بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب انسان آسمان | طاقچه
تصویر جلد کتاب انسان آسمان

بریده‌هایی از کتاب انسان آسمان

نویسنده:موسی صدر
انتشارات:امام موسی صدر
امتیاز:
۴.۴از ۱۲ رأی
۴٫۴
(۱۲)
کسی ولایت علی را پذیرفته و پیرو اوست که ارادهٔ علی را بر ارادهٔ خود ترجیح دهد.
z.hlj
علی (ع) با ایمانش بازی نمی‌کرد. در بازارش همانی بود که در خانه، در خانه‌اش همانی بود که در جنگ و در جنگش همانی بود که در مسجد مشاهده می‌شد. یک ذات بود. اینجا و آنجا نمی‌شناخت. در تمام دنیای خدا، علی ولیّ خدا بود. در همه‌جا، در مقابل خویش و بیگانه یکنواخت بود.
کاربر ۲۴۷۸۹۹۲
به فرمودهٔ پیشوایت که مناسبت امروز برای اوست: «مقهور شدن در زندگی‌تان مرگ است.» یعنی مقهور محیط، مقهور جامعه، مقهور ارادهٔ دیگران، مقهور فساد، مقهور جریان‌های فریبنده، مقهور منافع فردی.
z.hlj
می‌گویند: مرز آزادی، آزادی دیگران است. انسان آزاد است هر گونه که بخواهد رفتار کند، ولی حد و مرز این آزادی او به آزادی دیگران محدود می‌شود. جایی که آزادی به تجاوز به حقوق دیگران بینجامد، دیگر آزادی وجود ندارد. این تفسیری رایج از آزادی است که تا امروز نیز از آن پیروی می‌کنند و آن را مبنای همهٔ قوانین مدنی در جهان می‌دانند. ولی به ذوق و سلیقه امام در تفسیر آزادی بنگرید؛ می‌فرماید: «مَن تَرَکَ الشَّهَواتِ کانَ حُرّاً.» (هر که شهوت‌ها و خواسته‌های نفسانی را ترک کند، آزاده است.) منظور امام این است که آزادی هیچ حد و مرزی ندارد. آزادی چیست؟ آزادی تنها رها شدن از سیطرهٔ دیگران نیست، بلکه همچنین رها شدن از نفسی است که به بدی فرمان می‌دهد.
چڪاوڪ
«إلهی ما عَبَدتُکَ خَوفاً مِن نارِکَ وَلا طَمَعاً فی جَنَّتِکَ بَل وَجَدتُکَ أهلاً لِلعِبادَةِ فَعَبَدتُکَ» (خدایا، تو را عبادت نکردم از ترس آتشت یا به طمع بهشتت، بلکه تو را شایستهٔ عبادت یافتم و عبادتت کردم.)
z.hlj
دین از صحنهٔ زندگی ما غایب است. در زندگی عادی ما اصلاً حضور ندارد. تنها شبح و شکل و رنگ آن باقی مانده است. اگر نمی‌خواهیم خود را بسازیم و اگر بر اساس دین حرکت نمی‌کنیم، دیگر چرا آبروی دین را می‌بریم؟ چرا دین را نادرست جلوه می‌دهیم؟ دینِ صحیح این است که هر یک از ما به محمد کوچک و علی کوچک تبدیل شود و کار و تلاش کند. دین این است و غیر آن لغو و پوچ. راه بسته نیست، به هیچ وجه. می‌توانیم شروع کنیم و به‌تدریج بکوشیم تا دیگران را برای خدا دوست بداریم و با دیگران برای خدا دشمنی کنیم. اندکی برای خدا کار کنیم، برای خدا از کسی طرف‌داری کنیم، اندکی صدایمان را برای خدا بالا ببریم و همهٔ این امور این‌گونه پیش رود.
Mousavi.morteza
مگر نه این است که امام علی (ع) فرموده است: «من قرآن ناطقم.» آیا شما نیز می‌خواهید تجسم قرآن باشید؟ اخلاقتان قرآنی باشد؟ کارهایتان قرآنی باشد؟ دل‌هایتان قرآنی باشد؟ باید این‌چنین باشید و این همان چیزی است که او می‌خواهد.
z.hlj
افراد یک ملت از هر فرقه و مذهب و آیین که باشند، در آفرینش همچون تو هستند و انسان‌اند و خاستگاه و سرآغاز شکل‌گیری جامعه‌ها نیز انسان است. معیار شهروندی، انسان بودن است. اگر قرار باشد اعتقادات انسان او را از انسانیت خارج کند، او حق شهروندی ندارد و اگر عقاید انسان، او را از انسانیت بیرون نمی‌برد، پس حق شهروندی دارد، زیرا همه در آفرینش همانند یکدیگرند.
z.hlj
بنابراین، حقیقت مرگ، بی‌تأثیر بودن در محیط و تأثیر گرفتن از آن است و حقیقت زندگی، تأثیرگذاری در محیط. این، مفهوم سادهٔ مرگ و زندگی است.
z.hlj
علی (ع) با ایمانش بازی نمی‌کرد. در بازارش همانی بود که در خانه، در خانه‌اش همانی بود که در جنگ و در جنگش همانی بود که در مسجد مشاهده می‌شد. یک ذات بود. اینجا و آنجا نمی‌شناخت. در تمام دنیای خدا، علی ولیّ خدا بود.
