بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دیگری (جلد اول) | طاقچه
تصویر جلد کتاب دیگری (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب دیگری (جلد اول)

امتیاز:
۴.۲از ۳۸ رأی
۴٫۲
(۳۸)
«هوای مورد علاقه‌م بارون سرد وسط زمستونه. اون لحظه‌ای که می‌خواد تبدیل به برف بشه.»
Mia
گفتم: «می‌دونید، این کتاب فقط برای زنگ تفریح‌های بین درس خوندنه.» اما با مقایسهٔ زمانی که برای هرکدام می‌گذاشتم جواب واقعی چیزی برعکس این بود: در واقع بین مطالعهٔ کتابم گاهی درس می‌خواندم.
=o
مردم همیشه نقاشی مونش رو اشتباه تفسیر می‌کنن. در واقع مردِ توی نقاشی نیست که داره فریاد می‌کشه، بلکه دنیای اطراف اونه. اون فریاد داره مرد رو می‌لرزونه، برای همین گوش‌هاش رو گرفته.»
Mia
با لبخندی کم‌رنگ پرسید: «خب؟ وجود نداشتن چه حسی داره؟» من جواب دادم: «حس خوبی نیست.»
Rin Koharu
فکر نمی‌کنم نیازی به گفتن باشد که هیچ چیزی به شکوه ارتباطات انسان و پرنده نیست، با این حال، من کمی بیشتر از قبل لبخندی را روی لبم حس کردم.
mahzooni
بالاخره تلفنش را جواب داد. فوراً پرسیدم: «کجایی؟» «امممم...» «نه، تو توی «امممم» نیستی! بهم بگو کجایی.»
Rin Koharu
من می‌فهمیدم که کلمهٔ «مرگ» و مفهوم ضمنی‌اش ترسناک بود و همیشه آدم‌ها را غمگین می‌کرد. این واضح بود، اما... لحن صدای مِی مثل همیشه سرد و بی‌روح بود: «می‌دونی، توی این مدرسه... اینجا، سال سوم کلاس شمارهٔ ۳ از همهٔ کلاس‌های دیگه به مرگ نزدیک‌تره. بیشتر از هر کلاس دیگه‌ای توی هر مدرسهٔ دیگه‌ای. خیلی بیشتر.» «نزدیک به مرگ؟ این چه معنایی...»
mahzooni
هر حال، وقتی یه سال رفتم بالاتر، گیر کردن توی نفرین کلاس شمارهٔ ۳ تموم می‌شه.»
mahzooni
گفتم: «تو به من قول دادی. گفتی توی ماه ژوئن بهم می‌گی.» «امممم...» «بهت گفتم که «امممم» جواب نیست.»
mahzooni
با لبخندی کم‌رنگ پرسید: «خب؟ وجود نداشتن چه حسی داره؟» من جواب دادم: «حس خوبی نیست.»
mahzooni
من نمی‌خوام... نمی‌خوام که دیگه به هیچ سوگواری‌ای برم.
mahzooni
با یک نفر از بچه‌های کلاس رفتاری خواهد شد که انگار آنجا نیست.
mahzooni
چطور می‌توانم توصیفش کنم؟ با اینکه به شکلی سرد و شیرین واقعی می‌نمودند، اما واقعی نبودند. عروسک‌ها انسان‌های واقعی را به ذهن می‌آوردند بدون اینکه آدم‌های واقعی باشند. بخشی از جهان فانی بودند، اما به‌طور کامل به آن تعلق نداشتند. انگار تنظیم شده بودند تا در این حالت‌ها باشند و سایه‌ای از هستی‌شان را در این مرز مبهم دوگانه حفظ کنند...
mahzooni
به سختی توانستم قدمی به جلو بردارم و تعادلم را حفظ کنم: «مثل مرگ...»
mahzooni

حجم

۲۶۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۳۶ صفحه

حجم

۲۶۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۳۶ صفحه

قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
۳۱,۵۰۰
۷۰%
تومان