکه آرام است؟ هنگامی که ذهن مشغول نیست، از آزادی فوقالعادهای برخوردار است؛ زیباییهای بزرگی را میبیند. ولی ذهن کوچک و متظاهر ما، ذهن حقیر و دستدوم ما همیشه مشغول به چیزی است؛ مشغول به دانش است؛ میاندیشد که این چیز یا آن چیز بشود؛ به حاصل کردن میاندیشد؛ مدام درگیر بحث و مجادله است؛ هرگز آرام نمیگیرد؛ هرگز یک ذهن آزاد و بیمشغله نیست. هنگامی که ذهن فارغ از هر گونه مشغله است، از بطن آن فراغت هوش فوقالعادهای متبلور میگردد که فکر هرگز نمیتواند جوهر و محتوای آنرا درک کند؛ آنرا داشته باشد.
۳۱ اکتبر ۱۹۸۲
سینا
مشاهده مانند شعلهای است که همه آزارهای روحی، احساس آزردگی، نفرت و همه ناپاکیها را میسوزاند، بر باد میدهد.
معجزه ی سپاسگزاری
اگر من مدام در این اندیشهام که میخواهم یک استاد زبردست در نجاری بشوم، باید جنس و ماهیت انواع چوبها را بشناسم، باید ابزار نجاری و نحوه استفاده از آنها را بشناسم؛ باید بدانم که چگونه باید قطعات جدا را بدون استفاده از میخ به هم وصل کنم و غیره. اینها ذهن مرا به خود مشغول میدارند. اگر من عصبی و بیمار باشم ذهنم مدام به سکر میاندیشد؛ به این میاندیشد که چگونه میتوانم یک سیاستمدار برجسته و موفق بشوم و غیره. پس من که مدام به چیزی مشغولم چگونه میتوانم مشاهده کنم؟ آیا ممکن است ذهنی داشت که تمام اوقات مشغول نباشد؟ وقتی من میخواهم صحبت کنم یا وقتی میخواهم چیزی بنویسم ذهنم مشغول است؛ ولی بقیه اوقات چرا ذهن من باید مشغول باشد!؟
کامپیوترها میتوانند برنامهریزی شوند، همانگونه که ذهن ما انسانها برنامهریزی شده است. کامپیوترها میتوانند از ما انسانها سریعتر و دقیقتر چیز یاد بگیرند و به نوعی حتی فکر کنند. میتوانند با یک استاد شطرنج بازی کنند. کامپیوتر میتواند کارهای فوقالعادهای انجام دهد. کامپیوتر برنامهریزی شده است ــ متوجهاید؟ میفهمید؟ میتواند چیزهایی کشف کند؛ ماشینهای جدیدی اختراع کندــ ماشینهایی که میتوانند از خود آن ماشین اولیه بهتر برنامهریزی کنند؛ یا حتی ماشینی «هوشمند» اختراع کند. نمیدانم چه بر سر انسان خواهد آمد هنگامی که کامپیوترها همه امور را برعهده میگیرند.
سینا
مشاهده مانند شعلهای است که همه آزارهای روحی، احساس آزردگی، نفرت و همه ناپاکیها را میسوزاند، بر باد میدهد.
معجزه ی سپاسگزاری
مشاهده مانند شعلهای است که همه آزارهای روحی، احساس آزردگی، نفرت و همه ناپاکیها را میسوزاند، بر باد میدهد.
معجزه ی سپاسگزاری
مشاهده مانند شعلهای است که همه آزارهای روحی، احساس آزردگی، نفرت و همه ناپاکیها را میسوزاند، بر باد میدهد.
معجزه ی سپاسگزاری
مشاهده مانند شعلهای است که همه آزارهای روحی، احساس آزردگی، نفرت و همه ناپاکیها را میسوزاند، بر باد میدهد.
معجزه ی سپاسگزاری
مشاهده مانند شعلهای است که همه آزارهای روحی، احساس آزردگی، نفرت و همه ناپاکیها را میسوزاند، بر باد میدهد.
معجزه ی سپاسگزاری
من امروز ایمنم؛ ولی فردا ممکن است ایمن نباشم. از این جریان ترس در وجود من برانگیخته میشود. پس زمان به علاوه فکر مساوی است با ترس.
کاربر ۲۴۶۷۵۲۸
زمانی با بعضی از دوستان در کوههای هیمالیا بودیم. عدهای کاهن داشتند از کوه پایین میرفتند و سرودهای مذهبی خاص خودشان را میخواندند. ابدا به درختهای اطراف خود نگاه نمیکردند؛ به زیبایی زمین، به زیبایی آسمان آبی، پرندگان، گلها، و جریان آبها نگاه نمیکردند. فقط در فکر رستگاری خودشان بودند، با مشغولیتهای خاصّ خودشان. و این رسم و سنّت هزاران سال است که استمرار دارد. این تصوّر غلط وجود دارد که فردی که خود را مذهبی فرض میکند باید هر نوع زیبایی را کنار بگذارد و زندگیاش یک زندگی ملالآور و بدون احساس زیباییشناسی باشد.
احسان رضاپور
جهان برای بودن خودش علت و توجیه ندارد؛ فقط هست. این یک واقعیت علمی است. ولی ما موجودات انسانی در چمبره «علت» ها گرفتار آمدهایم.
احسان رضاپور
«خوب» ضد «بد» نیست. اگر «خوب» از بطن «بد» زاده شده باشد در آن صورت «خوب» محتوای «بد» را نیز در خود دارد.
Zahra
آیا من میتوانم زندگی خود را طوری پیش ببرم که در آن کنترل وجود نداشته باشد؟
چنین زندگیای در صورتی قابل تحقق است که با تمام توجه و ادراک روشن تمام فکرهایی را که از ذهنتان میجوشد مشاهده کنید ــ نه اینکه خود را به جریان فکرها بسپارید. هنگامی که چنین توجه کاملی در کار است، میبینید که زندگیتان از هر گونه تضاد آزاد گشته است ــ تضاد که نتیجه کنترل است. و این یعنی آزادی کامل بهمعنای واقعی. و برای تحقق آن حقیقتی که جاودانه است، انسان باید در آزادی کامل باشد.
احسان رضاپور
هنگامی که شما این واقعیت را ببینید که تنها «آنچه هست» وجود دارد؛ و این واقعیت را با تمام انرژی خود مشاهده کنید، میبینید «آنچه هست» ارزش، اهمیت و اعتباری ندارد؛ به کلّی غیر موجود است؛ غیر واقعی است.
حمد امام
همه ما نوع انسانیم ــ نه هندو، بودایی یا روسی. این کلمات جداکننده بر چسبهایی است که پشت آنها معنا و محتوایی وجود ندارد.
احسان رضاپور
حجم
۱۵۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۵۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۶۸,۰۰۰
۲۰,۴۰۰۷۰%
تومان