Mousavi.morteza
جامعهٔ ماده‌گرای جدید که روابط، زیرساخت‌ها، قوانین و فعالیت‌های آن بر پایهٔ ماده و مصلحت استوار است، نمی‌تواند سعادتمند شود و به چیزی که با ایمان او سازگار باشد، دست یابد و همهٔ راه‌حل‌های موقت و داروها و همهٔ تلاش‌ها برای کاستن از سرکشی‌ها و اختلاف‌ها، تلاش‌هایی ناکام و شکست‌خورده است که تنها اندک‌زمانی کارساز می‌افتد و سپس بی‌اثر می‌شود.
z.hlj
اگر انسان نگهبان زندگی خود شود، همه چیز را در راه نگه داشتن آن از دست می‌دهد، ولی اگر زندگی برای او ابزار باشد، از آن در راه حفظ کرامت و سربلندی خود بهره خواهد برد.
z.hlj
مسئلهٔ دین با مسئلهٔ آموزش متفاوت است. تبلیغ دین از جنس آموزش نیست تا پیامبر بخواهد دین را به ملت و قوم خود آموزش دهد. بلکه دین به معنای تربیت مردم است. دین یعنی تغییر مفاهیم نزد مردم، تغییر ایمان آنان، تغییر ذهنیت آنان و تغییر عادت‌ها و آداب و رسومشان و به عبارتی کوتاه، دین یعنی تلاش برای از نو ساختن انسان.
چڪاوڪ
هر حکمی در اسلام به‌تدریج بیان می‌شود تا مردم را قانع و دل‌ها را تربیت کند. این شیوه در سرتاسر دعوت پیامبر به چشم می‌خورد و به همین سبب بود که قرآن به‌تدریج در طول ۲۳ سال نازل شد.
چڪاوڪ
فرموده‌اند: «الساکِتُ عَنِ الحقِّ شَیطانٌ اَخرَس.» (کسی که زبان از گفتن حق ببندد، شیطانی لال است.)
چڪاوڪ
وقتی با گناه یا کار زشتی روبه‌رو می‌شوید و می‌دانید که خداوند از آن خشنود نیست، آیا حرارت بدن شما بالا می‌رود؟
z.hlj
امیر مؤمنان (ع) انگیزه‌ای جز رضای خداوند نداشت. اگر آن بُعدِ وجود او را که به روح و قلب او مربوط است، مطالعه کنیم، می‌بینیم که بسیار شگفت‌انگیز است، زیرا در آن سوی اعمالش اثری از خودش نیست و هرچه هست خداست: «وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ.»خداست که علی را حرکت می‌دهد، اوست که با دست علی ضربه می‌زند و با زبان او سخن می‌گوید و با دست او بخشش می‌کند. اوست که افکار علی را به ذهنش می‌اندازد. البته این اختصاص به امیر مؤمنان (ع) ندارد، هر کس که خود را برای خدا خالص کند و قدم در راه او بردارد و سعی‌اش این باشد که خودخواهی و انگیزه‌ها و منافع شخصی در او تأثیری نداشته باشد، روش علوی را در پیش گرفته و در راهی وارد شده است که به این جایگاه می‌رسد؛ جایگاهی که سرور کائنات و معلمِ علی بن ابی‌طالب (ع)، حضرت محمد بن عبدالله ـ علیه افضل الصلاة والسلام ـ اساس آن را نهاده است
گل نرگسـْ
چرا یداللَّه می‌شود؟ چرا علی یداللَّه می‌شود؟ برای اینکه اگر خدا دستی داشت ـ تَعَالَی اللّه عَمّا یَقُولُ الظّالِمُونَ ـ خدا دست ندارد، اگر خدا دستی داشت، همان‌گونه می‌زد که دست علی می‌زند. اگر خدا دستی داشت، همان شمشیری بود که علی می‌زد. اگر خدا دستی داشت، همان پولی بود که علی می‌داد. این است که یداللّه شده. این دست جز به ارادهٔ خدا حرکت نمی‌کند. این قلب جز با محبت خدا نمی‌تپد. این اشک جز برای خدا نمی‌ریزد. از این روست که علی «یداللّه الباسطه» هم نامیده شده.
🌱
باید بررسی کنیم که ما چگونه مأمومین این امامیم؟ علی شجاع، ما ترسو؛ علی کریم، ما بخیل؛ علی خوش‌اخلاق، ما بداخلاق؛ علی توانا، ما ترسو و طماع؛ علی صادق و الی آخر.
🌱
او با پیامبر زندگی می‌کرد و پیامبر او را تربیت می‌کرد و سرانجام شاگردی همانند استاد شد و تجسم کامل دین شد تا آنجا که قرآن کریم او را «نفس پیامبر» خوانده است: «وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکمْ» که همهٔ مفسران به اتفاق، آن را در مورد علی (ع) دانسته‌اند. از این رو بود که پیامبر علی را مکلف کرد تا سرپرست و مربی مردم باشد و بر آنان حکومت کند.
چڪاوڪ
