بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صبح طرب | طاقچه
تصویر جلد کتاب صبح طرب

بریده‌هایی از کتاب صبح طرب

نویسنده:سامان کریمی
انتشارات:انتشارات آرنا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأی
۵٫۰
(۲)
«محمد. ع»، تأثیر این تجربه بر زندگی‌اش را، مهربان‌تر شدنش می‌دانست.
°•. MaryaM .•°
مدتی به ترشی خو کرده‌ای. باری شیرینی را نیز بیازما.»
🐺😎🙂
بعد از آن، در یک لحظه، گویی همه جا تاریک شد و من در سکوتِ وجودِ خودم فرو رفتم.
🐺😎🙂
رفتن ارواح، دیگر رفتن است
🐺😎🙂
یکی شدن با دوست، نقطهٔ اوج عرفان «مولانا» ست: جمله معشوق است و عاشق پرده‌ای زنده معشوق است و عاشق مرده‌ای
°•. MaryaM .•°
«درد است که آدمی را رهبر است. در هر کاری که هست، تا او را درد آن کار و هوس و عشق آن کار در درون نخیزد، او قصد آن کار نکند... تا مریم را درد زِه پیدا نشد، قصد آن درخت بخت نکرد... تن؛ همچون مریم است و هر یک عیسی داریم. اگر ما را درد پیدا شود، عیسای ما بزاید و اگر درد نباشد، عیسی هم از آن راه نهانی که آمد، باز به اصل خود پیوندد. الّا ما محروم مانیم و از او بی‌بهره.» (فیه ما فیه، ص. ۴۱)
°•. MaryaM .•°
«...خاک نیز به آن جمادی از آنچِ خدا او را داده است، با خبر است، که اگر بی‌خبر بودی، آب را کی پذیرا شدی و هر دانه‌ای را به حسب آن دایگی کی کردی و پروردی؟...»
°•. MaryaM .•°
کجا شد عهد و پیمان را چه کردی امانت‌های چون جان را چه کردی چرا کاهل شدی در عشق بازی سبک روحی مرغان را چه کردی تو را با من نه عهدی بود ز اول؟ بیا بنشین بگو آن را چه کردی
°•. MaryaM .•°
از نگاه «مولانا»، جامهٔ بی ارزش زندگی، تن‌پوشی عاریت است که گوهر وجود ما را در برگرفته. این گوهر یکتا چیزی نیست جز روح خدایی ما. ن
°•. MaryaM .•°
گفت جفتش: الفراق ای خوش خصال گفت: نه نه، الوصال است، الوصال گفت جفت: امشب غریبی می‌روی از تبار و خویش غایب می‌شوی گفت: نه نه، بلکه امشب جان من می‌رسد خود از غریبی در وطن
°•. MaryaM .•°
«یوسف مصری را دوستی از سفر رسید. گفت: جهت من چه ارمغان آوردی؟ گفت: چیست که تو را نیست و تو بدان محتاجی؟ الّا جهت آنکِ از تو خوب‌تر هیچ نیست، آینه آورده‌ام تا هر لحظه روی خود را در وی مطالعه کنی. چیست که حق تعالی را نیست و او را بدان احتیاج است؟ پیش حق تعالی دل روشنی می‌باید بردن، تا در وی خود را ببیند.»
ÁTRIN
آن راز، چیزی نیست جز چشم‌پوشی از هر چه به عنوان برتری و رجحان بر دیگران، باعث اسارت ماست. نادیده گرفتن هرآنچه در این جهان، سبب غرور، شهرت و در یک کلام، وابستگی به دنیا شود. نه این‌که در پی کسب فضایل نباشیم. هنر؛ این است که با وجود داشتن فضایل گوناگون، به برتری‌های خود تکیه نکرده و اسیر آن‌ها نشویم. همچون پرنده؛ آزاد و بی‌تعلق
ÁTRIN
«...در قیامت چون نمازها را بیارند، در ترازو نهند و روزه‌ها را و صدقه‌ها را هم‌چنین. اما چون محبت را بیارند، محبت در ترازو نگنجد...» (فیه ما فیه، ص. ۲۸
ÁTRIN
«تجربهٔ نزدیک به مرگ، یا جدا شدن روح از کالبد جسمانی و حضور در بعد دیگری از حیات»
°•. MaryaM .•°
«مثنوی» در یک کلام، شوق بازگشت است. حرکتی از کثرت به وحدت. «مولانا» میل به این حرکت را طبیعی‌ترین تمایل انسان می‌داند: هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش
°•. MaryaM .•°
بنا به نظر تجربه‌کنندگان «مرگ تقریبی»، در عالم روحانی، برای ایجاد ارتباط با سایرین، نیازی به ابزارهای دنیوی، مانند زبان یا گوش، وجود ندارد. این رابطه، نوعی درک بی‌کلام است.
هوش کاغذی
خدای را مردانند که از غایت عظمت و غیرت حق، روی ننمایند، اما طالبان را به مقصودهای خطیر برسانند و موهبت کنند. این چنین شاهان، عظیم نادرند و نازنین...» (فیه ما فیه، ص. ۶۶)
هوش کاغذی
«...آخر در دنیا شب و روز فراغت و آسایش می‌طلبی و حصول آن در دنیا ممکن نیست و مع هذا یک لحظه بی طلب نیستی. راحتی نیز که در دنیا می‌یابی، همچون برقی است که می‌گذرد و قرار نمی‌گیرد...» (فیه ما فیه، ص. ۱۶۰)
هوش کاغذی
انجام خودپسندانهٔ هر عملی که حاوی مخاطراتی برای شخص باشد، خودکشی محسوب می‌شود. این اعمال می‌توانند شامل مصرف مواد مخدر، رانندگی در هنگام مستی و کارهایی از این دست باشند.
هوش کاغذی

حجم

۷۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۴ صفحه

حجم

۷۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۴ صفحه

قیمت:
رایگان