بریدههایی از کتاب زن عزیزم
۴٫۳
(۶۷)
هرگز سؤالی که پاسخش را نمیخواهی بدانی نپرس.
n re
«میبینی؟ این کاریه که دوستها میکنن. ما عذرخواهی میکنیم، میبخشیم و دفعۀ بعد بهتر عمل میکنیم. اگه مشکلی داشته باشی پیش من میآی و درموردش حرف میزنیم، باشه؟»
hamtaf
حس بویایی قویترین محرک حافظه است،
n re
خدا رو انتخاب کن و به بهشت برو.
n re
هیچچیز کاملاً شناختهشده نیست، اما در آن لحظات تردید است که معجزه اتفاق میافتد.»
زیر آسمان شب
... من هرچیزی را به روش خودم دوست دارم: باید ماشینهایمان شستهشده، خانهمان تمیز و شاممان گرم باشد و وقتی از سر کار به خانه برمیگردم کسی منتظرم باشد.
hamtaf
در دنیایی پر از جوانهای خودشیفته، افراد بالای سی سال به چشم نمیآیند و نامرئی محسوب میشوند.
hamtaf
ترککردن خانه بهمعنی متوقفکردن خشونت نیست و آزادی را تضمین نمیکند.
n re
«رابطهت با خدا فقط به خودت مربوطه. به من ربطی نداره
n re
حالا اینجا ایستادهام، وسط راهروی کلیسا... و گریه میکنم، و برای اولینبار از اشکهایم شرمنده نیستم. اجازه میدهم فرو بریزند چون آنها اشکهای خوبی هستند. خب-شاید از روی خوشحالی نباشند، ولی از آن نوعِ همه-چیز-درست-میشود هستند. به خودم میگویم که حق با جناب کشیش است. در تردید، رحمت نهفته است و همهچیز درست میشود.
hamtaf
فکر کنم مردم درست میگویند که حس بویایی قویترین محرک حافظه است
ترنج
من اولین پناهش نیستم، تا جایی که میدانم تنها پناهش هستم.
n re
همزاد منه. من عاشقش هستم. میپرستمش. اون بهترین اتفاقیه که توی زندگی برام افتاد
n re
حقیقت این است که داشتن یک دوست لذتبخش است.
n re
بهعنوان یک قانون کلی دوست دارم از هر جنگوجدالی دور بمانم،
n re
زندگی واقعی جعبهای زیبا با روبانی گرهخورده به دورش نیست.
n re
«فشنگ هم میخوای؟»
سرم را بهعلامت تأیید تکان میدهم. سپس میگویم «فقط یکی.»
«یه جعبه؟»
«یه گلوله.»
چشمهای کلاید گشاد میشوند. طوری به من نگاه میکند انگار یک احمق هستم. «توی هرکدوم از خشابهای این اسلحهها پونزده گلوله جا میگیره.»
از شنیدن این حرف لبخند میزنم.
Mahdieh
فکر کنم مردم درست میگویند که حس بویایی قویترین محرک حافظه است
hamtaf
هیچچیزی مجانی نیست. اگه کسی چیزی بهت داد بهتره فکر کنی در ازای اون چی ازت میخواد، چون اونها همیشه یه چیزی میخوان.
n re
«جروبحث کاملاً طبیعیه. همۀ زوجها اینطورن. اما زوجهای موفق یاد میگیرن همدیگه رو ببخشن. نفرت رو پشتِسر میذارن و ادامه میدن.»
n re
میگه گذشته فقط وقتی بهش اجازه بدیم میتونه ما رو محدود کنه. میگه میتونی بهش اجازه بدی تو رو عقب نگهداره یا میتونی رهاش کنی.»
n re
«میبینی؟ این کاریه که دوستها میکنن. ما عذرخواهی میکنیم، میبخشیم و دفعۀ بعد بهتر عمل میکنیم. اگه مشکلی داشته باشی پیش من میآی و درموردش حرف میزنیم، باشه؟»
n re
مردم بههمینسادگی از صفحۀ روزگار محو نمیشوند؛ آنها یا فرار میکنند، یا پنهان میشوند یا دزدیده میشوند.
n re
«هرآنچه میکنی با تمام قلبت انجام بده، آنطور که برای خداوند انجام میدهی، نه برای اربابهای انسانی.
n re
این شهر هرچه بیشتر بهطرف فقر پیش برود من هم مجبورم آدمهای بد بیشتری را دستگیر کنم.
n re
خانواده از هرچیزی مهمتر است،
n re
کسی که به هر سیبی یه گاز میزنه همه رو خراب میکنه
n re
سالها پیش. آنموقع نمیدانستم سیلیِ پشت دست فقط یک شروع است، پایان نیست... یک چرخۀ باطل است.
n re
هیچ زنی نمیخواهد قبول کند ازدواجش به آخر رسیده و ما میخواهیم به دوستداشتن شخصی که زمانی دوستش داشتیم ادامه بدهیم. همان پایان خوش قصه «تا آخر عمر با خوبی و خوشی زندگی کردند» را میخواهیم. متارکه بهمعنی قبول شکست است.
n re
تمام زندگیام به کارما اعتقاد داشتهام، به قانون جهانی علتومعلول. نیکی کن و نیکی بهسویت باز خواهد گشت. اگر بدی کنی و... خب، بهتر است مراقب پشتِسرت باشی. امروز کنار ایستادم و زنی را تماشا کردم که اموالش را بهزور گرفتند.
حالا جهان چهچیزی برایم در چنته دارد
hamtaf
حجم
۳۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۳۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۴۳,۰۰۰
تومان