«درد و رنج، گریزناپذیر است، اما بدبختی، انتخابیست!»
محدثه
سرانجام، هنر رها کردن چیزهای خارج از دسترس خود را میآموزید؛ حتی اگر آنها بسیار جذاب یا مهم به نظر برسند، حتی اگر چیزی باشد که به شدت نیاز دارید، حتی اگر چیزی باشد که آرزویش را دارید، حتی اگر چیزی باشد که گمان میکنید بی آن زنده نخواهید ماند.
پس از این یادگیری، شما در هر شرایطی و با وجود هر چه به سویتان بیاید ـ خواه دور باشد یا نزدیک ـ استوار باقی خواهید ماند!
محدثه
در «مدرسهٔ زمین» با هیچ بیگانهای رو به رو نمیشوید؛ همه دوستان شما هستند! از دیدگاه جانتان همگی دوست هستید، وگرنه به هیچ رو کنار هم قرار نمیگرفتید.
محدثه
این فصل تاریک و آزارنده بارها و بارها در زندگی شما تکرار میشود. هر مصیبت، از دست دادن، شکست و حقارت به حداکثر جنبش خود میرسد، انرژیاش را مصرف میکند و از آن سفر طولانی، سفری دیگر آغاز میشود؛ سفری به سوی گرما، نور و گستردگی! بار دیگر به همین ترتیب، فصل جشن، رشد، زندگی و تحرک تکرار میشود. یک فصل در پی فصل دیگر میآید و رسیدن یکی، خبر از آمدن دیگری میدهد. آنها جدا از هم نیستند.
کاربر vahideh