طلبهٔ جوانی که در کنار دستم، روی فرش نشسته بود، و خیلی هم به من ابراز محبت و علاقه میکرد، از اوضاع اقتصادی، به شدت گلهمند بود. مجلس پنجم را در این مورد، مقصر میدانست؛ و در خلال صحبتهای آقای ناطق نوری، آهسته، انتقاداتش را برای من، بیان میکرد.
صرفنظر از هر نکتهٔ دیگری، نفس اینکه میدیدم چنین روحانیانی وجود دارند که از درد مردم محروم و نیازهایشان آگاهاند ـ حتی عمدتاً، خود جزء این طبقهاند ـ و حقیقت را فدای مسائل سیاسی و جناحی و حزبی نمیکنند، برایم باعث خوشحالی بود. با خودم میگفتم: تا زمانی که روحانیت، در میان مردم، در کنار آنها، و زبان رسا و گویای ایشان است، بیکمترین تردید، محبوب و ملجأ تودهٔ مردم، باقی خواهد ماند.
moonlight