یکی از پژوهشگران، سخنان امام را در روزی که ایشان به خلافت مسلمانان انتخاب شد، با وصیت‌های ایشان در روز شهادت در بستر مرگ، مقایسه کرده و نکتهٔ شگفت‌انگیزی کشف کرده است. او دریافته که وصیت‌های امام در روز شهادت با خطبهٔ ایشان در روز آغاز خلافت و فرمانروایی کاملاً مطابقت و همخوانی دارد. از این نکته درمی‌یابیم که این مرد، منصب حکومت را ابزاری برای خدمت و ادای وظیفه می‌دانسته است و از این رو روز خلافت و روز شهادت برای او یکسان است. امام در روز شهادت خدا را برای موفقیت در ایفای وظیفه شکر می‌کند و روزی که به خلافت می‌رسد، از خدا می‌خواهد تا او را در ادای وظیفه یاری کند و می‌فرماید اگر نبود که با پذیرفتن خلافت بتوانم حقی را به پا دارم یا باطلی را به زیر کشم، همانا افسار شتر خلافت را بر روی کوهان آن می‌انداختم و آن را وامی‌گذاشتم.
چڪاوڪ
در حقوق جزایی مدرن، اصلی بنیادین وجود دارد که آن را نخستین بار در سخنان امام علی می‌یابیم: «لا آخُذُ عَلَی التُّهمَةِ وَلا اُعاقِبُ عَلَی الظَّنِ.» (به صرف اتهام، سرزنش نمی‌کنم و به صرف گمان، عقاب نمی‌کنم.)
چڪاوڪ
او با سیره و آموزه‌های خود در کنار ما زندگی می‌کند و ما ایمان خالصانه، تلاش ثمربخش و جهاد برای بازپس‌گیری عزت از دست رفته را از او الهام می‌گیریم.
محمدمهدی
پارسایی آن نیست که تو مالک چیزی نباشی؛ آن است که چیزی مالک تو نباشد.
محمدمهدی
انسانی که به زندگی خود چنگ زده است و آن را وسیله‌ای برای کرامت و تعالی و رسیدن به اهدافش نمی‌داند، نمی‌تواند موفق باشد و به نگهبان زندگی خود تبدیل می‌شود.
z.hlj
چشم علی (ع) با انگیزهٔ منافع شخصی نگاه نمی‌کند، بلکه در راه اطاعت فرمان خدا کار می‌کند. خلیفهٔ دوم، عمر بن خطاب، هنگام طواف خانهٔ خدا، مردی را دید که خون از صورتش جاری است. مرد نزد عمر شکایت کرد و از او خواست که حقش را از علی (ع) که او را زده بود، بگیرد. عمر در اثنای طواف به امام برخورد کرد و گفت: ای اباالحسن، این مرد شکایت می‌کند و می‌گوید که تو او را زده‌ای. حضرت جواب داد: بله، من او را زده‌ام، زیرا در حین طواف دیدم که چشم‌چرانی می‌کند. در حین عبادت سرگرم گناه و نگاه کردن به صورت زنان بود، من هم او را زدم. عمر رو کرد به طرف مرد و گفت: عمر کاری از دستش برنمی‌آید، زیرا چشم خدا بر تو افتاده و دست خدا تو را زده است.
گل نرگسـْ
تلاش و ضرب و وقوف و بخشش و عطا و غضب و سخن علی، همه به خاطر خداست. و این معنای همان آیه‌ای است که می‌گوید: «قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» یعنی آلتی شده در دست خدا. ما هم باید این راه را طی کنیم، زیرا این تنها راه نجات و جاودانگی و پیروزی است.
گل نرگسـْ
نه. پس درمی‌یابیم که منشأ شجاعت و کرم و غیرت علی، آن ملکات نفسی نیست. پس چیست؟ چرا علی این‌گونه است؟ چون علی مؤمن است. پاسخْ همین یک کلمه است. علی شجاع است، چون مؤمن است. ایمان به خدا، مصدر تمام صفات و کمالات علی است؛ ایمان به خدا و دیگر هیچ
لیلا
درست است امروز ما ننگ دامان علی بشویم؟ عقب‌افتاده‌ترین شهرها شهرهای شیعه باشد؟
🌱
شنیده‌اید که وقتی برخی از اصحاب امام زین‌العابدین (ع) به او می‌گویند: خداوند، شما اهل بیت را از همهٔ گناهان و آلودگی‌ها پاک کرده است، پس این همه نماز و شب‌زنده‌داری و خشوع و عبادت برای چیست؟ حضرت، صحیفهٔ حضرت علی (ع) را می‌خواهد و برایش می‌آورند. سپس مقداری از آن می‌خواند و می‌گوید:‌ ای ابوالحسن، چه کسی می‌تواند مانند تو باشد؛ شب‌ها در شب‌زنده‌داری و روزها در جهاد و تلاش و شجاعت.... به این معنا که برای شخص خود کاری نمی‌کرده.
🌱

حجم

۳۳۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۹ صفحه

حجم

۳۳۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۹ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان