
بریدههایی از کتاب زن عزیزم
۴٫۴
(۷۳)
هرگز سؤالی که پاسخش را نمیخواهی بدانی نپرس.
n re
«میبینی؟ این کاریه که دوستها میکنن. ما عذرخواهی میکنیم، میبخشیم و دفعۀ بعد بهتر عمل میکنیم. اگه مشکلی داشته باشی پیش من میآی و درموردش حرف میزنیم، باشه؟»
hamtaf
حس بویایی قویترین محرک حافظه است،
n re
خدا رو انتخاب کن و به بهشت برو.
n re
هیچچیز کاملاً شناختهشده نیست، اما در آن لحظات تردید است که معجزه اتفاق میافتد.»
زیر آسمان شب
... من هرچیزی را به روش خودم دوست دارم: باید ماشینهایمان شستهشده، خانهمان تمیز و شاممان گرم باشد و وقتی از سر کار به خانه برمیگردم کسی منتظرم باشد.
hamtaf
در دنیایی پر از جوانهای خودشیفته، افراد بالای سی سال به چشم نمیآیند و نامرئی محسوب میشوند.
hamtaf
ترککردن خانه بهمعنی متوقفکردن خشونت نیست و آزادی را تضمین نمیکند.
n re
«رابطهت با خدا فقط به خودت مربوطه. به من ربطی نداره
n re
حالا اینجا ایستادهام، وسط راهروی کلیسا... و گریه میکنم، و برای اولینبار از اشکهایم شرمنده نیستم. اجازه میدهم فرو بریزند چون آنها اشکهای خوبی هستند. خب-شاید از روی خوشحالی نباشند، ولی از آن نوعِ همه-چیز-درست-میشود هستند. به خودم میگویم که حق با جناب کشیش است. در تردید، رحمت نهفته است و همهچیز درست میشود.
hamtaf
فکر کنم مردم درست میگویند که حس بویایی قویترین محرک حافظه است
ترنج
من اولین پناهش نیستم، تا جایی که میدانم تنها پناهش هستم.
n re
همزاد منه. من عاشقش هستم. میپرستمش. اون بهترین اتفاقیه که توی زندگی برام افتاد
n re
حقیقت این است که داشتن یک دوست لذتبخش است.
n re
بهعنوان یک قانون کلی دوست دارم از هر جنگوجدالی دور بمانم،
n re
این شهر هرچه بیشتر بهطرف فقر پیش برود من هم مجبورم آدمهای بد بیشتری را دستگیر کنم.
n re
هیچ زنی نمیخواهد قبول کند ازدواجش به آخر رسیده و ما میخواهیم به دوستداشتن شخصی که زمانی دوستش داشتیم ادامه بدهیم. همان پایان خوش قصه «تا آخر عمر با خوبی و خوشی زندگی کردند» را میخواهیم. متارکه بهمعنی قبول شکست است.
n re
زندگی واقعی جعبهای زیبا با روبانی گرهخورده به دورش نیست.
n re
«فشنگ هم میخوای؟»
سرم را بهعلامت تأیید تکان میدهم. سپس میگویم «فقط یکی.»
«یه جعبه؟»
«یه گلوله.»
چشمهای کلاید گشاد میشوند. طوری به من نگاه میکند انگار یک احمق هستم. «توی هرکدوم از خشابهای این اسلحهها پونزده گلوله جا میگیره.»
از شنیدن این حرف لبخند میزنم.
Mahdieh
فکر کنم مردم درست میگویند که حس بویایی قویترین محرک حافظه است
hamtaf
کدام احمقی یک دسته پول را در کشوی میزش میگذارد؟ حتی در کلیسا، جایی که پر از افراد پرهیزکاراست، بالاخره دیر یا زود کسی آن را برمیداشت. حتی در انجیل هم به دزدها اشاره شده.
hamtaf
برای مادر هر روزِ بد یا پرمشغلهای، هر بیماری یا سوزش و درد قفسۀ سینه یا نگرانیای-همه در غذا خلاصه میشود. اینکه چه نوع غذایی خوردی، آخرینبار کِی خوردی، آیا با عشق تهیه شده بوده و میزان کافی نمک داشته یا نه.
hamtaf
هیچ زنی نمیخواهد قبول کند ازدواجش به آخر رسیده و ما میخواهیم به دوستداشتن شخصی که زمانی دوستش داشتیم ادامه بدهیم. همان پایان خوش قصه «تا آخر عمر با خوبی و خوشی زندگی کردند» را میخواهیم. متارکه بهمعنی قبول شکست است.
hamtaf
در دنیایی پر از جوانهای خودشیفته، افراد بالای سی سال به چشم نمیآیند و نامرئی محسوب میشوند.
آرنیکا
چه میشد اگر از نام خداوند بیهوده استفاده نمیشد؟
AS4438
گذشته فقط وقتی بهش اجازه بدیم میتونه ما رو محدود کنه. میگه میتونی بهش اجازه بدی تو رو عقب نگه داره یا میتونی رهاش کنی.»
AS4438
پدرم معتقده گناه مقدر شده. انجیل به ما میگه گناه نکنیم، درعینحال به ما میگه تقدیر ما دروغگفتن، فریب و دزدیکردنه. اگه از من بپرسی میگم این مشکل بزرگ مسیحیته. اختیار رو از شخص میگیره. ما رو ناتوان میکنه.
ema
فکر کنم مردم درست میگویند که حس بویایی قویترین محرک حافظه است
masoome
اگر تنها یک چیز باشد که طی ده سال گذشته یاد گرفتهام این است که به هیچکس اعتماد نکنم، حتی به کسانی که قرار است بیش از همه به آنها اعتماد داشته باشم.
masoome
هیچچیزی مجانی نیست. اگه کسی چیزی بهت داد بهتره فکر کنی در ازای اون چی ازت میخواد، چون اونها همیشه یه چیزی میخوان.
n re
حجم
۳۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۳۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۴۳,۰۰۰
تومان